واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۱:۴۰
یک عضو هیات علمی دانشگاه با اشاره به دلایل افت ادبیات در دانشگاهها میگوید: در حوزه علوم انسانی در دانشگاهها متفکر وجود ندارد و در واقع کاری که در آنجا انجام میشود بیشتر اداره کلاس است. محمد پارسانسب، دانشیار دانشگاه خوارزمی، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره وضعیت ادبیات در دانشگاهها گفت: در حوزه ادبیات در دانشگاهها مثل سایر رشتههای دیگر به لحاظ کمیت کارهای خوبی انجام شده است که از جهتی امتیاز تلقی میشود و میتواند زمینه را برای فعالیت نسل جوان هموار کند، اما طبعا در طول این سالها در حوزه ادبیات و علوم انسانی بخش کیفی مغفول واقع شده است. او افزود: دلیل آن هم این است که ما در پذیرش دانشجوی ادبیات و علوم انسانی و همچنین استخدام استادان و دعوت به کار ملاکهای درست علمی را رعایت نکردهایم. عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی در همینباره گفت: حوزه ادبیات عرصه تولیدات صنعتی نیست که ما هر چه استادان بیشتری به دانشگاه دعوت کنیم، نتیجه بهتری بگیریم. در این زمینه شاید نتیجه معکوس است. گمان میکنم اگر مسئولان پژوهشی دانشگاه بخواهند در این زمینه کاری انجام بدهند مهمترین کار این است که پذیرش دانشجو و استاد را در حوزههای علوم انسانی محدود کنند. در حال حاضر در علوم انسانی گرفتار تورم نیروی انسانی هستیم که بخش اعظمی از آنها استحقاق جایگاهی را که در آن هستند، ندارند. او تأکید کرد: در حال حاضر دانشگاه با طیف کثیری از اعضای هیأت علمی روبهروست که هیچ نتیجهای برای ادبیات دربرنخواهد داشت. در دانشگاهها معمولا تولیدات پژوهشی و مقاله تولید میشود، اما بخش زیادی از این تولیدات تنها آمار و ارقام است و با این وضع من فکر نمیکنم از نسلی که ما در آن هستیم استادان و محققان بزرگی بیرون بیایند. پارسانسب با بیان اینکه در حال حاضر در حوزه علوم انسانی به متفکر نیاز داریم، ادامه داد: الآن در دانشگاهها در حوزه علوم انسانی متفکر وجود ندارد و در واقع کاری که در دانشگاه انجام میشود به نوعی بیشتر اداره کلاس درس است. در این کلاسها نه منتقد تربیت میشود و نه از آنها نویسنده و محقق بیرون میآید. البته در این بین افرادی هستند که با سلیقه شخصی کار میکنند و پیش میروند، اما این کمیتگرایی که در دانشگاهها و بخصوص در حوزه علوم انسانی اتفاق افتاده جایی برای تأمل و عمل باقی نگذاشته است، به طوری که در حال حاضر پژوهش برای استادان ما فرع بر کارهای دیگر و یک امر ثانوی است. او سپس درباره این موضوع که چرا هر کدام از طیف دانشگاهی و طیفی که خارج از دانشگاه در حوزه ادبیات فعالیت میکنند ساز خود را میزنند گفت: در واقع اینکه بخواهیم این دو جریان کنار هم بنشینند به ایدهآل شبیه است. البته کار گروه نویسندگان و شاعرانی که بیرون از دانشگاه فعالیت میکنند در سطح جامعه برد بیشتری دارد، اما به هر حال کار آنها به یک نگاه علمی دقیق در داوری و نقد نیاز دارد اما مغفول واقع شده است. این استاد ادبیات افزود: متأسفانه پیوند محکمی بین این دو سطح جامعه یعنی سطح دانشگاهی ادبیات و بیرون از دانشگاه برقرار نشده و نتیجه آن این است که هر کسی کار خود را انجام میدهد. البته با تأسیس رشته ادبیات داستانی بخشی از کارهایی که داستاننویسان انجام میدهند در حوزه نقد به دانشگاهها آمد که این برای پیوند زدن دانشگاه با جنبههای خلاقه ادبیات خوب بوده است. پارسانسب گفت: در گذشته در دانشگاهها گفته میشد که نباید کار نویسندهای که هنوز در قید حیات است نقد شود، چون ممکن است آثار جدیدترش آثار قدیمیترش را نفی کند، اما در حال حاضر این اتفاق میافتد و در دانشگاهها باب شده که حتی کار نویسندههایی که تازه اثری را چاپ کردهاند به عنوان رساله و پایاننامه کار میشود. به طور کلی من با این بحث که آثار نویسندگان و شاعران همدوره در دانشگاهها مطرح و نقد و بررسی شود مشکلی ندارم و ایرادی به آن نمیبینم. او در ادامه درباره رشدنیافتگی ادبیات در دانشگاهها اظهار کرد: تصورم این است که ادبیات و علوم انسانی متغیری از دیگر مسائل فرهنگی و اجتماعی در کل جامعه است. متأسفانه در حال حاضر نگاه به مسائل فرهنگی از سوی مسئولان و حاکمان جدی و ریشهیی نیست و بسیاری از آن ناشی از شتابزدگی است که بیشترش در کمیتگرایی، پذیرش دانشجو و استخدام استادان خلاصه میشود. پارسانسب درباره اینکه چرا ادبیات در بین جامعه جدی گرفته نمیشود، گفت: قبلا مردم با ادبیات انس و الفت بیشتری داشتند، اما پس از آن به دلایل مختلف گرایش به ادبیات و خواندن آثار نویسندگان و شاعران افت پیدا کرد، به طوری که در حال حاضر نه دانشجو عمیق میشود، نه سطح جامعه ارتباط زنده و پویایی با ادبیات برقرار میکند. در گذشته استادان ادبیات در جامعهای رشد میکردند که تعداد بیشتری از عموم جامعه کتابخوان و فرهیخته بودند. آنها مدام آثار نویسندگان را میخواندند و نقد میکردند، به همین خاطر افراد برای ادبیات حساب جداگانهای باز کرده بودند، اما در حال حاضر همه چیز تحت تأثیر ضعف اقتصاد قرار گرفته است. کتاب خوب هم چاپ نمیشود و اگر هم کتاب خوبی منتشر شود، اصلا خوانده نمیشود. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]