واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره: 2 برابر شدن اعتیاد زنان در 4سال مبنای علمی ندارد جامعه > آسیبها - چندی پیش معاون رییس جمهوری در امور زنان و خانواده از افزایش میزان اعتیاد زنان خبر داده بود که مدیر عامل جمعیت خیریه تولد دوباره آن را رد می کند.
طهورا شهبازی: «مراجعه به آمار نشان میدهد که نرخ رشد اعتیاد در زنان بیشتر از مردان است و از 5 درصد در سال 85 به 10 درصد در سال 90 افزایش یافته است. واقعیت این است که اعتیاد زنان وابسته به جریان اعتیاد در کشور است و نمی توانیم آن را مجزا از سیاستهای کلی در این زمینه در نظر بگیریم.» این آمار توسط شهیندخت مولاوردی معاون رییس جمهوری در امور زنان و خانواده در هشتمین کنگره بینالمللی دانش اعتیاد بیان شد که از دو برابر شدن میزان اعتیاد زنان حکایت داشت.
اما عباس دیلمی زاده مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره ضمن رد این آمار معتقد است اعتیاد زنانه نشده و بالارفتن آمار زنان معتاد به دلیل افزایش تعداد مراکز درمانی ویژه زنان و مراجعه بیشتر آنها برای درمان اصولی و علمی است.
اینکه در ماههای اخیر بعضی مسوولان اعلام کردهاند که اعتیاد به سمت زنانه شدن در حرکت است چقدر صحت دارد؟
به نظر من این ادعا که اعتیاد به سمت زنانه شدن رفته است مبنای درستی ندارد. استناد کسانی که این نظر را مطرح میکنند، به آمار است. آنها اطلاعات به دست آمده از آمارگیری سالهای 1386 و 1390 را با هم مقایسه میکنند و چون در سال 1386، نسبت زنان معتاد به مردان 5 درصد بوده و در سال 1390 به 9.4 درصد رسیده است، میگویند اعتیاد زنانه شده در حالی که اظهار نظرهای اینگونه مبنای علمی ندارد.
پس این آمار در مورد زنان معتاد که از 5درصد در سال 85 به 10 درصد در سال 90 رسیده است را چگونه می توان تعبیر کرد؟
در این آمارگیریها، نمونهگیری بر اساس مدل «ماهی نشاندار» انجام شده است. کسانی که با آمار و ریاضی سروکار دارند این شیوه را به خوبی میشناسند. در این روش معتادانی که به مراکز درمانی مراجعه میکنند، نشاندار میشوند و بعد از طی این مرحله تعداد آنها درکل جامعه سنجیده میشود که بر اساس این محاسبه تعداد معتادان را اعلام میکنند.
نشاندار شدن یک معتاد به مراجعه او به مرکز درمانی بستگی دارد بنابراین اگر این نکته را در نظر بگیریم که در سال 1386 که تعداد مراکز درمانی ویژه زنان حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسید، طبیعی است که تعداد زنان مراجعهکننده به این مراکز کم باشد در حالی که در سال 1390 سرمایهگذاریهای خوبی در این حوزه انجام شد و با حمایت ستاد مبارزه با مواد مخدر تعداد مراکز درمانی زنان افزایش خوبی پیدا کرد و تعداد زنان معتاد مراجعهکننده به این مراکز هم بیشتر شد. این افزایش مراجعه هم باعث افزایش آمار اعتیاد زنان یعنی افزایش ماهیهای نشاندار شد.
پس به اعتقاد شما اعتیاد زنان افزایش دوبرابری نداشته است و اعتیاد به سمت زنانه شدن حرکت نمی کند؟
به هیچ عنوان قبول ندارم که اعتیاد زنان دو برابر شده یا اعتیاد به سمت زنانه شدن در حال حرکت است، هنوز هم مشاهدات میدانی ما در مراکز درمانی و در سطح جامعه نشان میدهد که غالب مصرفکنندگان مواد مخدر در کشور را مردان تشکیل میدهند و زنان جامعه بخش بسیار کوچکی از این جامعه را تشکیل می دهند. توجه نکردن به همین مساله ساده و البته مهم باعث شده است که برخی مسوولان گمان کنند که اعتیاد زنان افزایش پیدا کرده اما واقعیت چیز دیگری است. به نظر من این افزایش آمار نشاندهنده آن است که زنان کمتری در سال 1390 اعتیاد خود را پنهان کردهاند و جرات یافتهاند برای درمان بیماریشان به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کنند در حالی که در سال 1386 به علت نبود مراکز تخصصی درمان زنان، بیشتر آنها در خانه برای ترک اقدام میکردند و از شیوههای غیراصولی و غیرمعمول تلاش میکردند که اعتیاد خود را کنار بگذارند. دو برابر شدن آمار اعتیاد زنان در مدت 4 سال اصلاً منطقی به نظر نمیرسد و این اتفاق تا به حال در هیچ جای جهان مشاهده نشده و مبنای علمی ندارد.
اعلام رسمی این آمارها و هشدار دو برابری شدن آن می تواند ذهنیت منفی بین افکار عمومی ایجاد کند این اعلام عمومی چه تاثیرات منفی می تواند داشته باشد؟
اظهارنظرهای غیر کارشناسی در این حوزه را خطرناک میدانم. بر این اعتقاد هستم که این اظهارنظرها میتواند انگ مضاعفی را برای زنان معتاد ایجاد کند و باعث شود که زنان به خودسانسوری و پنهان کردن اعتیاد خود بپردازند و برای ترک اعتیاد، باز هم به شیوههای غیراصولی رو بیاورند. به دلیل همین انگ های اجتماعی ممکن است زنان معتاد اعتیاد خود را پنهان کنند و ترس از غیر علنی شدن آن هم داشته باشند. ما نباید این تصور را در جامعه ایجاد کنیم که زنان معتاد فقط آنهایی هستند که به DIC ها(مراکز کاهش آسیب اعتیاد) و شلترها مراجعه میکنند و غالباً از دهکهای پایین اجتماعی هستند. باید به این نکته توجه کنیم که زنان معتادی هم هستند که از طبقه متوسط به بالای جامعه هستند و وضعیت اجتماعی مناسبی دارند و تحصیلکرده هستند اما به دلیل انگهایی که زنان معتاد گرفتار آن هستند، نمیتوانند برای درمان اقدام کنند چون نگران هستند که جامعه دید بدی نسبت به آنها پیدا کند. اگر تصویری که از زن معتاد ارائه میکنیم، زنی باشد که به انواع بیماریهای مختلف مانند ایدز و هپاتیت مبتلا است، آنگاه با این ادبیات باعث می شویم که زنان معتاد خود را پنهان کنند و مراجعه به مراکز درمان را برای همیشه فراموش کنند.
با توجه به این نکته که زنان نیاز به حمایتهای اجتماعی بسیار متفاوتی نسبت به مردان دارند برای درمان زنان معتاد چه مواردی را باید رعایت کنیم تا آسیب کمتری ببینند؟
برای درمان زنان معتاد باید برنامههای خاص و حمایتهای اجتماعی مناسب طراحی و اجرا شود اما باید مواظب باشیم که در مسیر جذب حمایت برای زنان انگ مضاعف و جدیدی را برای آنها ایجاد نکنیم به طوری که دیگر دسترسی به این زنان امکانپذیر نباشد. 46233
دوشنبه 24 شهریور 1393 - 17:30:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]