تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى مردم اگر در يارى حق كوتاهى نمى كرديد و در خوار ساختن باطل سستى نمى نموديد، كسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867165035




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قرمز همیشه انار نیست


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: قرمز همیشه انار نیست

قرمز همیشه انار نیست

نام هیچ بیمارستانی/ مریم نیست/ تخت های زایشگاه اما/ پر از مریم های درد کشیده ای است/ که هیچ یک، مسیحی را/ آبستن نیستند...

زنانگی در «قرمز همیشه انار نیست»
نخستین مجموعه شعر رویا شاه‌ حسین زاده

مسلم است که زنان و مردان، دنیا را از دو دریچۀ متفاوت می نگرند و در همین راستا برای بیان دیده ها و شنیده ها و احساسات خود از واژه ها، زبان و ترکیبات متفاوت بهره می برند و برخورداری از محیط و جایگاههای اجتماعی متفاوت نیز این فاصله و اختلاف را دو چندان می کند.

در قدیم به دلیل مردسالاری غالب در عرصه های گوناگون، زنان کمتر امکان ابراز وجود یافته و به همین دلیل در شعر پارسی نیز نگاه و زبانی مردانه بر فضای شعر حاکم بوده است، اما خوشبختانه در زمینۀ شعر بیش از دیگر زمینه ها زنان کوشیده اند تا در همان فضای مردانه، جایی برای خود باز کنند و با پیروی از سنّت شعری مردان و به واسطۀ نزدیکی به دستگاه حکومتی یا خانوادۀ سرشناس خود، نامی و چند بیتی به یادگار بگذارند به طوری که در برابر هشت هزار شاعر مرد، نام چهارصد شاعر زن در تاریخ ادب پارسی بر جا مانده است.

برای نخستین بار، ژاله قائم مقامی(1262-1325خ)، بر سنّت مردانۀ شعر تاخت و دنیای زنانۀ خویش را با همان ظرافت ها و حساسیت ها با واژه ها و ترکیباتی زنانه وارد شعر کرد و پس از او فروغ فرخزاد(1313-1345خ) با گذشتن از مرز و محدوده ای که مردان برای شاعر زن مشخص کرده بودند و طرح موضوعاتی که تا آن روز برای زن جایز نبود، این راه را ادامه داد تا آن که امروز نه تنها بر تعداد زنان شاعر افزوده شده است بلکه ایشان می توانند به دور از واهمه و نگرانی، دنیا را از دریچۀ چشمان خود و با واژگان خود توصیف کنند.

یکی از مجموعه شعرهایی که از این دیدگاه قابل توجه است، نخستین مجموعه شعر رویا شاه حسین زاده است با نام «قرمز همیشه انار نیست» که به همت نشر رسانۀ اردیبهشت، به بازار آمد.



اشعار او نتیجۀ تجربه های ملموس یک زن در محیط خانه و با عناصر زندگی روزمرۀ زنان است که او ورای آن چیزی را می طلبد. موضوع اصلی اشعار او عشق است، عشقی که در پس زندگی روزمرۀ زنانه اش جستجو می کند:

کنده می شوم از شهر/ و شهرزادی/ که هر شب/ برای تو چای می ریزد/ کنده می شوم از سکوت/ و ساقی سیمین ساقی/ که رخت هایت را می شوید(ص44)

گویی که همۀ روزهای او تکرار یک روزند:

بیهوده ورق می خورند/ تقویم های جهان/ روزهای من همه یک روزند(ص92)

و آرزوهای زنانه ای که حباب وار، یکی یکی می ترکند:

آرزوهایم/ با حباب های مایع ظرفشویی/ بالا می روند/ و یکی یکی می ترکند/ و من/ بیست و هشت سالگی ام را/ با روزنامه های باطله/ از پنجره های اسفند پاک می کنم.(ص83)

وقتی در خانه تنها ظرف های نشسته و رخت های کثیف منتظر اویند:

به خانه بازمی گردم/ هیچ کس هم که نباشد/ ظرف های نشسته/ و رخت های کثیف/منتظرم هستند../ و من چه کودکانه دلخوشم/ به اینکه/خانه/مثل دستۀ گل شده است.(ص82)

او می خواهد به دور از تردیدها، دشمنی ها و صدای نفس نفس زدن مرگ، عشق را تجربه کند:

بیا این عصر جمعه را/ عاشق هم باشیم/ و پیش از آن که مرگ بیاید/ من برایت چای بریزم/ تو برایم شعر تازه ای(ص20)

دشنه ات را پنهان کن/ دست های خون آلود را بشوی/ بیا/ یک امشب/ تنها یک امشب/ به هم اعتماد کنیم(ص6)

او از با هم بودن های مصنوعی و «پیوند سست دو نام در اوراق کهنۀ یک دفترگلایه مند است:

غربت/ همیشه از شهر خودت/ آغاز می شود/ بلیط یک سری خریده ام/ یک نفره/ چمدان ندارم/ شناسنامه ندارم/ شناسنامۀ من در صفحۀ دوم شناسنامۀ مردی مرده است.(ص106)

او دریافته زن از پس تور عروسی، تجربۀ محصور و جدا شدن از دنیای دیگر را آغاز می کند:

پشت این تورها عروس نخواهی شد/ تورها فقط یادت می دهند/ از پس شان/ دنیا را مشبک ببینی/ تکه/ تکه/ پر از تکه های کوچک ببینی(ص61)

و این یک تراژدی است در دریایی که ماهی را نمی فهمد و حتی ماه هم بر آن می گرید:

تور/ ماهی/ عروس/ و/ ماه/ که بر این تراژدی/ می گرید.(ص51)

گویا حالا دیگر از منِ این زن به جز سرمه های پاک شده از اشک و سرخاب رنگ و رو رفته از بوسه های مصنوعی هیچ نمانده است:

سرمه ام را/ اشک ها بردند/ سرخابم را/ بوسه های کاغذی/ دیگر چیزی نمانده است از این زن/ «من»(ص48)

او وارث این ارث مادرانه است:

من/ و مادرانم/ سال ها/ به چشم هایمان سرمه کشیدیم/ و با گونه های سرخ/ از خواب های مردها/ پریدیم/ تا ماه شویم/ مثلا ماه شویم/ آسمان اما/ در همان شبی که ما/ ماه شدیم/ پر از ابرهای سیاه بود.(ص62)

او گاه از پس این سرخاب ها در آینه، به دنبال منِ از یاد رفتۀ خویش می گردد:

تنها خلأ/ حجم میان من/ و این زن توی آینه را پر می کند/سرخاب به گونه هایش می زند/ زن/ شانه هایش را گیسو می زند/و آینه/ تا به خود بیایم/ پوسیده است/ و ذره های بخارشدۀ سرخاب/ چونان غباری/ بر عکس چهل سالگی ام می بارد/سرخاب به گونه هایم می زند زن/ و می اندیشد/ به من/ که آیا هرگز به او اندیشیده ام؟(ص14)

تا جایی که پرندۀ درونش حتی دیگر وسعت آسمان را باور ندارد:

و پرنده ای در من است/ که هر روز/ به بزرگی آسمان شک می کند/ پنجره را ببند/ بارانی که در من آغاز شده است/ زیر هیچ چتری بند نمی آید(ص40)

اما در پایان شعر، پس از چندین بار تکرار «پنجره را ببند» پنجره را باز می خواهد:

در من/ بهاری است که برای آمدنش/ به هیچ تقویمی/ اعتماد نخواهم کرد/ پنجره را نبند!(ص40)

او تمام زنان سرزمینش را اسیر و مبتلای این پرده ها و پنجره های نیمه باز می بیند. زنانی که هر روز همچون درختان، حرف ها و عشق هایشان هرس می شود:

راست می گفتی/ درخت های شهر من زن اند/ و زن های شهر من درختان بی سر/ که هر روز/ هرس می شود/ انگشت هایشان/ حرف هایشان/ عشق هایشان(ص38)

وقتی که تنها بن بست ها زنان را می شناسند:

در سرزمین من/ هیچ کوچه ای/ به نام هیچ زنی نیست/ و هیچ خیابانی/بن بست ها اما/ فقط زن ها را می شناسند.(ص65)

شهری که خیابان، کوچه و بیمارستانش به نام مردان است و زنان، مریم های دردکشیده ای هستند، برای زادن پسرانی که هیچ یک از آن ها منجی و مسیح نیست:

نام هیچ بیمارستانی/ مریم نیست/ تخت های زایشگاه اما/ پر از مریم های درد کشیده ای است/ که هیچ یک، مسیحی را/ آبستن نیستند.(ص65)

پشت اینهمه چراغ قرمز، زن به امیدی واهی سبز می ماند:

بیهوده سبز می ماند زن/ پشت تمام چراغ قرمزها(ص98)

از واژه ها و ترکیبات پر بسامد شعر او می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

اعضای بدن همچون مو و گیسو، دست. امور آشپزخانه و خانه داری: چای ریختن و چای دم کردن، رخت شستن و ظرف شستن، لوازم آشپزخانه و خانه: فنجان، پرده، پنجره. لوازم آرایش: سرمه و سرخاب، گوشواره. پوشش های زنانه: دامن و روسری، پیراهن. و زوج های شعری: عروس و تور، پنجره و آسمان، ماه و ماهی، آسمان و پرنده. و هم چنین پرده و باد.

به طور مثال روسری و دامن در شعر او:

می توانستم ای کاش/ چرخی بزنم/ و گل های دامنم/ بریزند/ به پای کسی که/ دوستم ندارد(ص93)

و من/ چقدر/ دلم/ یک روز روشن آفتابی می خواهد/ و روسری ای/ که گل هایش عاشق نشوند.(ص69)

جای تو اگر بودم/ به بیست سالگی دخترک هفت ساله ای دل می سپردم/ که دست هایش پر از ماهی بود/ و گل های روسری اش اسیر نبودند(ص122)

او گاه با سفر به گذشته، سراغ دخترک سادۀ هفت ساله ای را می گیرد که تمام دلخوشی اش گوشواره های بادبادکش بود:

آهای!/ کسی این دختربچۀ هفت ساله/ را به یاد ندارد؟!/ که اسمش را فروخته است/ اسمم را فروختم در هفت سالگی/ تا برای بادبادکم/ گوشواره بخرم/ باد بخرم/ آسمان بخرم(ص101)

او به پیروی از باور عامۀ برآمده از اسرائیلیات و با وجود تأکید صریح قرآن، حوا را فریب خوردۀ سیب و مسبب هبوط آدمی بر زمین می داند، آدم را پدر می خواند و با نکره آوردن و تخفیف نام مادر از او یاد می کند:

هبوط کرد/ بهشت گیسوان هزاران فرشته را/ به تار موی حوّایی فروخته بود/ پدر(ص53)

حوا فریب سیب را خورد/ آدم فریب حوا را...(ص66)

شاه حسین زاده در این مجموعه، شاعری را با دغدغه های زنانه و با نگاه و زبانی زنانه به ما می نمایاند و اشعاری که از عناصر زنانه سرشارند. زنی گرفتار عادت ها و روزمرگی های تحمیلی که از پس آن، عشق را می جوید. او به خوبی به جایگاهِ نه در خور زن در جامعه اش آگاه است و مغفولانه و به سادگی از آن چشم پوشی نمی کند، بلکه به این وضعیت اعتراض می کند. البته اعتراضی که در حد یک اعتراض صرف باقی می ماند و از آن فراتر نمی رود. او با شناخت نشایدها از آن گلایه و به همین بسنده می کند.

 
 یاسمن آرنگ
 
 


تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن