محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826382308
دختر خیابانی از پفک دزدی تا طعمه شدن برای رانندگان شبرو میگوید/ ماجرای عروسی 2 معتاد با خطبه روحانی رهگذر و شام فلافل
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: هر شب با یک داستان واقعی؛
دختر خیابانی از پفک دزدی تا طعمه شدن برای رانندگان شبرو میگوید/ ماجرای عروسی 2 معتاد با خطبه روحانی رهگذر و شام فلافل
این بار برای تهیه گزارش ایستادم، وقتی که از کنار یکی از همین آدمهای پرجنب و جوش شهر میگذشتم، به نظرم میرسید با بقیه فرق دارد، البته فرق هم داشت، زنی بود لاغر اندام، آنقدر سیلی آفتاب به صورتش خورده بود که کبودی بهترین رنگ چهرهاش بود...
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، شاید این سادهترین اتفاقی بود که برای کسی رخ میدهد، سادهترین برخورد که روزانه هر انسان آن را تجربه میکند و به سادگی از کنار آن میگذرد.
این بار برای تهیه گزارش ایستادم، وقتی که از کنار یکی از همین آدمهای پرجنب و جوش شهر میگذشتم، به نظرم میرسید با بقیه فرق دارد، البته فرق هم داشت، زنی بود لاغر اندام، آنقدر سیلی آفتاب به صورتش خورده بود که کبودی بهترین رنگ چهرهاش بود.
مانتوی کوتاه، شلواری مردانه و روسری پاره بر سر داشت، نداشتن دندان و حالت چشمانش معلوم بود که معتاد است و شبها در خانهای میخوابد که سقفش آسمان خداوند است.
جلو رفتم، بعد از سلام خودم را معرفی کردم، گفتم خبرنگار باشگاه خبرنگرانم، گفت: باشگاه خبرنگاران را میشناسم، در بخشهای خبری، شنیدهام که میگویند این گزارش را باشگاه خبرنگاران تهیه کرده است.
سپس بیمقدمه رفت سر اصل مطلب و گفت نمیتواند مصاحبه کند و دلش نمیخواهد که در تلوزیون دیده شود، نمیخواهد اندک آبرویی را هم که دارد از بین برود. با کمی صحبت کردن قانعاش کردم که نه قرار است در تلویزیون نشان داده شود و نه نامش در جایی برده میشود.
زن جوان که کمی خیالش راحت شده بود، پرسید: حالا چه میخواهی؟ گفتم: تنها سرگذشت زندگیت که دیگران بدانند و از آن پند بگیرند؟
روی تخته سنگی که در کنار پارک بود نشست و در حالی که به رقص آب میدان شوش نگاه میکرد، اشک از گوشه چشمش سرازیر شد و داستان زندگیاش را اینگونه آغاز کرد.
«در خانهای متولد شدم که تنها دلخوشیام پدرم بود، او بود که با لبخندهایش با فشردن دستانم و با نوازش موهایم به من دلگرمی میداد، پدرم با موتورسیکلت کار میکرد و مادرم نیز خانه داری میکرد.
هیچ وقت توهینهای صاحبخانه را فراموش نمیکنم که به خاطر پول به پدرم روا میداشت و در آخر هم پدرم با هزار منت و خواهش او را بدرقه میکرد تا من و سایر برادرانم یک شب دیگر زیر سقف کاه گلی بخوابیم.
این اوضاع مرا خسته کرده بود، هیچ وقت به اندازه کافی پول نداشتیم، هیچ وقت به اندازه کافی غذا نداشتیم، حتی گاهی اوقات هم مجبور بودیم در کنار خیابان و یا نانواییها به دنبال تکه نانی باشیم تا شب گرسنه سر بر بالین نگذاریم.
همین وضع ادامه داشت تا اینکه به 20 سالگی رسیدم و با چندین پسر در محلهمان آشنا شدم، این پسرها خلافکار بودند با چندین جلسه صحبت کردن مرا متقاعد کردند تا برای داشتن یک زندگی مفرح و بدون گرسنگی مثل تمامی کسانی که در شمال پایتخت در خانههای اشرافی زندگی میکنند، در کارهای خلاف آنان شریک شوم.
اولش از پفک دزدی از خواربار فروشیها شروع شد و در کمتر از یک سال به طعمه شدن برای رانندگان شب رو و پخش مواد در مترو و پارکها ادامه پیدا کرد و الان نیز همه رقم دزدی را بلد هستم ولی دیگر به دستبرد صندوق صدقات رضایت میدهم، چون فکر میکنم، پولش حلال است و اینها سهم من است که به دستم نمیرسد.
باورم نمیشد وقتی دزدی میکردم و با پسران خوشگذرانی میکردم همه چیز داشتم، غذا، لباس شیک، جیب پر از پول، کلا زندگیام به حالت رنگی سپری میشد.
پدرم که به همه این اتفاقات مشکوک شده بود یک روز مچم را گرفت و دستم برایش رو شد و گفت: یا باید کار خلاف را ترک کنم و یا دیگر حق گذاشتن پا در خانه او را ندارم.
راستش غرور داشتم، دوست داشتم، جای خواب داشتم، پول در جیبم حکمرانی میکرد و کلی خوشگذرانی دیگر مرا از بازگشت به خانه پدر منصرف کرد و رسما شدم یک دختر خیابانی که برای مایحتاج زندگی باید دزدی میکرد.
خلاصه از آنچه که بر سرم در خانههای مجردی دوستان آمد که مرا مثل توپ فوتبال به یکدیگر شوت میکردند، بگذریم، یادگاری مانده برجای همین اعتیاد است، یادم میآید، پدرم وقتی آخرین حرفهایش را با عصبانیت میزد، گفت: دخترم چه کسی از خوردن لقمه حرام عاقبت به خیر شده که تو دومین نفر باشی؟
فکر میکنم اعتیاد کمترین تاوانی باشد که باید تحمل کنم، تمام آن دوستانی که مرا خواهرشان میدانستند و با حرف چرب و نرم مرا برای رسیدن به لذتهایشان نرم میکردند، وقتی اعتیاد تمام زیباییام را از من گرفت از دور و اطرافم پراکنده شدند.
زن جوان با گوشه آستینش، اشکهایش را پاک کرد و با لبهای ترک خورده، لبخندی زد و در حالی که چشمانش را به کاغذ که من روی آن مینوشتم ،دوخته بود، گفت: از این قسمتهای تلخ زندگی من رد شویم، سال پیش بود که در همین پارکهای اطراف که برای یک لقمه نان مواد فروشی میکردم با مردی روبرو شدم که برای من با بقیه متفاوت بود، مرا جور دیگر نگاه میکرد، به طرز دیگری با من صحبت میکرد و دائما در حال نصیحتم بود که اعتیاد خوب نیست و این کارها در شان یک خانم مثل من نیست.
راستش اولش خندهدار بود، چرا که او هم یکی از مشتریان بود، ولی کمی بعد که با هم بیشتر آشنا شدیم، فهمیدم که او هم تاوان رفقای ناباباش را میدهد و البته خودش مثل من دزد نبود بلکه مثل پدرم با موتورسیکلت کار میکرد و یک لقمه نان حلال در میآورد.
به قول خودش شغل شریفی داشت و با نان بازو امورات زندگیاش را میگذراند، تمام خصوصیاتش و حرفهایش مرا یاد دوران زندگی در خانه پدرم میانداخت و دوست داشتم لحظهای چشمانم را باز و بسته کنم و ببینم تا این جای قصه همه چیز خواب بوده و در حال دیدن کابوس بودم. به خداوند سوگند تمام خوشگذرانی زندگیام در بیرون از خانه پدر 2 سال بیشتر عمر نکرد و بعد از آن صدهزار برابر بدتر از زندگی در خانه پدری بودم.
این مرد که محسن نام دارد با دلبری توانست مرا که زخم خورده روزگار بودم به خود شیفته کند، کم کم به نحوی نامزد شدیم و خطبهمان را یک روحانی که از پارک رد میشد، برایمان خواند و به ما سفارش کرد که اگر میخواهیم زندگی خوبی داشته باشیم باید اعتیاد را کنار بگذرایم، حاج آقا میگفت خداوند مهربان و بخشنده است و به تمامی بندگانش فرصتی دوباره میدهد.
بعد از حرفهای حاجآقا انگار در دل من و محسن رعشه افتاد، ما را تکان داد و قرار گذاشتیم با پول حلال سرمایهای جمع کنیم و با کرایه یک اتاق کوچک سر زندگیمان برویم، آن شب عقد هم با جماعت معتاد در پارک یک مهمانی گرفتیم و شام هم فلافل دادیم. هیچ وقت یادم نمیرود پس از سالها دوباره از ته دل میخندیم و از تمامی غصههای دنیا دور شده بودم.
یک هفته بیشتر از زندگی مشترک من و محسن نگذشته بود که محسن را در حالی که داشت مواد تهیه میکرد، دستگیر کردند و با خود بردند، الان حدود یک ماهی میشود که از او بیخبرم و هر روز در پارکها به دنبال او میگردم ولی هنوز سرنخی از او به دست نیاوردم.
کلی به زندگیم دل خوش کرده بودم، کلی نقشه کشیده بودم که همهاش برملا شد، امیدوارم او را در همین خیابانها، میان همین آدمها ببینم که دنبال من میگردد. کاش مرا هم دستگیر میکردند و جایی میبردند که او را بردند.
دیگر طاقت حرف زدن نداشت، فقط هق هق میکرد نمیخواستم بیشتر از این اذیتش کنم، در خودکارم را گذاشتم و در حال گذاشتن کاغدها درون کیفم بودم که گفت: این جمله هم در آخر بنویس که قدیمیها راست گفتند بار کج هیچ وقت به مقصد نمیرسد.
انتهای پیام/
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]
صفحات پیشنهادی
شیوه های حراست از هویت دختران/ ماجرای طولانی شدن یک شب برای امام حسین
در گفت و گو با پژوهشگر برتر حوزه تبیین شد شیوه های حراست از هویت دختران ماجرای طولانی شدن یک شب برای امام حسین خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام مهدی پور با ضروری خواندن مسأله معرفی الگوی مناسب تربیتی به خانوادهها گفت کسانی که به بهانه مبارزه با تهاجم فرهنگی تلویزیون را از انواع فیلدختر جمشید هاشمپور از مجری شدنش میگوید +عکس
دختر جمشید هاشمپور از مجری شدنش میگوید عکس   مريم هاشمپور مجري برنامه تلويزيوني با اجازه درباره علت حضورش در اين برنامه گفت دوستان وکيلي دارم که وقتي خانم بهبودي تهيهکننده برنامه به دنبال فردي براي اجراي با اجازه بودند من را به ايشان معرفي کردند و بعد از صحبتهابه مناسبت ولادت با سعادت امام رضا(ع) دانشآموزان دختر بجنوردی برای نخستینبار به حرم رضوی مشرف شدند
به مناسبت ولادت با سعادت امام رضا ع دانشآموزان دختر بجنوردی برای نخستینبار به حرم رضوی مشرف شدندتعدادی از دانشآموزان دختر بجنوردی برای نخستینبار به مناسبت ولادت با سعادت امام رضا ع زائر حرم رضوی شدند به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد به نقل از روابط عمومی مدیریت آموزش و پرورپیشنهادی برای وزارت علوم نداشته ام/ ماجرای غرق شدن دو دانش آموز
اجتماعی سایر حوزه ها رئیس جمعیت هلال احمر عنوان کرد پیشنهادی برای وزارت علوم نداشته ام ماجرای غرق شدن دو دانش آموز رئیس جمعیت هلال احمر ایران در واکنش به اینکه او گزینه پیشنهادی وزارت علوم است چنین پیشنهادی را منکر شد و افزود جمعیت هلال احمر بهتر است به گزارش خبرگزاری مهربرگزیدگان پنجمین جشنواره تئاتر خیابانی شهروند اعلام شدند
برگزیدگان پنجمین جشنواره تئاتر خیابانی شهروند اعلام شدند پنجمین جشنواره تئاتر خیابانی شهروند با معرفی نفرات برگزیده در هر بخش به کار خود پایان داد به گزارش حوزه تئاتر باشگاه خبرنگاران پنجمین جشنواره تئاتر خیابانی شهروند ظهر امروز در سالن همایش دانشگاه آزاد اسلامی باعروسی پسر محسن هاشمی با دختر نفیسه اشراقی + عکس
عروسی پسر محسن هاشمی با دختر نفیسه اشراقی عکساین وصلت نخستین پیوند خانوادگی خاندان هاشمی رفسنجانی با خانواده امام خمینی است شب گذشته مراسم ازدواج عماد هاشمی رفسنجانی فرزند محسن هاشمی رفسنجانی با زهرا سیدروحانی در باشگاه فرمانیه برگزار شد زهرا سیدروحانی فرزند سیدکاظم رودر آستانه فرار به افغانستان افسران خائن در ماجرای حمله به کارگاه نیروی دریایی پاکستان دستگیر شدند
در آستانه فرار به افغانستانافسران خائن در ماجرای حمله به کارگاه نیروی دریایی پاکستان دستگیر شدندافسران نیروی دریایی که در حمله به کارگاه نیروی دریایی پاکستان دست داشتند هنگامی که سعی میکردند از شهر کویته به افغانستان بگریزند دستگیر شدند به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در اسلامگوهر خیراندیش و دخترش همبازی شدند +عکس
گوهر خیراندیش و دخترش همبازی شدند عکس گوهر خیراندیش و دخترش در سریال تاریخی معمای شاه همبازی شدند به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران این روزها گروه تولید مجموعه تلویزیونی معمای شاه به کارگردانی و نویسندگی محمدرضا ورزی و تهیهکنندگی علی لدنی با پایان ضبط سکانس های مرخیراندیش و دخترش در «معمای شاه»،همبازی شدند
خیراندیش و دخترش در معمای شاه همبازی شدندگوهر خیر اندیش نیز در نقش زنی به نام طوبی با دخترش آزاده اسماعیل خانی در نقش نور آفاق كه دختر طوبی است همبازی شده است این روزها گروه تولید مجموعه تلویزیونی معمای شاه به كارگردانی و نویسندگی محمدرضا ورزی و تهیهكنندگی علی لدنی با پادانش آموزان دختر شهرستان نظرآبادبه اردوی بنیاد علوی اعزام شدند
دانش آموزان دختر شهرستان نظرآبادبه اردوی بنیاد علوی اعزام شدند خبرگزاری پانا مسئول روابط عمومی آموزش وپرورش شهرستان نظرآبادگفت 34نفرازدانش آموزان دختر شهرستان نظرآباد در قالب طرح بنیاد علوی به این اردواعزام شدند ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۶ شهريور ساعت 22 28 هاشم داداشی مسئول روابط عمومی آموزگوهر خیراندیش و دخترش همبازی شدند! +عکس
گوهر خیراندیش و دخترش همبازی شدند عکس گوهر خیراندیش و دخترش در سریال تاریخی معمای شاه همبازی شدند این روزها گروه تولید مجموعه تلویزیونی معمای شاه به کارگردانی و نویسندگی محمدرضا ورزی و تهیهکنندگی علی لدنی با پایان ضبط سکانس های مربوط به قسمت های تاریخی در مجموعه کاخ هایعروسی پسر محسن هاشمی با دختر نفیسه اشراقی
عروسی پسر محسن هاشمی با دختر نفیسه اشراقی این وصلت نخستین پیوند خانوادگی خاندان هاشمی رفسنجانی با خانواده امام خمینی است به گزارش پارسینه شب گذشته مراسم ازدواج عماد هاشمی رفسنجانی فرزند محسن هاشمی رفسنجانی با زهرا سیدروحانی در باشگاه فرمانیه برگزار شد زهرا سیدروحانی ففالکائو ازماجرای پیوستن به یونایتد میگوید
فالکائو ازماجرای پیوستن به یونایتد میگوید رابرامل فالکائو بازیکن تازه وارد منچستریونایتد پیوستن به این باشگاه را یکی از پراسترسترین دوران زندگی خود میداند به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران به نقل از تریبال فوتبال رادامل فالکائو مهاجم کلمبیایی تیم موناکو در ساعات پایانیبانوان شاعر صاحب اثر به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر تجلیل شدند
در جشن آئینه گردانی انجمن ادبی قلم بانوان شاعر صاحب اثر به مناسبت ولادت حضرت معصومه س و روز دختر تجلیل شدند در این مراسم که به مناسبت ولادت حضرت فاطمه معصومه س کریم اهل بیت برگزار شد از 15 بانوی شاعر صاحب اثر تقدیر شد به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات باشگاه خبرنگاران مراسم تجماجرای پنج عربستانی که در فرودگاه الطبقه کشته شدند
ماجرای پنج عربستانی که در فرودگاه الطبقه کشته شدند در جریان عملیات گروهک تروریستی داعش برای اشغال فرودگاه نظامی طبقه در استان الرقه در شرق سوریه پنج عربستانی که دو تن از آنها جزء سرکردگان داعش بودند به هلاکت رسیدند آفتاب مرکز موسوم به دیده بان حقوق بشر سوریه وابسته به مخامحمدرضا زائری: دختران ما با پوستر بیحجاب نشدند که با پوستر باحجاب شوند
محمدرضا زائری دختران ما با پوستر بیحجاب نشدند که با پوستر باحجاب شوند فرهنگ > دین و اندیشه - خبرگزاری مهر نوشت حجت الاسلام محمدرضا زائری در نخستین همایش فعالان صنایع فرهنگی با عنوان «نفس عمیق» که در مجتمع فرهنگی سرچشمه برگزار شد خون دل خوردن را لازمهماجراي ممنوع المصاحبه شدن تراکتوري ها
ماجراي ممنوع المصاحبه شدن تراکتوري ها بازيکنان تراکتور پس از بازي برابر پرسپوليس به سوالات خبرنگاران پاسخ ندادند به گزارش "ورزش سه" پس از پایان دیدار تراکتور برابر پرسپولیس حسین خطیبی در کنفرانس مطبوعاتی با خبرنگاران به زبان آذری صحبت کرد و این واکنش دیگر خبرنگاران را-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها