محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853024648
آمریکا و اسکیزوفرنی سیاست خارجی این کشور
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: آمریکا و اسکیزوفرنی سیاست خارجی این کشور تهران- ایرنا - شاید بتوان پیام تلویزیونی روز پنجشنبه باراک اوباما،رئیس جمهوری آمریکا درباره راهبرد کشورش برای مقابله با مواضع گروهک تروریستی داعش که همزمان با سیزدهمین سالروز حملات سازمان تروریستی القاعده به آمریکا بود را یکی از ضعیف ترین برنامه های سیاست خارجی آمریکا در طول تاریخ دانست
رئیس جمهوری اوباما در حالی برنامه های راهبردی ضد تروریسم خود را به گوش مردمان خاورمیانه می رساند و صحبت از تلاش برای بسیج جامعه ی بین الملل به منظور نابودی دولت ادعایی و تروریستی شام و عراق موسوم به «داعش» می کند که گویا کمترین اطلاعی از میزان تأثیرگذاری صحبت های خود در خاورمیانه دارد.
سیزده سال پیش شماری از جوانان تهرانی جزو اولین انسان های روی کره زمین بودند که در بلوار میرداماد جلوه نمادینی از همدردی خود با مردم ایالات متحده ی آمریکا به نمایش گذاشتند و حملات سازمان تروریستی القاعده را محکوم کردند. رئیس جمهوری وقت جمهوری اسلامی ایران، با سیاست تنش زدایی خود بفاصله ای نه چندان زیاد در پنجاه و ششمین مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد گفت و گوی میان تمدّن ها را به منظور ارتقای فضای صلح بین المللی و در ردّ نظریه ی برخورد تمدّن ها ارائه داد که با حمایت اکثریت جامعه جهانی مواجه شد.
رشد اندیشه های افراطی و گروه های جدایی طلب در خاورمیانه، اقدامات تروریستی نسبت به سفارت خانه های ایران در کابل و بیروت، و همچنین رژیم بعثی و افسار گسیخته ی صدام در عراق سبب شده بود تا مشاوران دستگاه دیپلماسی ایران گزینه ی تعامل اطلاعاتی با برخی از کشورهای خارجی را جهت مبارزه با تروریسم در خاورمیانه به عنوان یکی از اولویت های اصلی کاری خود در نظر بگیرند. امّا جورج دابلیو بوش در نطق سالانه سال 2002 خویش در قامت رئیس جمهور آمریکا، کشورهای کره ی شمالی، عراق، و ایران را «محور شرارت» خواند. سه ماه بعد «جان بولتون» که در پرونده های موسوم به ایران کونترا و همچنین پرونده ی هسته ای ایران در قامت یک دیپلمات نقش ایفا کرده است، کشورهای لیبی، کوبا، و سوریه را علاوه بر کشورهایی که بوش نام برده بود، به عنوان کشورهای حامی تروریسم و دارای توان تولید سلاح های کشتار جمعی قلمداد کرد.
دستگاه های تبلیغاتی آمریکا و هم پیمانانش در زمان بوش از هیچ تلاشی در خدشه دار کردن نام دین مبین اسلام مضایقه نکردند و با طرح ادعاهای واهی از جمله جلوگیری از تشکیل هلال شیعی در خاورمیانه سعی بر آن داشتند که طناب متین وحدت اسلامی را از هم گسسته سازند.
جدای از رسوایی های بسیاری که رسانه های جمعی در پایان دوران بوش در آمریکا و تونی بلر در انگلستان درباره ی جنگ با ترور و اعزام نیروهای جنگی در افغانستان و عراق انجام دادند، ظهور رسانه های اجتماعی اینترنتی از سال 2007 توانست بر عدم شفافیت دالان اطلاعاتی رسانه های غربی غلبه کند. تا جایی که تنها یکی از شعارهای تبلیغاتی باراک اوباما در سال 2008 با عنوان خروج نیروهای نظامی خود از عراق و افغانستان توانست به پیروزی حزب وی در انتخابات ریاست جمهوری آن سال بیانجامد. امّا این رشد آگاهی افکار عمومی که از پایگاه های اجتماعی اینترنتی مانند «فیس بوک»، «یوتوب»، و «توییتر» حاصل شده بود، آرام آرام از محبوبیت سیاستمداران غربی کاست و نگاه جامعه ی جهانی را به آن چه در خاورمیانه می گذرد تغییر داد.
« وِسلی دان هو»، مشاور ارشد حزب جمهوری خواه آمریکا در زمینه ی اینترنت در نوشتاری با عنوان « خطر سیاست توییتر و فیس بوکی» که خبرگزاری سی. ان. ان آن را انتشار داد، با بیان آن که فناوری های نوین رسانه ای را عاملی تسریع کننده برای نزول سیستم سیاسی به یک مجموعه ی خالی از ایده ها و اندیشه های واقعی، مهم، و جنجالی هستند، می نویسد: به سبب شتاب استفاده از رسانه های اجتماعی اینترنتی، هر کسی که در فرآیندهای سیاسی مشارکت دارد لازم است مطمئن شود تا قدرتش به جای تسریع در روندهای سیاسی ای که دارند به جمهوریت ما لطمه می زنند برای همه چیزهای خوب درباره ی سیستم سیاسی آمریکا مهار و بکارگرفته شود.
سیاست همراه با تزویر آمریکا نه تنها منجر به ظهور بیداری اسلامی در کشورهایی که حاکمان دست نشانده آن ها فرمان گزاری می کردند، شد بلکه در قلب اقتصادی نظام حکومتی خود جنبش ضد نابرابری اجتماعی و اقتصادی «وال استریت» را تجربه کرد. در این زمان بود که دیگر سیاست خارجی «کار احمقانه انجام نده» خانم هیلاری کلینتون بعنوان وزیر امور خارجه آمریکا نیز پاسخ گوی برقراری ثبات برای آمریکا نبود. سال 2012 باراک اوباما که با شعار «به پیش» برای بار دوّم به پیروزی رسیده بود، با فاصله گرفتن از شعار «ما می توانیم» خود در سال 2008، سکّان سیاست خارجی را به جان کری سپرد. از همان زمان بود که هزاران نفر در سوریه قربانی حملات وحشیانه گروه های تروریستی ضد سوری می شدند و غرب بهمراه برخی از کشورهای خاورمیانه به حمایت از آن ها پرداختند. با روی کار آمدن تیم جدید دستگاه دیپلماسی در آمریکا هر چند ترجیح داده می شد تا به جای استفاده از عبارت «جنگ بر ضدّ تروریسم» عبارت « عملیات احتمالی در خارج از کشور» بکار گرفته شود، خشونت و درگیری ها در جوامع اسلامی به اوج خود رسیده است.
خاورمیانه و شمال آفریقا شاهد رویارویی با گروه های تروریستی هستند که پیکارجویان آن را اتباع اروپایی و آمریکایی نیز تشکیل می دهند. مسلمانان شیعه و سنی شاهد وقیحانه ترین جنایات جسمی و روحی بشری از جمله تجاوز به زنان و کودکان به شنیع ترین شکل ممکن، سر بریدن و با سرهای بریده فوتبال بازی کردن!، جگر خواری، نبش قبر افرادی که از زمان مرگ آن ها چندین قرن می گذرد! و بسیاری از نمونه های دیگر که باور آن برای هر انسانی سخت است، شدند. جالب آن است که جانی های فراری زاییده شده در غرب، با دستان خود سر خبرنگاران بی گناه آمریکایی ( جیمز فولِی و ِاستیون ساتلوف) را از تن جدا می کنند و تصاویر ویدئویی آن در عرض چند ساعت در جهان پخش می شود!
حال بهتر است مجدداً محورهای اصلی صحبت های رئیس جمهوری اوباما را در واکنش به عملیات های گروه تروریستی داعش مورد بررسی قرار دهیم:
1- آمریکا با کشتن اسامه بن لادن رهبر القاعده، حملات هوایی در افغانستان، پاکستان، و یمن، و کشتن رهبر بوکوحرام در سومالی، نسبت به ده سال گذشته امن تر شده است.
2- داعش نه «دولت» است و نه «اسلامی».
3- داعش یک سازمان تروریستی است که هدفی جز کشتار تمامی کسانی که در مسیرش هستند را ندارد.
4- برخی از نیروهای داعش ممکن است به کشورهای مبداء خود (اروپا و آمریکا) بازگردند و دست به حملات مرگبار بزنند.
5- در عراق و سوریه نسبت به مواضع داعش اقدام به حمله ی هوایی می کنیم.
6- در سوریه، ما کمک های نظامی خود به مخالفان سوری را افزایش داده ایم. امشب، من بار دیگر از کنگره می خواهم که اختیارات و منابع بیشتری را برای آموزش و تجهیز این جنگجویان در اختیار ما قرار دهد.
7- ما با همکاری با متحدانمان، تلاش های خود برای قطع منابع مالی، ارتقا اطلاعاتمان، تقویت توان دفاعی خود، مبارزه با این ایدئولوژی منحرف و متوقف کردن جریان انتقال جنجگویان خارجی به داخل و بیرون از خاورمیانه، را مضاعف خواهیم کرد.
راهبرد ارائه شده توسط رئیس جمهوری ایالات متحدّه در روز 11 سپتامبر 2014 با وجود برخورداری از تبلیغات رسانه ای پیش از نطق وی، با استقبال سرد مردمان خاورمیانه روبرو شد. اگر پیام های تلویزیونی جورج دابلیو بوش درباره ی جنگ و سیاست خاورمیانه ای وی حداقل برای شنوندگان اخبار رادیویی مهم تلقی می شد امّا امروز صحبت های رئیس جمهور ایلات متحده برای خاورمیانه در کمترین درجه ی اهمیّت قرار دارد. برای نمونه احمد کثیم، روزنامه نگار عراقی در گفت و گو با روزنامه ی لس آنجلس تایمز از راهبرد اعلان شده ی اوباما رضایت خاطر ندارد و آن را بازی ای برای فریب مردم تبرئه ی مسئولیت کسانی که در این ماجراها (از جمله وهابی ها) نقش ایفا کرده اند عنوان می کند.
در این میان نوع رویکرد سیاستمداران و رسانه های آمریکایی در قبال اقدامات هوشمندانه و راهبردی جمهوری اسلامی ایران برای بازگرداندن ثبات به عراق و سوریه نیز حائز اهمیّت است. برای مثال هنری کیسنجر، وزیر وقت امور خارجه آمریکا در دهه ی 70 میلادی که سابقه ی طولانی ای در حوزه ی رسانه و علوم سیاسی دارد در گفت و گو با رادیو اِن. پی. آر. آمریکا با طرح این ادعا که ایران قدرتمند امروز می خواهد با تشکیل کمبرندی شیعی از تهران تا لبنان، امپراطوری خویش را مجدداً احیا کند می گوید: "ایران تهدیدی بزرگ تر نسبت به داعش برای آمریکا است."
همچنین ماری هارف سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که این کشور هماهنگی با ایران برای اقدام علیه داعش ندارد.
آن چه از اتفاقات رخ داده توسط گروه تروریستی داعش و تشریح راهبردهای آمریکا و هم پیمانانش پس از سیزده سال حضور در خاورمیانه نتیجه می شود، چیزی جز نسبت دادن بیماری روان گسیختگی به سیاست خارجی آمریکا نخواهد بود. روان گسیختگی یا اسکیزوفرنی از جمله بیماری های روانی است که توهماتی جنون آمیز با تفکر و تکلم پریشان را بهمراه دارد و بیمار در فرآیندهای فکری و عاطفی دچار اختلال است.
دست اندرکاران دستگاه دیپلماسی آمریکا گویا فراموش کرده اند که از زمان اعلان جنگ بر ضدّ تروریسم روزانه 150 مسلمان بطور میانگین کشته شده اند. کشورهایی که خود قربانی تروریسم بوده اند و متحمل بمب های شیمیایی و میکروبی دست نشانده های سیاسی غرب و شرق شده اند با عناوین واهی همچون «احتمال دست یابی به سلاح های کشتار جمعی» تحت تحریم قرار گرفته اند.
درحالی که رئیس جمهور حسن روحانی سال گذشته در شصت و هشتمین مجمع عمومی سالانه سازمان ملل پیشنهاد ائتلاف برای مبارزه با خشونت و افراط گرایی را مطرح کرد و مورد تصویب قرار گرفت، چگونه آمریکایی که ابوبکر البغدادی (یا همان ابو دعا) سرکرده ی گروهک تروریستی داعش و بسیاری از سران گروه های تروریستی فعال را در زندان های خود پرورانده است می تواند طرح های بشر دوستانه و مشروع دولتمردان جمهوری اسلامی ایران را مصادره به مطلوب کند و دم از مبارزه با افراط گرایی بزند؟ اوج وقاحت راهبرد نویسان غربی در جایی است که بیان می کنند اگر جنگجویان یاغی شان در عراق و سوریه به کاشانه ی خود در اروپا و آمریکا بازگردند، احتمال حمله های مرگبار توسط آن ها می رود! غربی که حق ادامه تحصیل برای دانشجویان ایرانی را (برای مثال در نروژ و کانادا) در رشته های فنی و مهندسی به سبب آن که شاید با برنامه ی صلح آمیز هسته ای ایران مرتبط باشد زیر سؤال می برد و دستور خروج از خاک آن ها را می دهد، چه شده است که حق شهروندی برای تروریست های افراطی خود قائل می شود؟ غربی که یکی از اهداف اصلی خود را اسلام هراسی و ایجاد تفرقه در میان مسلمان ها به طور تام و کمال در دستور کار خود قرار داده چگونه صحبت از اتحاّد و ایجاد مردم سالاری در خاورمیانه به میان می آورد؟
دست اندرکاران سیاسی آمریکا باید در نظر داشته باشند که اگر تا چندی پیش مسلمانان خاورمیانه دیدگاه های متفاوت نسبت به جنگ افروزهای غرب و شرق در خاورمیانه داشته اند، امروز به کمک رشد علم و فناوری های رسانه ای، تصویری دقیق تر از سیاست های خصمانه ی برای مسلمانان ترسیم شده است. مردم مسلمان اعم از شیعه و سنی بخوبی می دانند که داعش «اسلامی» نیست و طرح «دولت» آنان هیچ سنخیتی با شاخصه های مترقی و متعالی حکومت اسلامی ای که پیامبر اعظم (ص) در 1400 سال پیش در مدینه تشکیل داد ندارد.
مسلمانان همیشه به طور مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی کرده اند و اگر هم دچار درگیری های اعتقادی در ممالک خود بوده اند هیچ گاه اقدامات شنیع و حیوان صفت تروریست های غربی را در خاک خود تجربه نکرده بودند. پس این صحبت اوباما که آن ها را تروریسم عنوان می کند یک نوع فرار رو به جلو است.
آمریکا که ادعای داشتن قدرتمندترین ارتش ها و منسجم ترین دستگاه های اطلاعاتی به رخ جهانیان می کشد و حتی از شنود هم پیمانان راهبردی خود مانند آلمان و فرانسه نیز دریغی ندارد، چگونه از ریشه کن کردن افراط گرایی در خاورمیانه ناتوان است و امروز دست به دامن 40 کشور شده است؟ روشن است که ادعای جنگ با 22 سازمان تروریستی را در طول دهه ی اخیر و ارائه فهرست هزینه های هزاران میلیاردی این جنگ برای شهروندان خودش بهمراه راه اندازی جوّ رکود بی سابقه ی اقتصادی و ایجاد روحیه یأس سیاسی از طریق افشاگری های اسناد محرمانه توسط مأموران اطلاعاتی خودش، هدفی جز رواج وحشت گرایی و چپاول فکری و معنوی بشر مدرن از طریق امید زدایی به اسم ترور و تروریسم ندارد.
چارلز تَون- شِند، تاریخ نگار و عضو فرهنگستان بریتانیا، در کتابی درباره تروریسم می نویسد: "مطالعات سی ساله درباره ی تروریسم نشان داده است که بسیاری از سازمان های تروریستی می توانند از طریق سازمان های اطلاعاتی سطح پایین شناسایی شوند و تروریسم معمولاً شامل مجاهدان و توطئه گران قابل پیش بینی شده است." وی ادامه می دهد: "هوچی گران یا وحشت گرایان در زمینه ی تولید و پوشش رسانه ای درباره ی تروریسم به نظر طبیعی می آیند و تولید اخبار فوق العاده ی تروریستی موضوعی جذاب و مهارنشدنی برای رسانه های ارتباط جمعی است چرا که (به اعتقاد آنان) «مردم عاشق وحشت زده شدن هستند.» امّا این حقیقت پیش پا افتاده به ما نمی گوید که آیا هیجان از ترس اساس و منطقی هم دارد یا نه."
بنابراین جمعیت چند صد میلیونی و مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا دیگر به سیاست های خارجی آمریکا و هم پیمانانشان بیش از پیش اعتماد ندارند و فهمیده اند که بمب های هوایی آمریکا در طول دهه ی اخیر چگونه توانسته میراث ماندگار و تاریخی آنان را از کابل و بغداد گرفته تا دمشق به عنوان اوّلین شهر جهان و بیروت به عنوان عروس خاورمیانه نابود سازد.
مسلمانان اینک به چشمان خود دیدند که جمعیّت تحصیل کرده ی مسلمان و جوان عراق چگونه به خاطر روی کار آمدن رژیم بعثی صدام با حمایت غرب و سپس تحریم های فلج کننده آمریکا بر ضد وی و در نهایت جنگ ضد تروریسم به زیر خاک رفت و نیروهای انسانی مستعد و علمی آنان چگونه از صحنه ی روزگار کنار گذاشته شد. همان سناریوهایی که در قبال مردم مظلوم افغانستان توسط شوروی در دهه ی 70 میلادی و امروز توسط آمریکا بکار گرفته شد و فرهنگ غنی افغانستان را به تاراج برد تا مسلمان افغانی در تله ی جنگ داخلی و یا کشت خشخاش و قاچاق اسلحه گرفتار شود. مسلمانان دیری نخواهد پایید تا بار دیگر با تکیه بر قرآن و روحیه خودباوری در برابر راهبردهای مضحکانه ی غرب ایستادگی خواهند کرد و اجازه تضییع کوچک ترین حق خود را به بیگانه نخواهند داد.
* گروه اندیشه
22/06/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]
-
گوناگون
پربازدیدترینها