واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به بهانه 18 شهریور؛ سالروز درگذشت جلال آلاحمد
از کورهراه تا صراط مستقیم
آلاحمد توانست با عبور از فراز نشیبهای بسیار در زلال حقیقت ذوب شود. او در این مسیر، شکست و پیروزیهای فراوانی تجربه کرد. فریب زرقوبرقهای اندیشهسوز مادی را نخورد و آزادگی و استقلال فکریاش را حفظ کرد.
خبرگزاری فارس - گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ جلال آلاحمد تنها یک نویسنده نبود تا با خواندن داستانهایش بعدازظهرهای گس تابستانی را گذراند. او در حسّاس ترین برهه تاریخی عصر کنونی با سلاح اندیشه و قلم خود توانست با عبور از فراز نشیبهای بسیار در زلال بیکران حقیقت ذوب گردد و در این مسیر شکست و پیروزیهای فراوانی را تجربه کرد؛ چراکه فریب هیچیک از زرقوبرقهای اندیشه سوز مادی را نخورد و آزادگی و استقلال فکری خویش را حفظ کرد؛ و سرانجام با بازگشت با صراحت کامل اعلام کرد که مذهب تشیّع مقوّم هویت و شخصیت ایرانی است و تنها وسیلهای است که در هنگامه سخت هجوم غرب میتواند موجب حفظ هویت و شخصیت ایرانی شود. توضیح پدیدهای همچون جلال آلاحمد برای نسلی که دوران قبل از انقلاب را درک و تجربه نکرده کمی دشوار است. آلاحمد از آن سنخ روشنفکرانی بود که به خود اجازه میداد در هر حیطهای وارد شود و اظهارنظر کند؛ از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و هنر و ادبیات و نقاشی و معماری و تاریخ و فلسفه و... او نقش حکیم همهچیزدانی را بازی میکرد که جستجوگر جامعه اطرافش است. این میل سوزان برای آگاهی یافتن و آگاه کردن باعث شد که وی به چهارگوشه جهان (یا به قول خودش چهار کعبهی جهان) سفر کند و به هر وادی فکری سر بزند. در جوانی به مارکسیسم و کمونیسم رو آورد و با حزب توده همراه شد اما وقتی که سرسپردگی حزب به شوروی را مشاهده کرد راه جدایی از آن را پیش گرفت. گذرگاه بعدیاش سوسیالیسم و «راه سوم» خلیل ملکی بود اما از اینیکی نیز عبور کرد و رو به غرب آورد تا اگزیستانسیالیسم را تجربه کند؛ اما آشنایی با غرب، باعث شد تا بر شدت انتقادهایش از مدرنیسم غربی و سکولاریسم افزوده شود. او که در آثار اولیه خودش و مخصوصاً در قصههایش به جهالت ناشی از پیروی کورکورانه از ارزشها و عادات ایرانی- اسلامی حمله کرده بود، حالا باقدرت هر چه تمام از «بازگشت به اصل» و «بازگشت به اسلام» بهعنوان تنها راهحل مسائل و مشکلات عدیده کشور دفاع میکرد. جلال آل احمد بهاینترتیب در دو دههی پایانی رژیم شاه به یکی از قدرتمندترین منتقدان رژیم شاهنشاهی مبدل شد؛ و دو کتاب غربزدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران جلال، تبدیل به اسنادی گویا و روشنگر برای محکومیت نظام شاهنشاهی شدند. نثر آلاحمد نثر جلال آل احمد، نثری منحصربهفرد بود و شاید او از معدود کسانی بود که در زمان حیاتش مورد تقلید بسیاری از نویسندگان زمان خود قرار گرفت. نثر او تلگرافی، حساس، دقیق، صریح، صمیمی، منزه طلب، حادثهآفرین، فشرده، کوتاه، بریده و درعینحال بلیغ است. نثر وی بهطور خاص در مقالات، سنگین گزارشی و روزنامهنگاران است. جلال آل احمد دارای نثری برونگرا است یعنی نثرش در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیتها نیست. وی با استفاده از دو عامل نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی بهنوعی نثر خاص خود دستیافته است. آلاحمد کوشیده تا در نثر خود تا آنجا که امکان داشته فعل، حروف اضافه، مضافالیهها، دنباله ضربالمثلها و خلاصه هر آنچه ممکن بوده است را حذف کند. حذف بسیاری از بخشهای جمله باعث شده نثر آل احمد ضربآهنگی تند و شتابزده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کمنظیر داشت و این ویژگی در نامههای او به اوج میرسد. از ویژگیهای دیگر نثر جلال آل احمد میتوان به نیمه رها کردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشهها و استفاده از علامت «…» بهجای آنها اشاره کرد که این امر در راستای ایجاز نوشتهها و ضربآهنگ سریع آنهاست. زمینههای فکری آلاحمد سخن گفتن از زمینههای فکری جلال آل قلم، کار آسانی نیست، چراکه حیات نویسندگی او پر است از گذرگاهها و ایستگاهها مختلف که درنهایت به ایستگاه نهایی حقیقت و سعادت ختم میگردد. زمینههای فکری مؤثر در آل احمد را میتوان بهطور خلاصه بهصورت زیر بیان کرد.: اندیشههای مذهبی- اسلامی اندیشههای کسروی اندیشههای مارکسیستی (چه مارکسیست لنینیستی و چه مارکسیست انتقادی مانند مکتب فرانکفورت) اگزیستانسیالیسم (سارتر، کامو و هایدگی) نهیلیسم (از طریق آشنایی با آثار کافکا، داستایوفسکی، یونگر، یونسکو و صادق هدایت) نیروی سوم (خصوصاً اندیشههای خلیل ملکی) مذهب و مکتب وابستگی (که در دهههای 60 و 70 قرن بیستم تشکیل شد و تأکید بر عامل خارجی در توسعهنیافتگی کشورهای توسعهنیافته داشت) آثار آلاحمد جلال همواره در جستجو و تفکر و نوشتن بود. درواقع زندگی او در آثارش منعکس میشد و نیز آثارش در زندگی او تأثیر میگذاشت. آنچه شخصیت و آثار جلال را نزد بسیاری متمایز میسازد نگاه چندوجهی او به وقایع اطراف و توجه به لایههای زیرین و متفاوت اجتماع است. او بیش از آنکه داستاننویس باشد منتقد بود و با سلاح داستان برای تقابل با جامعه نابهنجار زمانه خود استفاده میکرد، داستانهای وی در دو گونه اجتماعی و سیاسی میگنجید. آل احمد در سال 1327 مجموعه قصههای کوتاه خود به نام سهتار» را منتشر کرد و همچنین قمارباز اثر داستایوسکی را ترجمه و به چاپ رساند. در سال 1328 بیگانه اثر آلبرکامو را ترجمه و چاپ کرد. در سال 1329 اثر دیگری از کامو به نام سو تفاهم را ترجمه و منتشر ساخت. در سال 1331 مجموعه قصه زن زیادی و ترجمه دستهای آلوده اثر ژان پل سارتر از او منتشر میشود. کودتای 28 مرداد فرصتی فراهم آورد تا آل احمد به سیر آفاقوانفس بپردازد. وی سفر خود را به دور مملکت آغاز کرد که نتیجه آن سفرنامههای اورازان در اردیبهشتماه 1333، تات نشین های بلوک زهرا، در مهر 1337، در یتیم خلیج، جزیره خارک در خرداد 1339 بود. همچنین سفرنامه حج به نام خسی در میقات در سال 1345 توسط جلال بهوضوح بیانگر رویکرد جدید آل احمد است.غربزدگی، از رنجی که میبریم، مدیر مدرسه نون و القلم که در آن به تعبیر خودش بازگشتی به سنت میکند و مسئله شهادت را از نو طرح میکند. در خدمت و خیانت روشنفکران مهمترین اثرش که خود آن را نوعی جلد دوم غربزدگی مینامد. یادداشت: نسیم شهسواری انتهای پیام/
93/06/18 - 10:32
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]