تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 23 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه امساك از خوردن وآشاميدن نيست بلكه روزه،خوددارى ازتمامى چيزهايى است كه خداوندسبحان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852409651




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عنایت امام زمان(عج) به شهید اندرزگو


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



عنایت امام زمان(عج) به شهید اندرزگو
آن طرف آیک روستا بود. رفتیم توی روستا. چندان ما را تحویل نمی گرفتند. جایی بود که معلوم بود هرکس می آید می خواهد به طور قاچاق به افغانستان برود. لذا نمی خواستند من را تحویل بگیرند...



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز: سال ۵۲، شش یا هفت ماه بعد از جریان دستگیری و آزادی ما از زندان، در تهران خدمت آقا سید علی اندرزگو رسیدیم.   او جریانی را به صورت خاطره بازگو کرد: تحت تعقیب بودیم. رفتیم به سوی افغانستان. می بایست از طریق مشهد قاچاقی می رفتیم. در بین راه رودخانۀ بزرگی آن جا وجود دارد. آب موج می زد سر راه ما. من دیدم با زن و بچه امکان عبور برایمان نیست. یقین داشتم منزلمان محاصره است و مأموران ساواک به خانه مان ریخته اند و در سطح ایران برای پیدا کردن من در تلاش هستند. یقیناً ژاندارمری ما را می گرفت و از قبل هم به سراسر کشور مخابره شده بود. همان جا متوسل به وجود آقا امام زمان(عج) شدیم. می گفت: دیگر نمی دانم چطور توسل پیدا کردم! گفتم: آقا این زن و بچه در این بیابان غربت امشب در نمانند. آقا! اگر من مقصرم، این ها تقصیری ندارند.   یکباره مردی را سوار بر اسب دیدم که به ما نزدیک می شود. جویای حال ما شد. گفتم: می خواهیم از آب عبور کنیم.   او بچه را بلند کرد و در سینه خودش گرفت. من پشت سر او و خانم هم پشت سر من سوار شد. او با اسب به آب زد؛ در حالی که اسب شنا می کرد. راه نمی رفت. آن طرف آب، ما را گذاشت زمین.   بعد از رسیدن به آن طرف، من سجدۀ شکری به شکرانۀ این که پروردگار عالم دست ما را این جا گرفت به جا آوردم. در حال سجده به این فکر افتادم که این شخص چه کسی بود. پیش خودم گفتم از ایشان هم تشکر بیشتری بکنم.   از سجده برخاستم. همین طور خوشحال بودم، دیدم که اسب سوار نیست و رفته است. در همین وقت با خودم گفتم: لباس هایم را در بیاورم تا خشک شود. نگاه کردم، دیدم به لباس هایم یک قطره آب هم نپاشیده. به کفش و لباس و چادر همسرم نگاه کردم، دیدم خشک است. دو مرتبه به سجده افتادم و از رحمت خاص پرودگار عالم که در این جا شامل حالم شده بود حالت خاصی به من دست داد و با صدای بلند شروع کردم به گریه کردن.   خانمم می گفت: چیه؟ چی شده؟ گفتم: اگر تا امروز رحمت خاص را به چشم ندیده بودم، امروز آن واقعیت برایم مجسم شد. آیا قطره آبی روی لباس ها با کفشت می بینی؟ همان حالت نیز به همسرم دست داد و آن جا بود که حس کردم همسرم هم که اضطراب خاطر داشت، از وجود او رفته است.  
این جریانی است که تا این وقت هیچ جایی نگفتم. (اردوگاه کوچک شماره ۵ تکریت که محل تبعید بسیاری از فعالان فرهنگی اردوگاه ها بود، محل مناسبی شد که حاج آقا ابوترابی برخی خاطرات ناگفته ی خویش را بیان کند.)ولی خوب، فکر می کنم این جا جایش باشد.   ایشان فرمود: آن طرف آب روستایی بود. رفتیم توی روستا. چندان ما را تحویل نمی گرفتند. جایی بود که معلوم بود هرکس می آید می خواهد به طور قاچاق به افغانستان برود. لذا نمی خواستند من را تحویل بگیرند. یکی از آن خانه ها، بالاخره، با رودر بایستی شب ما را راه دادند؛ به این عنوان که فقط شب آن جا باشیم. در آن شب، صحبت هایی کردیم که از آن جمله، صحبت از گاوشان شد.   گفت: گاوی داریم که شیرش خشکیده و مدتی است که از این مختصر نعمت خدا که بهره مند مانده ایم. این تنها سرمایه ی ما بود. پیش خود گفتم: یک توسلی می کنیم و همین جوری دستی به سینۀ گاو کشیدیم. کار به جایی رسید که آنها مثل امامزاده دور ما جمع شدند؛ چرا که در همان وقت، یک مرتبه سینۀ گاو پرشد از شیر. همان موقع آمدند و دوشیدند؛ اما با گریه و شوق. نگذاشتند ما جایی برویم و مدتی که می خواستیم مخفی باشیم، آنها ما را به زور نگه داشتند.   این ناقلش آن شهید بزگوار است که اگر کسی دیگری برای انسان نقل کند، انسان نمی تواند باور و یقین کند. ولی ایشان در صداقتش اصلاً جای کمترین خدشه ای نبود و آن چنان با اخلاص زندگی می کرد که هیچ پروایی نداشت که الان دستگیر بشود، یا الان به شهادت برسد.   به نقل از سید آزادگان مرحوم ابوترابی   سایت جامع آزادگان  




۱۸/۰۶/۱۳۹۳ - ۰۹:۴۵




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن