تبلیغات
تبلیغات متنی
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852170927
سلامی بر شهدای گمنام
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: قبرهای بی نام و نشان سلامی بر شهدای گمنام ایلام- ایرنا- شیشه گلاب و بسته خرما، چند شمع و بسته شکلات را برداشت، مثل عصر پنجشنبه هفته های قبل دربست تا بهشت رضای ایلام محل دفن شهدای گمنام به قول خودش برای عرض سلام به جای مادران چشم انتظار این شهدا.
به گزارش خبرنگار ایرنا، پیرزن یکی یکی بر قبر شهدای گمنام گلاب می ریخت و برای هر کدام چند عدد خرما و شکلات می گذاشت، صلوات می فرستاد و سوره حمد و توحید را با لهجه شیرینش می خواند.
چند وقتی بود که به بهشت رضا که در بالاتر از بوستان تفریحی چغاسبز بود، نرفته بودم ، یه هو دلم هوا کرد و رفتیم.
از دور به همه اموات سلام و صلوات و فاتحه و بعد مطابق همه ایلامی های میهمان نواز که ابتدا به پیشواز میهمان می روند و سپس از دوستان خویش حال و احوال می پرسند راهی قطعه شهدای گمنام و محل دفن آنها شدم.
به راستی که اینجا بیش از هر قبر دیگری برو بیا دارد و آدم هایی که به هر بهانه برای سلام و صلوات و فاتحه خوانی به مزار شهدای گمنام می آیند.
خیلی شلوغ نبود اما مرتب مردم در رفت و آمد بودند و هر لحظه بر بالای هر قبر شهید گمنام یک نفر جدید جای دیگری را می گرفت.
پشت سر پیرزن همچنان دانه دانه قبرهای شهدا را که با خط قرمز بر روی آنها "گمنام" نوشته بود رد کرد و فاتحه خواندم.
پیرزن به قبر آخری که رسید، نشست با صدای بغض آلود و خسته گفت: "مادر امروز نوبت توئه می خوام به جای مادرت برات گریه کنم، فاتحه بخونم ، می دونی پسرم، بچه ندارم تا عصای دستم باشه و باقیات و صالحات بعد مرگم، اما شما هم بچه من قول بدین قیامت شفیع من باشید، ببینید با این کهولت سن و پا درد هر هفته میام، اگه می تونستم هر روز میامدم."
پیرزن درد دل می کرد و با قبر شهید گمنام همچون فرزند نداشته اش عقده هایش را می گشود.
توجهم کاملا به پیرزن بود و حرفهایش در ذهنم ثبت می شد، نمی دانم سرش را روی قبر گذاشت و چه گفت، کنجکاو خودم را به او رساندم و گفتم، مادر کمک نمی خوای؟
سرش را بلند کرد و گفت: خدا خیرت بده مادر دستم بگیر بلند شم، این زانو درد منو از پا درآورده، هر هفته میام اینجا دردهام تمام میشه تا روز چهارشنبه که دوباره درد میاد سراغم، این شهیدای عزیز، این گمنام های غریب دوای درد من اند، از وقتی که به اینجا آمدم دردهام از بین می رن انگار شفا پیدا می کنم.
با کنجکاوی پرسیدم ، فرزند شهید یا مفقود الاثر دارید که همیشه میاد اینجا، ایستاد و آهی کشید و گفت: مادر مگه فقط باید بچه ات شهید باشه که بیای سر مزار شهدا، می دونی اینها میهمان ما هستند، خودت آمدی ، همه این مردم میان، من هم میام، آخه ما به اینها نیاز داریم این شهدا که به ما نیاز ندارند.
چه فرقی می کنه من هم مادر این شهدا، کاش جای مادرشان بودم اما سخته از بچه ات که جگر گوشته و سالها بزرگش کردی هیچ نشانی نداشته باشی خدا به مادرهای شهدای گمنام صبر بده.
دلم می خواست بیشتر با این پیرزن مهربان حرف می زدم اما خورشید در حال غروب بود و باید به خانه باز می گشتم.
سر قبر شهدای گمنام که حاضر می شوی دلت می گیرد و تا قبر بقیع پر می کشد، یاد قبور بی بارگاه و بی شمع و چراغ و چقدر احساس غربت می کنی ...
استان ایلام با داشتن 430 کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق یکی از آوردگاه های رزمندگان اسلام با دشمن بعثی در دوران هشت سال دفاع مقدس بود.
استان ایلام در طول دوران هشت سال دفاع مقدس دو هزار و 700 شهید، 10 هزار جانباز و 332 آزاده تقدیم اسلام کرده است. ک/4
7177/540
17/06/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها