تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 29 مرداد 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان زيرك، دوستش حق است و دشمنش باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1811655526




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتگو با دو زورگیر: فقط خواستیم تست بزنیم!


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:


گفتگو با دو زورگیر: فقط خواستیم تست بزنیم!
جاوید و وحید دو دوست 20 و 21‌ ساله اند که چندی قبل توسط کارآگاهان پلیس آگاهی تهران به اتهام زورگیری بازداشت شدند. این دو، شاکیان زیادی دارند که البته خودشان اظهارات مالباختگان را قبول ندارند. یکی از آنها در پاسخ به این که چرا به زورگیری روی آوردید میگوید: میخواستیم دزدی را امتحان کنیم. گفت‌وگو با آنها را در ادامه بخوانید.
جام جم سرا: پشیمانم
چند همدست داشتی؟
من و جاوید دونفری سرقت کردیم.

سابقه‌دار هستی؟
من و جاوید هر دو بی‌سابقه هستیم. این‌بار هم اشتباه کردیم.

چه شد که تصمیم به سرقت و زورگیری گرفتی؟
به خدا من این‌کاره نیستم. آرایشگر هستم.

پس چرا زورگیری می‌کردی؟
اشتباه کردم، گول خوردم.

فریب چه‌کسی را خوردی و چه شد که تصمیم به زورگیری گرفتی؟
بچه محل‌هایم دزد هستند؛ آنها به مغازه من می‌آمدند و پول می‌شماردند. دیدم هر روز با کلی پول می‌آیند گفتم پس خودم هم امتحان کنم و ببینم دزدی چطور است و چقدر درآمد دارد.

سارقانی را که به مغازه‌ات می‌آمدند از کجا می‌شناختی؟
مشتریان مغازه‌ام بودند. شناخت کاملی از آنها نداشتم. به هر حال‌ جوانان زیادی به مغازه‌ام می‌آمدند و می‌رفتند. من همه‌شان را نمی‌شناختم.

جاوید را از کجا می‌شناسی؟
او را از چند سال پیش می‌شناسم. او همسایه ما بود و از آن موقع با او دوست هستم.

چند‌سال است آرایشگر هستی؟
سه‌سال است که خودم مغازه دارم. پنج‌سال هم در مغازه دیگران کار می‌کردم.

خودت مغازه داشتی و باز هم به فکر زورگیری افتادی؟
فقط می‌خواستم ببینم چطور است.

چطور بود؟
می‌بینی که آخر و عاقبتمان چه شد.

از زورگیری‌ها چقدر نصیب‌تان شد؟
دو گوشی موبایل و چندهزارتومان پول.

چقدر درس خوانده‌ای؟
تا اول دبیرستان. آن‌سال فصل امتحانات مریض شدم و به بیمارستان رفتم. بعد از آن، وقتی به مدرسه رفتم ناظم گفت برو‌ سال بعد بیا. من هم ترک‌تحصیل کردم؛ البته درسم خوب بود.

چطور زورگیری می‌کردید؟
با کمک جاوید و به عنوان مسافرکش. جاوید راننده بود و من پشت نشسته بودم. بار اول از اسلامشهر و بار دوم از شهریار به تهران می‌آمدیم. یک قیچی شکسته در ماشین داشتم در راه مسافر سوار کردیم. قیچی شکسته را زیر گلوی مسافران می‌گذاشتم و زورگیری می‌کردیم.

ادعا می‌کنی فقط از دو نفر زورگیری کرده‌ای، درحالی‌که تعداد شاکیانت خیلی زیاد است.
ما از همین دو نفر زورگیری کردیم. شاکیان بی‌دلیل ما را معرفی کرده‌اند.

از زندان که آزاد شدی می‌خواهی چه کار کنی؟
من کشتی می‌گیرم. می‌خواهم مثل آدم کار کنم و مغازه‌ام را بچرخانم. قدر موقعیتم را ندانستم.

آیا برادر یا خواهر کوچک‌تری داری؟
یک برادر کوچک‌تر دارم که14‌ساله است.

می‌دانی که تو الگوی او هستی؟
بله می‌دانم. او آنقدر عقل و شعور دارد که از من نمی‌پرسد این مدت کجا بودم. اشتباه کردم ‌
چقدر درس خوانده‌ای؟
دیپلم دارم.

در این مدت چه‌کار می‌کردی؟
الان 15 روز است بازداشت هستم، اما قبل از آن سرباز بودم. دیر به سربازی رفتم، بعد از دیپلم در باتری‌سازی کار می‌کردم. بعد از آن هم صبح‌ها می‌رفتم محل خدمتم و از بعدازظهر تا ساعت 9 شب در مغازه بودم. الان که اینجا هستم از سربازی هم غیبت می‌خورم.

چطور شد که با وحید برای زورگیری رفتی؟
وحید همسایه ما بود. گفت مشتریانش می‌آیند مغازه‌اش و پول می‌شمارند، بیا ما هم کاری کنیم.

در این سرقت‌ها چقدر گیرتان آمد؟
دو گوشی موبایل، یک انگشتر طلا و یک دستبند استیل.

با اموال مسروقه چه کردید؟
گوشی‌ها را 20 تا 30هزارتومان فروختیم. انگشتر طلا در جیب من بود که گم شد و دستبند استیل هم به درد نمی‌خورد.

برای چه کاری پول لازم داشتی که مجبور به سرقت شدی؟
برای پروتئین بدن‌سازی پول می‌خواستم.

حالا درباره کارهایی که انجام داده‌ای چه فکر می‌کنی؟
اشتباه کردیم. ما اصلا اندازه این کارها نبودیم. شما ماشین را ببین. ماشینی که ارتفاع زده به درد این کارها نمی‌خورد. بخواهی تند بروی کف آن گیر می‌کند. به خدا صبح می‌رفتم پادگان شب برمی‌گشتم خانه. اشتباه کردم. (شرق)


یکشنبه 16 شهریور 1393 15:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن