واضح آرشیو وب فارسی:الف: مرگِ خلاقیت/ کسی برای جذب مخاطب تلاش نمی کند
بخش تعاملی الف - محمد ایرانی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۵۵
عروسک «باب اسفنجی» برای بچهها دست تکان میدهد و آن طرفتر «بِن تِن» با قیافهای جذاب به پسربچهها چشمک میزند. خیلی از کودکان و حتی بزرگترها اطراف عروسکها حلقه میزنند تا عکس یادگاری بگیرند؛ از آن عکسهایی که وقتی سال تحصیلی شروع شود، دانش آموز لوازم التحریرش را با عکس یادگاریاش «سِت» میکند! هوا خیلی گرم است. مسئولان با تدبیر برای رفع تشنگی بازدیدکنندگان در جای جای نمایشگاه آبسردکن قرار دادند. هرچند بعضی از آبسردکنها لیوان ندارند اما همین هم غنیمت است. وقت را تلف نمیکنیم و خیلی زود سراغ غرفههای انیمیشن و بازی میرویم. بنرهایی از بازیهای ایرانی این طرف و آن طرف سالن نصب شده است. فضا به شدت شبیه «گیم نِت» طراحی شده و چند کودک و نوجوان در حال بازی کامپیوتری جنگی هستند که احتمالا «ساخت ایران» است. هم محوطه و فضای بازی خارجی است، هم شکل طراحی و استفاده از تفنگ و کشتار؛ نتیجه این میشود که «اسباببازى رایج بچّههاى ما شده تفنگ. خب بابا! آمریکایىها که پدرجدّ ما در این کارند، الان پشیمانند» مسئولان غرفه هیچ تلاشی برای جذب مخاطب نمیکنند. جز چندنفر که مسئول سرکشی به کامپیوترها و بخشهای خدماتیاند، بقیه به پشتی صندلیهایشان تکیه زده و در حال «گفتگوی درون مجموعهای» هستند. با اینکه عصر یک روز تعطیل است اما سالنها خالی از جمعیت هستند. اغلب رفت و آمدها هم متعلق به مسئولان غرفههایی است که میخواهند به مسئولان غرفههای دیگر سر بزنند! در طبقه پایینتر سایتها و روزنامهها در صحنه حاضر شدند. سایتهایی که هیچ تولیدی نداشته و ندارند. خیلی از آنها فقط یک سایت خبریاند که در بهترین حالت تولید متن (اگر تلاش کنند گاهی هم تولید محتوا) انجام میدهند. انگار مسئولان نمایشگاه نمیخواستند کسی را ناراحت کنند و به همه یک غرفه دادهاند. در این غرفهها یکی عکس طبیعت فلان شهر را زده و یکی هم «بنرهای گُل درشتی» از خدمات یکسال گذشتهاش. خدماتی که مثلا عکس چند صفحه از همان سایت است در روزهای مختلف! به جز چند مجموعه ی رسانهای که با قدرت در نمایشگاه حاضر شده بودند و دستشان از لحاظ تولیدی پُر بود، اغلب غرفه داران با یک لب تاب آمده بودند تا خدماتشان را معرفی کنند. بیشتر این لب تابها هم سمت غرفه دار بود! البته چند بروشور روی میزها گذاشته بودند تا اگر کسی احیانا خواست چیزی بداند آنها را بخواند و برود. فقط کم مانده بود پشت لب تابشان بزنند: «لطفا سوال نپرسید» یا «تجمع بیجا مانع کسب است!» یکی از نکات جالب نمایشگاه عروسکهای سران صهیونیستی بود که با دست بسته بین غرفهها میچرخیدند. ملت هم با آنها سرگرم میشدند. خیلی دنبالشان راه میافتادند. بعضیها هم رو به عروسکها و پشت به غرفهها، از چندین سایت و خبرگزاری میگذشتند. این یعنی «عروسک نتانیاهو» جالبتر «غرفههای بنرزده» است! طبقه زیرزمین سوت و کورترین بخش نمایشگاه بود که به صورت اتفاقی راه ورودی آن را پیدا کردیم. چند غرفه ی کوچک و بدون خلاقیت که خمیازههای غرفه داران نشان میداد که خودشان هم خسته شدهاند از حضور در آن زیرزمین. این در حالی است که نمایشگاه اصولا برای هر دوسوی عرضه و تقاضا باید مهم و هیجان انگیز باشد. اما اینجا انگار گردی از بیاعتنایی روی سر همه پاشیده شده و نمایشگاه رسانههای دیجیتال به خسته کنندهترین نمایشگاه سال تنزل پیدا کرده است. بوروکراسی خسته کننده و بیفایدهای در نمایشگاه دایر کردهاند. هرکس خریدی میکند (از همان چند قلم جنسی که در نمایشگاه موجود است) باید در یک گوشه ی نمایشگاه به صندوق مراجعه کند، شماره بگیرد، روی صندلی دقایقی طولانی بنشیند، منتظر بماند که شمارهاش را بخوانند، قبض را همراه مبلغ پرداخت کند، جنس را بگیرد و برود. اما یکی از غرفه دارها به ما گفت: اگر صف شلوغ بود، برگردید تا همین جا سی دی مورد نیازتان را بدهم. صف شلوغ بود و آقای غرفه دار بوروکراسی را دور زد! به همین سادگی... هنگام خروج از نمایشگاه نکتار و کیک بین غرفه دارها توزیع میکنند. میتوانستند با هزینه نه چندان زیادی از همه ی کسانی که در سالن هستند پذیرایی کنند. تعداد مسئولان اجرایی نمایشگاه، کمتر از بازدیدکنندهها نیست. هنوز عدهای اطراف «باب اسفنجی» و «بِن تِن» حلقه زده و با آنها سرگرم شدهاند. تازه متوجه نوشتهای که باب اسفنجی در دستش گرفته میشوم. «این انیمیشن خطرناک است!» لبخند میزنم. به سمت آبسردکن میروم تا کمی «آب خنک» بنوشم. لیوان ندارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]