واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس/
دستهای خالی برادران پورناظری در فستیوال موسیقی تهران/ مسابقه سرعتی که برنده نداشت
دونوازی برادران پورناظری در فستیوال موسیقی تهران بیشتر به مسابقه سرعت ساز میماند تا یک اجرای از قبل فکر شده و سنجیده. در واقع دو نوازی پورناظریها اجرای بدون رپرتواری از پیش تعیین شده و طرحی منسجم بود که در اغلب اوقات هم ساز تهمورس به دنبال ساز سهراب ملتماسانه میدوید.
خبرگزاری فارس؛ حسین سلیمی: عمارت مسعودیه در روز چهارم فستیوال موسیقی تهران شاهد اجرای گروه شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری بود. مانند روزهای گذشته این فستیوال، یکی از بازیگران سینما و تئاتر به روی صحنه آمد و توضیحاتی را درباره خانه موسیقی و اهداف و وظایف آن ارایه داد. سحر دولتشاهی مهمان روز چهارم فستیوال موسیقی تهران بود که پس از خواندن بیانیه از گروه شمس دعوت کرد که به روی صحنه بیایند و کنسرت را آغاز کنند. برخلاف انتظار در ابتدای اجرا سهراب و تهمورس پورناظری به همراه دو نوازنده دیگر و بدون حضور پدرشان به روی صحنه رفتند و برنامه را آغاز کردند و به بداهه نوازی تنبور پرداختند. برادران پورناظری به نظر میرسید که سعی داشتند برداشت شخصی و معاصراشان را از تنبورنوازی ارایه دهند و تغیری در مسیری که تنبور در طی تاریخ چند هزار ساله این ساز طی کرده را ایجاد کنند. اما حاصل کارشان به نمایشی از سرعت نواختن تنبور و زورآزمایی و قدرتنمایی موسیقایی تبدیل شد. سهراب پورناظری علی رغم این که تنبور نواز توانایی است و تکنیک و قدرت و سرعت نواختنش مثال زدنی است و البته زخمه زنی و قدرت دست چپش هم قابل توجه است، اما در اجرای زنده بیشتر درگیر اجرای شو برای مخاطبانش میشود و سعی میکند سرعت نواختن سازش را به رخ بکشد و شاید هم میخواهد حاضرین سالن را به وجد آورد و آنها را به تشویق کردنش وادار کند. دونوازی برادران پورناظری در فستیوال موسیقی تهران بیشتر به مسابقه سرعت ساز میماند تا یک اجرای از قبل فکر شده و سنجیده. در واقع دو نوازی پورناظریها اجرای بدون رپرتواری از پیش تعیین شده و طرحی منسجم بود که در اغلب اوقات هم ساز تهمورس ملتمسانه به دنبال ساز سهراب می دوید تا شاید بتواند ریتم ساز او را پیدا کند و با او همراه شود که البته این تلاش او ثمر بخش نبود و به همین خاطر هم حاضرین شاهد مسابقهای بی سر و شکل بودند که با زخمههای عصبی این دو برادر همراه بود و حوصله را سر میبرد. در میان بداهه نوازی تنبور، سازهای کوبهای هم سعی میکردند کمی فضا و رنگ موسیقی را عوض کنند و با ایجاد ضد ضربها، در چند خط موسیقایی منظم و ریتمیک حرکت کنند. اما در اغلب اوقات دف و سازهای کوبهای بدون هیچ ظرافت و مقدمهای وارد گفتگو (بخوانید مشاجره) تنبورها میشدند و بیمقدمه هم کنار میرفتند. دونوازی تنبورها که تمام شد نور صحنه برای دقایقی خاموش شد تا مخاطبان شاهد حضور کیخسرو پورناظری و دیگر اعضای گروه شمس باشند. کیخسرو پورناظری که روی صحنه آمد همه امیدوار شدند تا شاید فضای ساکن و خاموش این کنسرت اندکی تغییر کند و البته با اجرای قطعه اول که اورتوری برای قطعه «افسانه دل» بود، این اتفاق افتاد. کیخسرو پورناظری که به نظر میرسد دیگر تنها به عنوان پدر معنوی گروه شمس فعالیت میکند، مثل همیشه با زخمهها و عوض کردن پردههای حساب شده سازش، اندکی حال خوب را به این کنسرت تزریق کرد. هر چند که این حال خوب تنها دقایقی همراه مخاطبان بود. چرا که بعد از اجرای این اورتور، صدای سهراب پورناظری به عنوان خواننده هم شنیده شد تا روز ناامید کنندهاش را تکمیل کند. اصولا سهراب پورناظری اعتماد به نفس عجیب و غریبی دارد که البته در بسیاری از مواقع اعتماد به نفس او کاذب است! این که کسی صدای نخراشیده و نتراشیده و زمختی داشته باشد و آواز هم بخواند از آن اتفاقهایی است که شاید فقط در موسیقی ما اتفاق بیافتد! صدای سهراب پورناظری در بهترین حالت شاید به درد موسیقی پاپ میخورد! البته خواندن سهراب پورناظری در این اجرای گروه شمس یک ویژگی هم داشت و آن این که او نشان داد که قطعه «مردان خدا» را هیچکس بدتر او نمیتواند اجرا کند! به هر روی انگار دست تقدیر با حاضرین در کنسرت شب گذشته یاری نکرد تا بتوانند یک اجرای تمیز و کم نقص را به شاهد باشند. فراموش نکنید این گروه، گروهی بود که زمانی در اوج و قله گروه نوازی تنبور قرار داشت و تماشای اجرای آنها همیشه لذت بخش بود و بیتردید توقع مخاطبانی هم که برای تماشای هنرنمایی این گروه در عمارت بهارستان آمده بودند، برآورده نشد. انتهای پیام/
93/06/16 - 09:55
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]