واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: تشکر بهاره رهنما از تماشاگران تئاتر خبرگزاری پانا: نمایش «دورهمی زنان شکسپیر» که هفته سوم اجرا، در سالن استاد سمندریان ، تماشاخانه ایرانشهررا امروز(چهارشنبه ) پشت سرخواهد گذشت، رکورد فروش تاریخ این سالن را زد.
۱۳۹۳ جمعه ۷ شهريور ساعت 11:25
به گزارش سرویس فرهنگی پانا؛ این نمایش از 15 مردادماه با کارگردانی «بهاره رهنما» و بازیگری مهناز افشار، نسیم ادبی ،بهاره رهنما، سحر دولتشاهی ، کمند امیر سلیمانی و بهنوش بختیاری اجرای عموم خود را در تماشاخانه ایرانشهر ،سالن استاد سمندریان اجرا کرد و تا 17 شهریورماه هر شب ساعت 19 برصحنه خواهد رفت.
به گزارش روابط عموم این نمایش ،«دورهمی زنان شکسپیر »از روز اول اجرا مورد استقبال گرم مردمی قرار گرفت، به شکلی که در همان روز اول اجرا، تا 10 روز بعد از آن ،فروش بلیط نمایش پر شد و حال نیز در هفته سوم اجرا، رکورد فروش تاریخ سالن استاد سمندریان را زد.
بهاره رهنما کارگردان این نمایش به رسم تشکر و قدردانی از توجه و حضور مردم نسبت به تئاتر «دورهمی زنان شکسپیر» طی یادداشت اینگونه از تماشاگران خوب و مهربان تئاتر تشکر کرد.
برای تماشاگر خوب و مهربان نمایش
بهاره رهنما
این روزها بیرون رفتن از خانه کار سختی شده ،اگر برای امرار معاش و نیازهای خانواده ات مجبور نباشی پا از خانه بیرون نمی گذاری .
با اینهمه ترافیک ،با این وضعیت اقتصادی، با این هوای آلوده، چه بهتر که در خانه بنشینی و خودت را سرگرم کنی ،این برای همه آدم ها راحت تر است .
اما اینکه بخواهی از خانه بیایی بیرون، همه برنامه های روزو کارت رامنظم کنی تا سرساعتی در این تهران شلوغ، به جای دیگری برسی که، نمایشی ببینی که پول بدهی و بلیط بخری و چند روز منتظر نوبت باشی ویا با این اینترنت سرعت کم ،بخواهی بلیطی را پیدا کنی ،بخواهی با دیگر دوستانت هماهنگ کنی که چه کسی می آید و چه کسی نمی آید.
اما روزها ،این روزها، نمایش «دورهمی زنان شکسپیر» با تماشاگران مهربان و فهیمی مواجه شده که، همه چیز را خوب درک می کنند. ماشین هایشان را پشت خط طرح ترافیک یا زوج و فرد نگه می دارند ، تا سریع ساعت 7 وارد شوند و خودشان را با 5 دقیقه این ور و آن ور به سالن نمایش ایرانشهر برسانند.
تماشاگر مهربانی که خستگی را از تن و روح خسته همه ما بیرون می آورد. ،خصوصا من که ،با کارگردانی ،نویسندگی ، بازیگری ، طراحی لباس و صحنه مشارکتی، این کار و بازی در نمایشی که ساعتی بعد در نقشی بسیار حساس و با سنی متفاوت از خودم است، این روزها انگار ،دارم در یک خواب طولانی راه می روم.
الان هم خسته ،ازسر اجرای دو نمایش برگشته ام ، با همه حرف و حدیث ها و قضاوت های آشنا و ناآشنا، به جا و نابجا که به هرحال، شاید، ذهن کارگردان تازه کاری مثل من را کمی بیشتر از بقیه درگیر کند، تا به بعضی از این چیزها هنوز عادت نداشته باشد.
جایی که دوستانی که دعوتشان می کنی، گاهی اوقات ،ابرویی بالا می اندازند ،یا چیزی می گویند که فقط رنجشش برایت می ماند و بس.
خیلی ها که می دانی که وقت دارند و اتفاقا اهل نمایش اند، زیرا بازیگرند این روزها ، ولی به اجرای ما نمی آیند.
اما این تماشاگر خوب و مهربان، این تماشاگری که هیچ دینی به گروه ما به شخص من ،حتی شاید به آمدن به سالن تئاتر نداشته باشد که البته نمی دانم این آخرییش دین فرهنگی ست ،شاید خیلی ها داشته باشندش. این تماشاگر با صبوری می آید حتی گاهی اوقات بلیطش جا به جا می شود، گاهی اوقات دیر می رسد کمی ،غرکوچکی می زند ،می رود ، دوباره تمام آن روز سخت بعد را هماهنگ می کند ،با دوستانش، با آنها که آمده اند ،باآنها که قرار است بیایند، با ماشین با کار با رفت وآمد و باز به دیدن نمایش ما می آید.
این روزها «دورهمی زنان شکسپیر» با تماشاگرانی مواجه است که برای چندمین بار به دیدن این نمایش می آیند واین را از همهمه صداهایشان که
جلو ،جلو به بغل دستیشان می گویند :«الان این کار را می کنند» خوب می دانم. دراین 15 سالی که کار نمایش کرده ام ،عادت عجیبی دارم، تماشاگر را، در حین بازی ،هم خوب می بینم و هم خوب می شنوم، حتی جای نشستن دوستانم در سالن را اغلب به خاطر می سپارم، دست خودم نیست ، این مدل بازی کردنم است.
از روی تک ،تک تماشاگرانی که عکس العمل های خاص دارند ،حتی گاهی اوقات چهره های آَشنا ،متوجه می شوم که نمایش ما ،چقدر، تماشاگر مکرر و مکرر دارد.
دست همه این تماشاگران را از راه دور می بوسم . امیدی وعشقی که آنها با «دورهمی زنان شکسپیر» و دیدنش برای من ایجاد کردند، تا آخر عمر، مرا نسبت به تماشاچی تئاتر، وفادار نگه می دارد.
خواستم با این یادداشت کوچک ،به این تماشاگران خوب ، نه فقط تماشاگران خوب نمایش من ، به آنهایی که وقت می گذارند و دراین روزگار غریب و سخت ،در این زمستان سخت بی حوصلگی ها، به دیدن نمایش یا هر کار فرهنگی
می روند و خستگی را از تن اعضای آن کار در می آورند بگویم:
«خیلی ،خیلی باحال و دوست داشتنی هستید»
یادم است،مادر بزرگم و مادربزرگ ها به آدم های خیلی دوست داشتنی
می گفتند:«خیلی مشتی است»، شاید هر کسی که به مشهد رفته بود، اهل معرفت و مهربانی می شد.
گمان می کنم اغلب کسانی که این روزها به دیدن تئاتر می آیند ،همه
«مشتی» های در نوع خود منحصر به فردی هستند ، از همشان تشکر می کنم و ممنونم و ممنونم و ممنونم.
این یادداشت را از سر کار که آمده ام ،خسته ،مثل مدل نوشتنم در مورد سایر داستان ها و داستانک ها ،چندین مرتبه در سرم چرخاندم تا آمدم و بعد تصمیم گرفتم ، با همین خستگی ، کمردرد و سردرد و بی حالی بعد از دو اجرای پشت هم، برای این تماشاگر خوب و مهربان بنویسم.
شاید کمترین ، کمترین و کمترین تشکر از یک کارگردان تقریبا تازه کار همین باشد.بهتان بگویم :« واقعا دلم را خوش کردید. از صمیم قلب آرزو می کنم خداوند در لحظه های سخت، برای کارهای سخت ،پاداش هایی مثل مهربانی خودتان سر راهتان قراردهد.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]