واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۴
این کودک کوچک فلسطینی نه بزرگ میشود و نه قد میکشد. او دستهایش را در هم گره کرده و همین طور ایستاده چرا که میداند تنها این کودکی اوست که سکوت کشورهای عربی در قبال کشتار دوستان و آشنایانش را درهم میشکند. این کودک همان حنظله است که امیدی به این مردم و حکومتها ندارد، کشورهایی که ساکت ماندهاند و جز نادیده گرفتن قتل کودکان در سرزمین فلسطین کاری انجام نمی دهند.
حنظله در آثار ناجی العلی
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، امروز جمعه 29 اوت، بیستو هفتمین سالگرد ترور «ناجی العلی» مشهورترین کاریکاتوریست فلسطینی و خالق «حنظله» است. حنظله کودکی 6 ساله است که در کاریکاتورهای «ناجی العلی» همیشه پشت به ما ایستاده و ما هرگز صورت او را نمیبینیم. «حنظله» در روزنامه «السیاسة الکویتیة» در سال 1969 به شکل کودکی پشت به تصویر متولد شد. بعدها پس از جنگ اکتبر 1973 م دست هایش را در پشت گره کرد و به امضای ناجی العلی در مابقی آثارش تبدیل شد. العلی تولد این کودک را 5 جولای 1967 همزمان با سالگرد نفوذ ارتش اشغالگر اسرائیل در سرزمین های عربی اعلام کرد تا نماد شکست و ضعف سازمان های عربی باشد. او این کودک را حنظله نامید تا رمزی از سختی ها و تلخکامی های کودکان غزه باشد. حنظله نام میوه ای بسیار تلخ اما مفید است که در ایران با نام هندوانه ابوجهل شناخته می شود. ناجی این شخصیت را ابداع کرد تا مردم کشورهای جهان را نسبت به کشتار کودکان و زنان در فلسطین بیدار کند و سوالی که در ذهنهاست اینکه تا کی حنظله پشت به ماست؟ ناجی خود اینگونه پاسخ میدهد: تا زمانی که عربهای جهان روی آزادی را به خود ندیدهاند، خالق حنظله هرگز چهره دوستش را نمیبیند. ناجی العلی به طور قطع مشهورترین کاریکاتوریست عرب جهان است. او در سال 1937 در روستای «الشجرة» فلسطین به دنیا آمد. ده سال بعد با خانواده از آنجا به اردوگاه «عین الحلوة» در لبنان طرد شد. او نقاشی و هنر کاریکاتور را به سفارش معلم کلاس اولش از اردوگاه «عین الحلوة» آغاز کرد و بعدها این علاقه را در آکادمی هنرهای «الیکس پترس» ادامه داد و در آن سالها 6 بار دستگیر شد و به این ترتیب نقاشیهای او از دیوارهای اردوگاه به دیوارهای زندان لبنان رفت. در لبنان هیچکس نقدهای تند او را تحمل نکرد. پس به کویت رفت و چند سال آنجا بود اما بعد از اینکه طرحهایش سالها در روزنامه «القبس» منتشر می شد به دلیل فشارهای سیاسی از آنجا اخراج شد و به لندن مهاجرت کرد. او در طول عمرش بیش از 40 هزار کاریکاتور طراحی کرد، تنها 8 هزار تا از آنها منتشر شد. ناجی که با انتقادات تند و تیز کاریکاتورهایش در جهان شناخته میشود، در 29 اوت 1987 در لندن ترور شد. او درباره موضوعاتی که برای طرح هایش برگزیده، میگوید: من نه دلقکم و نه شاعر؛ من متهم به جانبداری هستم، اتهامی که آن را انکار نمیکنم، بله من طرفدار تمامی کسانی هستم که در رنج اسارت و بازداشت هستند و طعم تلخ حقارت را تحمل میکنند. ناجی العلی در زیر یکی از طرحهایش اینگونه صریح نوشت : کسی که شروع به نوشتن از فلسطین می کند یا آن را موضوع نقاشیهای خود قرار می دهد باید پیامدهای مرگبار آن را بشناسد. برای من ممکن نیست از این اصول دست بردارم حتی اگر گردنم قطع شود. او در 22 جولای 1987 در حالیکه ناجی در محله چلسی در انگلیس طرحهایش را به زیر بغل زده بود و به سمت محل کارش میرفت، وانی به نام «بشار سمارة» وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین و کارگزار دستگاه موساد با شلیک گلوله به زیر چشمش باعث شد او به کما برود و در نهایت در 29 همان ماه فوت کند. با اینکه او وصیت کرده بود در اردوگاه «عین الحلوة» در کنار پدرش خاک شود، در همان گورستان «براک وود» ویژه مسلمانان در شهر لندن دفن شد. سوالی که تا به امروز باقی است اینکه چه کسی ناجی را کشت؟ خالد پسر او «یاسر عرفات» را از تهمت ترور پدرش مبرا نمیداند او در جایی گفته: اگر عامل ترور پدرم موساد بود، افتخار بیشتری نصیب ما می شد. این هنرمند فلسطینی درباره دیدگاههای سیاسیاش اینگونه میگوید: من مخالف سازش و موافق با صلح هستم. من ازهواداران طرح آزادسازی فلسطین هستم و منظور از فلسطین تنها کرانه باختری یا غزه نیست بلکه فلسطین در نظر من از اقیانوس تا خلیج است. ناجی در طول حیاتش به غیر از حنظله شخصیت های دیگری چون «فاطمه» را به نمایندگی از زنان فلسطین خلق کرد. شخصیتی که رویاهایش درباره جنگ و اشغال و راه رهایی از آن واضح هستند. همچنین شخصیت یک سرباز اسرائیلی با بینی دراز که همیشه هدف سنگهای کودکان فلسطینی است.
«فاطمه»، نماد زنان فلسطین اثر ناجی العلی
سربازان اسرائیلی در آثار ناجی العلی
العلی رفت و حنظله و سنگها همچنان هستند این کودک هنوز هم شاهد پستی و بزدلی حکومتهای عربی و سکوت جهانیان است. او درباره این کودک میگوید: حنظله همیشه در ده سالگی می ماند. او در این سن بود که مجبور به ترک زادگاهش شد و تا زمانی که که به موطن اصلی خود بازنگشته، او بزرگ نمیشود. حتی قوانین طبیعت در مورد او اجرا نمیشود و او یک استثناست همانگونه که از دست دادن سرزمین مادری یک استثناست. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]