واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بيشتر همسركشيها اتفاقي است
همواره پروندههايي با موضوع همسركشي در محاكم كيفري رسيدگي ميشود كه در جريان آن زوجي كه قرار بود تا پايان عمر كنار هم زندگي كنند پرونده زندگيشان به ناگهان با قتل يكي از آنها به سرانجامي شوم گره ميخورد
نویسنده : مهرشاد مصدق
همواره پروندههايي با موضوع همسركشي در محاكم كيفري رسيدگي ميشود كه در جريان آن زوجي كه قرار بود تا پايان عمر كنار هم زندگي كنند پرونده زندگيشان به ناگهان با قتل يكي از آنها به سرانجامي شوم گره ميخورد. رها شدن فرزندان اين خانوادهها در جامعه، تشديد اختلاف بين خانواده زن و شوهر و آسيبهايي از اين دست پيامدهاي ناگواري است كه شكلگيري اين پروندهها به دنبال دارد. نظر به اهميت موضوع گفتوگوي ما با حسن تردست، كارشناس قضايي و قاضي بازنشسته دادگاه كيفري استان تهران در پي ميآيد.
جناب آقاي تردست! شما به پروندههاي بسياري با موضوع قتل رسيدگي كردهايد كه موضوع برخي از آنها همسركشي بوده است. نظر به تجربهاي كه در روند دادسرا داشتهايد، چه انگيزههايي سبب ميشود مردي دست به قتل همسرش بزند؟
آمار همسركشي در ايران قابل ملاحظه نيست، ولي همين آمار كم، به دليل اينكه افكار عمومي را مشوش ميكند، قابل توجه است. در حال حاضر اكثر مسائلي كه بين زوجين اتفاق ميافتد، ناشي از فشارهاي روحي و رواني است كه در بسياري از خانوادهها وجود دارد. نگاهي به مسائلي كه منجر به طلاق ميشود، نشان ميدهد كه دامنه تحمل زوجهاي جوان كم شده است، به طوري كه طبق يك آمار رسمي، 50 درصد طلاقهاي ثبت شده كشور مربوط به كساني بوده كه از عمر زندگي مشتركشان بيش از پنج سال نميگذشت. اين امر نشان ميدهد كه روابط زن و مرد در خانه معقول نيست، در حالي كه ما در جامعه اسلامي زندگي ميكنم و يكي از اهداف اصلي قانون اساسي، رسيدن انسان به تعالي است. به هرحال در وضعيت كنوني، روابط افراد در خانواده و اجتماع سالم و رحماني نيست. از همين رو روح عمومي جامعه از ارزشهاي اخلاقي دور شده است. البته يكي از علتهاي آن ميتواند گسترش فرهنگ خشونت در جوامع جهاني باشد. بدون ترديد كشتارهاي انساني در غزه، افغانستان، عراق و. . . بر روح عمومي جامعه جهاني تأثير ميگذارد. بنابراين اگر دانشمندان علوم اجتماعي روي اين مسائل تحقيق كنند، خواهند ديد كه افزايش جرائم جنايي در بسياري از كشورها ناشي از اين جو عمومي است.
شما در كليت، خشن شدن جامعه را به عنوان يكي از دلايل بروز اين آسيب بيان كرديد. اگر بخواهيم از نمايي نزديكتر به اين موضوع نگاه كنيم چه دلايلي را مورد توجه قرار ميدهيد؟
بررسي پروندهها نشان ميدهد كه بيشتر، عصبانيت مردان، منجر به قتل زنان ميشود. البته در مواردي كمي خيانت زن، منجر به قتل ميشود. اما اكثر همسركشيها اتفاقي است. يعني مردان در يك شرايط خاص روحي و از روي عصبانيت، مرتكب قتل و بعد از ارتكاب قتل پشيمان ميشوند.
بخشي از فشارهاي روحي و رواني كه به زوجهاي جوان وارد ميشود ناشي از مشكلات اقتصادي است. تأثير اين عامل را در همسركشي چگونه ميبينيد؟
صرفنظر از فشارهاي روحي كه مردم ما گرفتارش هستند، بار سنگين اقتصادي، نقش مؤثري در درگيريهاي زوجها دارد كه در مواردي منجر به قتل يكي از طرفين ميشود. امروز، زندگي تجملي به شدت از سوي رسانهها تبليغ ميشود، در حالي كه سطح درآمد بسياري از خانوادهها پايين است و قادر به تهيه لوازم اوليه زندگي نيستند، اما بعضي از آنها به ناچار زير بار وام و قرض ميروند تا بتوانند تجملي زندگي كنند كه اين خود گاهي منجر به از هم پاشيدگي خانوادهها يا قتل ميشود.
در اين پروندهها زنان بيشتر قرباني ميشوند يا مردان؟
همسركشي توسط مردها بيشتر از زنان است. طبق آمار، قتل مردها از سوي همسرشان به نسبت كمتر از زناني است كه از سوي شوهرانشان به قتل ميرسند. دليل اين امر، آن است كه زنان احساسيتر هستند و صبر و تحملشان بيشتر از مردان است. با اين وجود زنان هم در بعضي مواقع مرتكب قتل شوهر ميشوند كه ريشه آنها بيشتر روابط نامشروع است. در واقع انگيزه بيشتر زناني كه اقدام به همسركشي ميكنند، رابطه نامشروع با يك مرد ديگر است.
در صورتي كه زني در اين موقعيت قرار بگيرد چرا به جاي جدايي اقدام به حذف شريك زندگي خود ميكند؟
گاهي بعضي از مردان براي جدايي مقاومت ميكنند و حاضر به طلاق نميشوند. در چنين شرايطي برخي از زنان براي فرار از وضعيتي كه در آن قرار دارند توطئه ميكنند و با همدستي شخص ديگري مرتكب جنايت ميشوند.
يعني فقط مقاومت مردان در مقابل تقاضاي طلاق، زمينهساز توطئه از سوي بعضي از زنان جهت قتل همسرشان ميباشد يا عوامل ديگري چون تأخير در رسيدگي به پرونده طلاق توسط دادگاههاي خانواده هم در اين قضيه نقش دارد ؟
به موضوع خوبي اشاره كرديد. گاهي عوامل ديگري زمينه را براي طراحي توطئه قتل مرد توسط همسرش فراهم ميكند. در تعدادي از پروندهها يكي از مصاديقي كه منجر به همسركشي با توطئه و نقشه قبلي شده است، اطاله دادرسي است. در شرايطي كه اگر زن و شوهر از هم منزجر شده باشند و ديگر حاضر به زندگي مشترك نباشند، اطاله دادرسي پروندهشان كار درستي نيست، چراكه خود اين موضوع ميتواند به عاملي براي ارتكاب قتل يكي از آنها منجر شود.
همسركشي از نوع قتلهاي خانوادگي محسوب ميشود. سؤال اين است كه آيا عاملان چنين جنايتي مجازات ميشوند يا با اعلام گذشت اوليايدم از مجازات قصاص فرار ميكنند؟
اكثر اين گونه پروندههاي جنايي به گذشت منجر ميشود. در واقع بيشتر همسركشها با اعلام گذشت اوليايدم از حق قانونيشان كه همان قصاص است رهايي مييابند.
به چه دليل چنين پروندههايي بيشتر به رضايت ختم ميشوند؟
چون بيشتر اين نوع قتلها، اتفاقي رخ ميدهند و مجرمانش، انگيزه عاطفي و اخلاقي دارند. مثلاً وقتي مرد دلايلي مطرح ميكند كه همسرش از مسير اخلاق دور شده و در يك شرايط روحي نامناسب مرتكب قتل شده است در اين صورت اولياي دم بيشتر راغب به اعلام گذشت ميشوند. البته در رابطه با مردان هم وضعيت همين طور است. يعني اگر انگيزه جنايت شرافتمندانه و اتفاقي باشد، شاكي پرونده راحتتر اعلام گذشت ميكند و متهم قصاص نميشود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]