واضح آرشیو وب فارسی:الف: تكريم يا تفكيك جنسيتي؟
بخش تعاملی الف - سيد محمد حسيني
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۶:۳۱
بحث اقدام شهرداري تهران در جداسازي محل كار خانم ها از آقايان مدتی است كه محل بحث و مناقشه شده است. دولت از طريق رياست جمهور، وزير ارشاد و معاون امور زنان، مخالفت خود را با اين اقدام اعلام كرد. از طرف ديگر، نمايندگان مجلس، يكي از مراجع تقليد و امامان جمعه و ... اين اقدام شهرداري را ستودند. فارغ از استدلالات ايشان من مي خواهم نظر خودم را متناسب با تصويري كه از اسلام دارم و رويكرد تجربي خودم كه هر دو محيط را تجربه كرده ام بنويسم.۱- به نظر من نقطه اصلي تمركز قواعد اسلامي در تنظيم روابط زن و مرد، تمركز بر نهاد خانواده به عنوان مهم ترين و اساسي ترين فضايي است كه مي تواند زمينه رشد انسان را فراهم كند. رشد انسان را هم به معني گسترش فضايل اخلاقي در وجود انسان مي دانم. بنابراين، اسلام در توزيع حقوق و تكاليف بين زن و مرد، به گونه اي رفتار كرده كه اولا متناسب با ويژگي هاي شخصيتي ايشان باشد و ثانيا اين حقوق و تكاليف موجب استحكام نهاد خانواده شود.از اين منظر و با توجه به شناخت رويكرد اسلام به روابط زن و مرد، مي توان نظر او را در مورد مصاديق مختلف اين رابطه شناسايي كرد. بر اين اساس، چنانچه اين روابط به استحكام رابطه خانوادگي صدمه اي وارد نكند، مشكلي ندارد اما در صورتي كه به اين نهاد خدشه وارد آورد، بايد تصحيح شود.اما در مورد مصداق همكار بودن زن و مرد، به نظر من به دليل اينكه انسان با محل كار و زندگي خود انس مي گيرد و كم كم به آن احساس علقه و وابستگي مي كند، (و اين در به دليل گرايشاتي كه زن و مرد به يكديگر دارند بيشار محتمل است). اين علقه حتي اگر بروز خارجي نيز پيدا نكند، به دليل تشويش روان، ناخودآگاه بر روابط بين همسران تاثيرگذار است. ( من آسيب حداقلي را گفتم و آسيب هاي حداكثري كه به قياس اولويت مشمول حكم منع مي شود). بنابراين، با توجه به غرضي كه از تنظيم روابط بين مرد و زن در ديدگاه اسلام گفتم، به نظر من شرع با همسان بودن محيط كار زن و مرد موافق نيست. البته احاديث و روايات زيادي در اين زمينه وجود دارد كه در تحقيقات مربوط به خود ارائه شده است.۲- تجربه شخصي من كه هم هر دو محيط را تجربه كرده ام، اين نكته را برايم به اثبات رسانده كه اولا بسياري از محيط هاي كاري متناسب با شخصيت زنان نيست. توضيح اينكه بسياري از ويژگي هايي را كه خداوند در نهاد زن و با هدف استحكام خانواده قرار داده اگر در محيط شغلي وارد شود، ايجاد اشكال مي كند. براي مثال، حس انحصار طلبي، حسادت كه مبناي آن محبت به اطرافيان است، محبت به عنوان حس مستقل و...دوم اينكه روحيه لطيف زنانه وقتي در محيط كار قرار مي گيرد به تدريج به روحيه اي مال انديش و منفعت طلب تبديل مي شود كه اين كاملا به ضرر خانواده است.سوم اينكه روابط كلامي و حداقلي و كاري كه بين ايشان و افراد بيگانه پيدا مي شود، هرچند اندك حريم حيا را مي شكند.چهارمين نكته اينكه روابط شغلي بين زن و مرد باعث مي شود، آن رابطه اي كه بايد در چهارچوب نهادخانواده بين زن و مرد اتفاق بيفتد، به خارج از خانه منتقل شود. البته طيف اين رابطه بسيار وسيع است و از كوچكترين تمايل احساسي تا روابط نامشروع را در بر مي گیرد كه به نظر من اين رابطه در هر مقدار هرچند اندك هم كه باشد، با استحكام خانواده مغاير است.بنابراين، به دو روش استدلالي بالا به نظر من مي رسد تفكيك محل كار خانم ها و آقايان، به صلاح خانواده است. نخست، يكسان بودن محل كار ايشان با هدف شرع يعني استحكام خانواده تطابق ندارد. دوم تجربيات شخصي من را به اين عقيده متمايل داشته كه رابطه بين زن و مرد، خارج از خانواده، بايد در حد ضرورت عقلاني و حداقلي باشد. و حتي حداقل آن هم آسيب خدشه به استحكام خانواده را در پي دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]