تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در اما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831161306




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ساعاتی با امیر جشنواره ها و شاعر دلتنگ دلشوره ها


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به بهانه روز خبرنگار/ ساعاتی با امیر جشنواره ها و شاعر دلتنگ دلشوره ها مشهد - ایرنا – این بار چهره آرام و خندانش نه در هیبت واقعی بلکه در قالب عکسی با روبان سیاه بر میز کارش در تحریریه خودنمایی می کند.


یک طرف قاب عکس با یک لنگه جوراب و طرف دیگر یک ساعت مچی که همیشه به دستش بود ،تزئین شده است.
هر کسی به میز می رسد وسایل روی میز را مروری می کند و جمله ای می گوید و با لبخندی ملیح و یا خنده ای از ته دل عبور می کند.
رفتنش هم با شوخی و خنده همراه است، هر چند که این جدایی و دل کندن سخت و دشوار می نماید ،هم برای همکارانی که سال ها در کنارش کار که نه زندگی کرده اند و هم برای خود او که اینک گویی پاره از وجودش را اینجا می گذارد و می رود.
خیلی چهره ظاهری اش به بازنشسته ها نمی خورد اما در خبر استخوان خرد کرده است از حرفه ای های کار خبر بویژه در حوزه اقتصاد استان و به راستی عنوان حرفه ای زیبنده او است .
کسی که چون تمام روزنامه نگاران نسل قبل ، کار را تجربی آموخت اما چنان با این حرفه پیوند یافت و تجربه و دانش را درآمیخت که امروز بدون او و همکارانی از این دست ، خلایی در روزنامه ها و رسانه ها چون قدس که در آن مو سپید کرده اند،احساس می شود.
سال 79 با نوشتن مجموعه مقالاتی برای دو روزنامه قدس و خراسان و هفته نامه توس کار را شروع کرد.
آن زمان چون انشای خوبی داشت برای قدس عموما در حوزه اجتماعی و برای خراسان مقالاتی با مضامین هنری در گرایش سینما و تئاتر می نوشت .
با چاپ مطالبش در روزنامه ترغیب شد بیشتر بنویسد اما کارش در حد مقاله نویسی بود و خبر نبود، رفته رفته با کار روزنامه نگاری آشنا شد و بعد از مقاله نویسی برای روزنامه ها، در صفحه هنری خراسان کار را به شکل جدی تر در قالب خبر، گزارش ، مقاله و عموما تحلیل شروع کرد.
همزمان دوره های آموزش روزنامه نگاری را از مقدماتی تا حرفه ای زیر نظر اساتید برجسته شروع کرد و بعد از آن به استخدام روزنامه قدس درآمد و کار حرفه ای را به طور جدی آغاز نمود.
درقدس در حوزه های مختلف کارکرد اما گرایش و تمرکز اصلی او بر اقتصاد بود و آنقدر خوب کار کرد که بعد از چهار سال بعنوان دبیر سرویس اقتصادی کار را به دست گرفت و از سال 76 تا یک ماه قبل که بازنشست شد بعنوان دبیر سرویس اقتصادی به کار خود ادامه داد.
او که به زدن تیترهای جذاب و خلاقانه در میان خبرنگاران شهرت دارد و عضو شورای تیتر و تحریریه روزنامه قدس بوده می گوید: به طور متوسط روزانه 15 تا 30 تیتر می زدم .
تیترهایی که همه را به خود می خواند از جمله نخستین آنها که در فرار مالیاتی فردی که به قول او از نوکیسه های جوان آن روزگار است ،می نویسد :
یک فنجان چای تلخ و نوکیسه جوان/ ˈ امپراتور اقتصاد زیرزمینی مالیات نمی دهدˈ
یا آنجا که با مراجعه به مطب یکی از پزشکان کلیه و مجاری به استعاره می آورد :
ˈ کلکسیون سنگ های کلیه در مطب پزشک مشهدی ˈ
یا جایی که در تاراج گل های زعفران و سودهای غیر معمول دلالان در بازار این محصول می نویسد :ˈ گل های زعفران را دلالان می چینندˈ
روحپرور این تیتر زنی را بر مبنای همان اصولی که از اساتیدی چون حسین قندی آموخته بود، به اتکا استعداد و خلاقیت درونی ادامه داد.
آنجا که دغدغه نان مردم و ناتوانی اقشار ضعیف را در میانه اجرای نخستین مرحله هدفمندی یارانه او را بر آن می دارد که تیتر زند : ˈنان در تنور هدفمندی برشته نشدˈ
در جایی دیگر هم غم از دست رفتن جایگاه فرش ایران در دنیا در میان بی توجهی مسوولان و میانبرهای کشورهای رقیب در حضور در بازارهای بین المللی ،او را بر آن می دارد که ˈفرش بر دار بی تدبیری ˈ را فریاد کند.
این ها و دهها تیتر دیگر او در دهه 70 و 80 و سه سال اخیر جزو برترین بود.

امیر جشنواره ها / کلکسیونی از رتبه های برتر جشنواره های رسانه
..............................................................................................
او از جمله کسانی است که در جشنواره های مختلف شرکت کرده و در هر جشنواره ای هم عنوانی از اول تا سوم را در بخش های مختلف اعم از خبر ، گزارش ، مقاله و مانند آن کسب کرده است.
آنچنانکه که به راستی لقب ˈامیر جشنواره هاˈ که همکاران بدو داده اند برازنده اش می نماید.
امیر روحپرور طی دوران کار حرفه ای خود در 30 جشنواره ملی چون مطبوعات، رسانه و یا جشنواره های تخصصی حوزه ها مختلف رتبه های برتر را درو کرده است.
خودش می گوید : هدف گذاری کرده بودم که در طول دوران کاری حداقل در 30 جشنواره رتبه برتر را کسب کنم و اینگونه هم شد.
اهل رقابت است و از این روز همواره نقاط قوت و ضعف خود را از این طریق و شرکت در جشنواره های تخصصی و عمومی رسانه ای ارزیابی کرده است.
او در عمر کار حرفه ای خود عضویت شورای تیتر، مسوولیت صفحات مختلف ، بویژه اقتصادی ، دبیری سرویس گزارش و اقتصاد و راه اندازی چند ویژه نامه و صفحات تخصصی را در کارنامه اش است.
روحپرور طی این سال ها با کار در رسانه های مختلف سعی کرد بر اندوخته های خود بیافزاید از جمله این تجربه ها دو سالی بود که با خبرگزاری ایرنا در مشهد همکاری کرد.
او حاصل این همکاری را طی سال های 80 و 81 ارائه بیش از یک هزار اثر اعم از مقاله ، گزارش و تحلیل در حوزه مسائل روز اقتصادی عنوان می کند.
اما اینک یک ماهی می شود که بازنشسته شده است اما می گوید : کسی که اهل فکر و قلم است ، هرگز جوهرقلم اش خشکیده نمی شود ،از نظر سازمانی بازنشسته می شود اما از نظر فکری و درونی به دلیل عشقی که به کار دارد ،زنده است .

آن روز که بازنشسته شد خبرنگاران که علی رغم سختی های کار همیشه از هر بهانه ای برای شادی بهره می گیرند ، این جدایی را تبدیل به فضایی شاد و سراسر خنده کردند.
آنان کم مانده بود که در وسط تحریریه برایش ˈحجله عزا ˈبه پا کنند و بازنشستگی را بر برگه ای با نوار سیاه به وی تسلیت گفتند.
هدیه ای هم برایش تهیه کردند تا درروزهای آینده فراغت از روزنامه و خبر ، این بازنشستگی تبدیل به روزهای شیرینی برای همسر او شود و به امیر روحپرور هم خیلی سخت نگذرد و سرش گرم کارهای منزل شود.
هدیه ای که یک جفت دست کش زرد پلاستیکی و پیش بند ظرفشویی بود.
اما غافل از آنکه او نیز چون خیل همکاران حرفه ای و قدیمی خود که تا کنون بازنشسته شده اند رکود ذهن پویای خود را بر نمی تابد .
اما شیطنت آن روز همکارانش، شرایط سخت جدایی از کسانی که چندین دهه از عمر خود را آن هم گاه 24 ساعته با آنها گذرانده بود و با خبرها و تیترها گریه کرده و خندیده و عصبانی و ناراحت شده بود را سهل تر و شاد کرد.
او توضیح می دهد : امروز بعد سال ها مسوولیت و کار فشرده در تحریریه احساس می کنم چیزی را گم کرده ام ، فرزندم و پاره ای از وجودم را از دست داده ام زیرا در این سال ها با تمام وجود کار کردم .
روحپرور افزود :وقتی کارم را شروع کردم صفحه اقتصادی هفتگی منتشر می شد و بعد آن را روزانه کردم و برخی اوقات دو صفحه و حتی گاه بصورت ویژه نامه چاپ شده است.
او در توضیح احساس اش می گوید : این نوزاد را به بلوغ رساندم و سر منشا تحولات عمیقی هم در زمان خود شد و بازتاب های زیادی هم در جامعه هدف که هدفگذاری شده بود در پی داشت.
هنوز هم طی یک ماه بازنشستگی با روزنامه و صفحات اقتصادی آن زندگی می کند و هر روز این صفحات را دقیق بررسی می کند.
وی این بازشستگی را فرصتی بسیار خوب می داند برای آنچه که علاقه داشته و کمتر در دوره کاری و مسوولیت هایی که داشته بدان پرداخته است.
او پیوند با مردم را جزئی محوری در کار حرفه ای رسانه می داند و می گوید : در این سال ها علاوه برمسائل کلان اقتصادی به مباحث خرد و مشکلات مردمی هم توجه زیادی داشتم و ارائه راهکارهای کارشناسی نقطه قوت ما بود.
این پیوند با مردم و بازخورد مطالبی که در انعکاس مسائل و مشکلات آنان و پیگیری می شود ،برایش بسیار هم و جذاب است.
چنانکه زمانی ویژه نامه ای در قدس با عنوان ˈپرونده ˈ در 15 تا 20 صفحه بصورت هفتگی منتشر می کرد که اختصاص به مباحث اجتماعی داشت و در یک شماره که اختصاص به طلاق داشت ، بصورت خاص همه مباحث و مسلائل این حوزه از علل و عوامل تا عواقب و چاره اندیشی های و ماجراهایی واقعی را چاپ می کند.
او می گوید : روز بعد از چاپ این ویژه نامه که شنبه ها منتشر می شد فردی با مراجعه به روزنامه 30 نسخه از آن را خواست و علت را توزیع این ویژه نامه بین دو خانواده زن و شوهری عنوان کرد که به دلیل اختلافات در حال طلاق هستند.
اما وقتی یک هفته بعد در تحریریه سرگرم برنامه ریزی و جمع بندی مطالب شمار بعدی است زن و شوهری به همراه فرزند 10 ساله خود و چند نفر از اعضای خانواده با گل و شیرینی وارد تحریه می شوند ماجرا جالب می شود.
آنان عنوان می کنند که شماره مربوط به طلاق ویژه نامه ˈپروندهˈ چنان تاثیری در دو خانواده گذاشت که موجب شد زن و شوهر تغیییر دیدگاه داده و دوباره به زندگی مشترک برگردند.
او از جمله بزرگترین لذت های زندگی اش را وقتی دانست که پسرک 10 ساله دست در دست پدر و مادر با شادی وصف ناشدنی از روزنامه خارج می شدند.
وی افزود : اگر برگردم به دوران گذشته دوباره همین شغل را انتخاب می کنم چون با عشق کار کردم و به لحاظ ذاتی جوششی از درونم بود و با آن زندگی کرده ام.
وی ادامه داد : امروز هم با وجود آنکه یک ماهی از بازنشستگی ام می گذرد تصمیم دارم همچنان ادامه دهم ضمن آنکه تجربیاتم را با دیگران به اشتراک بگذارم و در حوزه آموزش خبرنگاران جوان و ارایه تجارب تخصصی و اقتصادی ام به آنان عمل کنند.
آنگونه که او می گوید خبرنگاران با ذهن پویا و خلاق خود هرگز فراموشی را بر نمی تابند چه امثال روحپرور که یک ماه است بازنشست شده و چه ساعی سردبیر اسبق هفته نامه های شهرآرا و روزنامه توس و خبرنگار روزنامه های قدس و هفته نامه توس که اینک هفت ، هشت سالی است از وادی خبر نقل مکان کرده اما همچنان در حوزه فرهنگی بعنوان فرهنگی در آموزش و پرورش و نیز شاعری فعالیت می کند.
او ابتدای آشنایی و کشف علاقه خود به این حرفه را از دبیرستان و تهیه نشریه های دیواری عنوان می کند که در دانشگاه در قالب انتشار نشریه ادبی ادامه می یابد و در آموزش و پرورش تهیه بولتن های خاص دانش آموزی را از صفر تا 100 آن به عهده می گیرد.
اما کار حرفه ای خبر را با روزنامه توس بعنوان سردبیر در سال 72 شروع می کند.
او همچون سایرین تجربی کار را می آموزد اما با مطالعه نشریات خارجی و سبک و سیاق کار آنها از تهیه و تنظیم مطالب تا چاپ و صفحه آرایی سعی می کند در مباحث تخصصی ارتقا یابد.
زمانی که در قدس کار می کرد با مقاله نویسی با صفحه ادبیات همکاری اش را شروع کرد اما ˈمطلبی با عنوان ˈپایان بندی در شعر ˈ شروع کارش را رقم می زند.
می گوید : عالم روزنامه نگاری برایم باشکوه بود و هر یک از مطالبم که در روزنامه چاپ می شد بر این شور و شکوه می افزود.
در پی آن صفحه فرهنگ و اندیشه را طرح ریزی می کند تا آن زمان ماهانه منتشر می شد هفتگی منتشر کند و انجام می دهد اما با برخی کارشکنی ها و تنگ نظری ها صفحه تعطیل شده و او کنار می کشد.
او در این بین همواره در تهیه بولتن های دانش آموزی و نشریات دستگاهی همکاری می کند بعد از آن با توس و با تعطیلی توس با شهرآرا کار را می بندد که در سال 83 با تغییر شورای شهر و شهردار این نشریه که ارگان شهرداری مشهد است او هم خارج می شود.
امروز مدتی است که به شکل جدی از فعالیت های خبری و خبرنگاری و فعالیت در امور روزنامه دور افتاده هر چند گهگاهی در قالب مقاله برای نشریات بویژه تخصصی ادبی چون ،پا‍‍ژ، اقلیم نقد ، رشد ادب فارسی ، مجله شعر می فرستد و چاپ می شود.
ساعی می گوید : دیگر از آن زندگی پر تلاطم خبرنگاری فاصله گرفته ام اما بسیار دلم تنگ می شوم زیرا برایم دلشوره های روزنامه نگاری خیلی قشنگ است.
وی توضیح می دهد ، چند سال قبل عید نوروز سال 80 که سید محمد خاتمی رییس جمهور وقت به مشهد آمده بود تصمیم گرفتیم خلا تعطیلی 15 روزه روزنامه ها در این ایام را پر کنیم از این روز شهرآرا را روزنامه منتشر کردیم.
وی افزود : آن زمان پنج ، شش روز اصلا منزل نرفتم و ساعتی را بر روی مقوایی در گوشه ای از مجموعه استراحت کرده و دوباره کار را شروع می کردیم و با 20 نیرو چندین روز مستمر نشریه را منتشر کردیم زیرا کار باشکوه و جذاب بود.
به قول خودش کار حرفه ای روزنامه نگاری را دانشگاهی نیاموخته بود و از روی دست دیگران یاد گرفته اما با نبوع خود آمیخته بود از آن رو نتیجه حاصل هم بسیار جذاب می شد.
یادش می آید: تیتری با عنوانˈ مردم از دست مرده ها فرار می کنندˈ موجب شد تا یک نسخه از روزنامه در کیوسک ها باقی نماند و در این میان خیلی ها برای داشتن آن شماره به دفتر نشریه مراجعه کرده بودند.
وی وجود آموزش های تخصصی و مراکز آموزش دانشگاهی در این حوزه را از جمله مزایای روزنامه نگاری امروز می داند که تخصص ها پیش از شروع کار به افراد داده می شود تا بعد فرد با کار تجربی به سطح نیمه حرفه ای وحرفه ای برسد اما در گذشته کار خبرنگاری علمی نبود.
وی محدودیت های آن زمان را هم بسیار می داند و می افزاید : سردبیر یکی از این نشریات آن زمان لیستی در ذهنش بود با عنوان ˈدگر اندیشان ˈ و اگر نام و یادی از این افراد در آن می آمد کلا مطلب را حذف کرده و چاپ نمی کرد.
او می افزاید : به زعم این سردبیر در هر مقاله ای که اسم فروغ فرخزاد ، احمد شاملو ، صادق هدایت می آمد ، حذف می کرد و تنها کسی که از شاعران عصر جدید جواز عبور داشت سهراب سپهری بود.
حتی روزی که مطلبی را تهیه می کند که در آن نامی از یک نشریه با عنوان ˈخروس جنگی ˈ در آن آمده ، سردبیر حذف می کند با این عنوان که ˈچون نمی دانم چیست و ندیده ام ، قابل استفاده نیستˈبسیار برایش سنگین می آید.
او هنوز عاشق این کار است چنانکه تهیه نشریات و مجلات مختلف دستگاهی و غیره را انجام می دهد و نمی تواند از این حرفه به طور کامل جدا شود.
2713/659



17/05/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن