تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 23 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852608591




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کرامت انساني قرباني پيچ وتاب اداري


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۱۸ مرداد ۱۳۹۳ (۱۰:۴۷ق.ظ)
اطلاعات: کرامت انساني قرباني پيچ وتاب اداري
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه اطلاعات چنين نوشت:
مکرراً از طرق مختلف به گوش مي‌رسد که عاليجناب رياست محترم جمهوري اسلامي ايران برآنند که منشور حقوق شهروندي صادر فرمايند وبراي اين منظور حسب اطلاع اقداماتي نيز انجام شده است ،شکرالله سعيه وايده لمرضاته.ولي پيشنهاد اينجانب آنست که معظم له قبل از صدور منشور و حتي به جاي آن،خطاب به مراجع زير مجموعه دولت نه منشور که دستور صادر بفرمايند مبني بر اين که تنها يک اصل اصيل که مي‌توان آنرا اصل محوري وپايه‌اي براي تمام اصول حقوق بشر ونيز حقوق شهروندي محسوب داشت رعايت کنند و براي اجرايي شدن دستورآن مقام معظم راهکارهاي اجرايي منظور و براي تخلف از دستورات ضمانت اجراي متناسب ملحوظ فرمايند بگونه‌اي که شهروندان بتوانند با متخلفان برخورد قانوني كنند. آن اصل عبارت است از اصل کرامت انساني.
معروف است که ايمانوئل کانت،فيلسوف نامدار قرن هيجدهم ميلادي پدر حقوق بشر است درحاليکه در سراسر آثار وي حتي يک مورد ترکيب حقوق بشرديده نمي‌شود. آنچه موجب شده که وي را به اين لقب بخوانند آنست که در چند جا در نوشته‌هاي او ترکيب «کرامت انساني» ديده مي‌شود و چون اين اصل خمير مايه حقوق بشراست اورا چنين عنوان داده اند.
من دراين يادداشت نمي‌خواهم به تحليل وتبيين اين اصل بپردازم و در جاي خود درحدتوان انجام وظيفه كرده‌ام. اينک صرفا برآنم که در پيشگاه خوانندگان اين سطور نوعي خود انتقادي و يا بقول ديگري خود مشت مالي کنم.
در جامعه‌اي که مزين و معنون به نام اسلام و مفتخر به پيروي از قرآن مجيد است که 14 قرن قبل اصل کرامت بشري را مطرح ساخته و در ادبيات اسلامي همين ترکيب و ترکيبات مشابه نظير شرافت و عزت جامعه مومنين به وفور تاکيد شده، چرا اين اصل اصيل فراموش شده ودر عداد مناسک و شعائر لازم الرعايه قرار نگرفته و نمي‌گيرد. اجازه بفرماييد از کلي گويي بپرهيزم و به يکي از حوادث واقعه‌اي که در روزهاي اخير براي صاحب اين قلم رخ‌داده اشاره کنم که به نظر مي‌رسد چنانچه دولتمردان و ارباب قدرت به کرامت انساني شهروندان توجه داشتند براي اجتناب از وقوع اينگونه پديده‌ها که نقض صريح کرامت است راه حلي را مي‌انديشيدند. مشروح قضيه را مي‌نگارم و از خوانندگان کرام به خاطر تفصيل پوزش مي‌طلبم زيرا با تحمل آن تصديق خواهند فرمود که تطويل بلا طائل نيست و نگارنده از نقل ريز ماجرا، ارائه نمونه‌اي از صدها وقايع مشابه است. از اينجانب بپذيريد که هيچگونه گزاف و بزرگ نمايي در آن وجود ندارد و عيناً نقل ماوقع است.
صفحه اول گذرنامه اينجانب در يک سفرعلمي به علت بي احتياطي مامورين ‎مربوطه اندکي مخدوش شده بود که مي‌بايست اصلاح ويا تعويض شود پس از تحقيق وتفحص، پرس وجو از اين مقام وآن مقام معلوم شد تنها راهش مراجعه به امکنه ايست که «پيشخوان دولت» عنوان دارد و حل مشکل تنها با مراجعه شخص دارنده گذرنامه امکان پذيراست ولاً غير يعني به اصطلاح حقوقي از امور نيابت بردار نيست... به ناچار در تيرماه خورشيدي مقارن با ماه مبارک رمضان صائماً حرکت کردم درحالي‌که شدت گرما بيداد مي‌کرد گويي ذرات آتش همراه با گاز‌هاي متصاعد از مواد آلاينده برسر عابرين ريخته مي‌شد و بقول سعدي ‏‎«در تموزي که حرورش دهان بخوشانيدي و سمومش مغز استخوان بجوشانيدي» از سراي به درشدم و روانه يکي از آن مراکزگشتم. اولاً معلوم شد پيشخوان‌ها مقول بتشکيک هستند، همه، همه کارهارا نمي‌کنند و تنها مشکل من مربوط به پيشخواني خاص است .تا آنکه به هرحال ملجا خودرا يافتم وبه درگاه آن رسيدم. پيشخوان مزبور در طبقه فوقاني ساختماني واقع بود، با پله‌هاي عديده بدون هرگونه بالابر برقي که جسم خسته من پيرمرد هفتاد ساله را مساعدت کند. نفس زنان پله‌هارا طي کردم وبه محل مزبور واصل شدم. با سالني پر از جمعيت روبرو شدم که قبل از من آمده بودند.کثرت جمعيت حاضران درمحيطي تنگ و مضيق در هواي گرم تابستان، گويي وسائل تبريد را به کلي بي اثر ساخته بود. من بخت برگشته گذرنامه مخدوش!!، براي مراجعه به باجه مربوط طبعاً بايستي حق تقدم را رعايت کنم. با طيب خاطر و رضايت باطن نسبت به رعايت نوبت چشمم را براي يافتن يک صندلي گرداندم ولي صندلي‌هاي انتظار مراجعه کلا پر بود لذا زبان بريده به گوشه‌اي درجوار ديواري خزيدم وصمُ بکم ايستادم تا نوبتم فرارسد. (البته شکوه نمي‌کنم که چرا جز سالخوردگان هم سن خودم احدي برنخاست که صندلي خود را به من تعارف کند، علتش را مي‌دانم،خودم شرمنده وسرافکنده‌ام و لب فرومي بندم ) به هرحال نوبتم رسيد و به باجه مربوط خوانده شدم و نياز خود را مطرح کردم و خوشحال بودم که بخت مرا يار شده و ساعات انتظار سرآمده و لحظاتي ديگر مدارک مرا تحويل مي‌گيرند وازهواي اين محيط که راه تنفس را برمن تنگ کرده بود راحت مي‌شوم وبه سراغ کارم خواهم رفت.. درپاسخ با صدايي بلنداز پشت باجه و وراء زجاجه چنين شنيدم:
شما بايد برويد اداره گذرنامه!!
مامور باجه اين را گفت و نفر بعدي را به باجه فراخواند. من بيچاره پس از آن‌همه انتظار از شنيدن اين جمله بدون توضيح چنان يکه خوردم که گويي مشت محکمي برمغزم کوبيده شد يک لحظه فقط ايستادم و با خود سئوال کردم مگر اين مراکز نه براي گرفتن مدارک متقاضيان حل مشکل گذر نامه است؟ وانگهي اداره گذرنامه کجاست؟ به کجا بايد بروم؟ کدام اداره گذرنامه؟ دور است يا نزديک؟ راستي ازچه کسي بايد سئوال کنم؟ به هرحال برگشتم به آخر صف و دو مرتبه براي پرسيدن سئوالاتم بخصوص آدرس اداره‌اي که بايد مراجعه کنم،در نوبت نشستم تا به باجه خوانده شدم پرسيدم شما چرا مدارک را تحويل نمي‌گيريد؟ پاسخ داد شما بايد برويد اداره گذرنامه برويد ازآنجا به ما بنويسند تا ما تحويل بگيريم!! گفتم اداره گذرنامه‌اي که بايد مراجعه کنم کجاست؟ فرمودند: يافت آباد چهارراه قهوه خانه!! اين را گفت و نفر بعدي را به باجه فراخواند. يادداشت کردم و لنگان لنگان با خوف ورجاء محل را ترک کردم در حاليکه وقت اداري هم لحظات آخر بود وآن روزم چنان سپري شد.
نخستين ساعات روز بعد قبا و ردا کردم و به سوي يافت آباد به راه افتادم تا به منطقه رسيدم پرسان و جويان از چهار راه قهوه خانه و محل اداره گذرنامه تا پس از دو ساعت راه آمدن در ترافيک کشنده تهران به مقصد واصل شدم. عمارتي ظاهراً چهارطبقه بود ماموري با مقاديم بدن جلوي من را گرفت و چنان مهر سکوت بر لب داشت که گويي به پيروي از اديان انبياء سلف روزه سکوت نيت کرده بود. تمام خلل وفُرج بدنم را بازرسي نمود و موبايلم را گرفت و اذن دخول عطا فرمود و با اشاره سبابه مبارک مرا به طبقات بالا هدايت کرد. از ظهور سبابه مبارکه و با اجراي اصالة الظهور در اشارات، طبقه چهارم را مقصد حرکت خود دانستم. پله‌هاي عديده وکثيره از يکسو، هواي گرم تابستان ومن پيرمرد گرفتار درد زانو نگاهي به پله‌ها کردم و انا اليه راجعون گويان راه را ادامه دادم هر طبقه‌اي که رفتم معلوم مي‌شد بايد بالا‌تر بروم گاهي مردد مي‌شدم مجدداً به طبقه پائين‌تر بر مي‌گشتم تا آنکه سرگردان و حيران در ميان پله‌ها دل مردي از ارباب رجوع برايم سوخت و مرا به طبقه سوم رهنمون شد. وارد شدم خواتيني در پشت باجه‌ها با حجاب کامل مشغول به کار بودند و وضع سالن نشان مي‌دادکه بايد مانند روز قبل در نوبت بايستم. ايستادم تا نوبتم فرا رسيد مشکل را به خاتون پشت باجه مطرح کردم مدارکم را گرفت و فرمودند متاسفانه يکي از صفحات گذرنامه کپي کم دارد. برويد کپي بگيريد و بياوريد. پله‌ها را مجددا برگشتم به پايين براي يافتن محل اخذ کپي پرسان وجويان شدم تا به هرحال يافتم وگرفتم و برگشتم. دو مرتبه پله‌هاي کثيره را پيمودم و باز پس از تحمل نوبت خاتون بزرگوار مدارک را گرفت وگفت بنشينيد. به هرحال در آخرين لحظات وقت اداري موفق شدم نامه مربوط را دريافت کنم. اين روزمن هم به‌طور کامل گذشت. روز بعد با داشتن نامه در دست به پيشخوان دولت قبلي برگشتم. همان مسيررا طي گرفتم.درنوبت نشستم وقتي به باجه رسيدم معلوم شد که عکسي که ارائه کرده ام مربوط به سال قبل است بايد به روز باشد. باز مجدداً از پله‌ها پايين آمدم و چون امکان دسترسي به عکاسي نبود کاررا به روز ديگر موکول کردم براي روز چهارم پس از تهيه عکس مجددا به دفتر پيشخوان مراجعه وپس از طي نوبت موفق به تحويل مدارک شدم وفرمودند برويد تا گذرنامه به آدرستان بيايد. خدا را شکر کردم و نفس راحتي کشيدم.
ملاحظه مي‌کنيد که در جريان فوق که نمونه‌اي کوچک وملموس ومحسوس بود ظاهراً از هيچ کس تخلفي سرنزده ولي تصديق مي‌فرماييد که کرامت انساني در اين‌گونه معيشت قرباني مي‌شود.‏
معما همين جاست که چگونه مي‌شود كاري كرد كه از سويي تخلفي صورت نگيرد و از سوي ديگر کرامت انساني شهروندان زير پا گذاشته نشود. به نظر مي‌رسد سرّ معما آنست که مسئله کرامت انساني براي ما از يک اصل وجودي و شناختي به صورت يک حکم قانوني درنيامده که بايد ونبايد به دنبال داشته باشد.‏
خداگواه است که هرگز نمي‌خواهم ذره‌اي براي خويشتن حسابي خاص باز کنم و خودرا از آحاد ملت جدا بدانم زيرا براين باورم که:
قطره درياست اگر با درياست
ورنه او قطره ودريا درياست.
ازسوي ديگر من سرزمينم را مي‌شناسم و از شرائط جاري درکشور و وجود مراکز متعدد قدرت آگاهي کافي دارم و هرگز نمي‌خواهم با فلان ديار غربي و يا شرقي مقايسه کنم، حاشا وکلّا، ولي طرح اين سئوال را براي خود مجاز مي‌دانم که مگر فراهم شدن زيست بهينه، بي تنش و دغدغه، آسوده و کريمانه براي جامعه مومنين امکان وقوعي ندارد؟ به يقين ممکن بلکه نه دشوار که آسان و ميسور است و اگر چنين است پس:
آيا کليد حل مشکل مفقود شده؟
واگر مفقود نشده در دست کيست؟
ممکن است خواننده نکته سنجي خطاب به نگارنده بگويد که شما خودت سال‌ها مسئول رسيدگي به سوء جريان‌هاي اداري بودي پس چرا اينک......؟ در پاسخ خاضعانه عرض مي‌کنم که اولاً اگر از من در چنان سمتي تقصير و يا قصوري سرزده يعني کاري که بايد بکنم نکرده‌ام با همين قلم از پيشگاه ملت عذر مي‌خواهم و از عذر خواهي هرگز ابايي ندارم وبراي خويشتن افتخار مي‌دانم. اميدوارم با گذشت آنان خداي بزرگ ارحم الراحمين مرا ببخشدوثانياً در آن‌زمان که حدود ربع قرن از آن مي‌گذرد سوء جريانات بگونه‌اي فزون بود که با توجه به مقتضاي حاکم بر کشورتوسط اداره‌اي مضيق و محدود بيش از آنچه انجام شد امکان وقوعي نداشت.آنروز اينجانب چنين مي‌انديشيدم وهنوز هم برآنم که بايستي درآن سمت و نظائر آن در درجه نخست به فکر حمايت از حکومت شونده باشم تا حکومت کننده.
به هرحال داوري راجع به آنچه شده ونشده را به وجدان پاک ملت عزيز ايران مي‌سپارم.‏
‏ اللهم انا نرغب اليک في دولة کريمة تعز بها الاسلام واهله
سيد مصطفي محقق داماد-14مردادماه 93‏













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن