واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: یاد حسین پناهی با برخی از سرودههای او
نقل برخی از نوشته ها یا سروده های این زاده و بالیده سرزمین زیبای کهگیلویه و بویر احمد بهترین یادکرد حسین پناهی است که تا واپسین لحظه نام ویاد مادر- ماه کنیز – را از هر آنچه در دنیاست عزیزتر می داشت.
14 مرداد یادآور سالروز درگذشت حسین پناهی -شاعر شوریده ایرانی- است که هر چند با ایفای نقش های تلویزیونی و سینمایی شهرت یافت اما دنیای واقعی او به شعر تعلق داشت و اکنون آنچه را که گفته و نوشته حتی اگر برخی با معیارهای شعر فاصله داشته باشند، بیشتر در یادها مانده تا نقش هایی که بازی کرده بود. نقل برخی از نوشته ها یا سروده های این زاده و بالیده سرزمین زیبای کهگیلویه و بویر احمد بهترین یادکرد حسین پناهی است که تا واپسین لحظه نام ویاد مادر- ماه کنیز – را از هر آنچه در دنیاست عزیزتر می داشت:روز و روزگارمن زندگی را دوست دارم/ ولی از زندگی دوباره می ترسم!/ دین را دوست دارم/ ولی از کشیش ها می ترسم!/ قانون را دوست دارم/ ولی از پاسبان ها می ترسم!/ عشق را دوست دارم/ ولی از زن ها می ترسم!/ کودکان را دوست دارم/ ولی از آینه می ترسم!/ سلام را دوست دارم/ ولی از زبانم می ترسم!/ من می ترسم ، پس هستم/ این چنین می گذرد روز و روزگار من/ من روز را دوست دارم/ ولی از روزگار می ترسم ..................................مردگانچه مهمانان بی دردسری هستند مردگان/ نه به دستی ظرفی را چرک می کنند/ نه به حرفی دلی را آلوده/ تنها به شمعی قانعند/ و اندکی سکوت..................................... خوشبختیدرختان می گویند بهار/ پرندگان می گویند ، لانه/ سنگ ها می گویند صبر/ و خاک ها می گویند مصاحبو انسان ها می گویند «خوشبختی»/ امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم/ در طلب نور !/ ما نه درختیمو نه خاک/ پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص/ باید در حریم خودمان جستجو کنیم ......................................گم شدنکهکشانها کو زمینم؟/ زمین کو وطنم؟/ وطن کو خانه ام؟/ خانه کو مادرم؟/ مادر کو کبوترانم؟ / من گم شدم در تو یا تو گم شدی در من ، ای زمان؟... ....................................در انتهای هر سفردر آیینه/ دار و ندار خویش را مرور می کنم/ این خاک تیره این زمین/ پاپوش پای خسته ام/ این سقف کوتاه آسمان/ سرپوش چشم بسته ام/ اما خدای دل/ در آخرین سفر/ در آیینه به جز دو بیکرانه کران/ به جز زمین و آسمان/ چیزی نمانده است/ گم گشته ام ‚ کجا/ ندیده ای مرا ؟ ...................................و مشهور تر از همه: زندگی میزی برای کار / کاری برای تخت /تختی برای خواب/ خوابی برای جان / جانی برای مرگ / مرگی برای یاد / یادی برای سنگ/این بود زندگی ...
1393/05/15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]