تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع): مؤمن نه بدى مى كند و نه معذرت مى خواهد و منافق هر روز بدى مى كند و معذرت مى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826243801




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانشجويان


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۳ مرداد ۱۳۹۳ (۰:۱۶ق.ظ)
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانشجويان ملت ايران ان‌شاءالله در روز قدس نشان خواهد داد که چقدر انگيزه نسبت به فلسطين [در ايران‌‌] موج ميزند. حالا يک عده‌‌اى خواستند با شعار «نه غزه، نه لبنان»، عکس اين را نشان بدهند؛ نه، ملت ايران معتقد به دفاع از مظلوم [است‌‌]؛ کونوا لِلظالِمِ خَصماً و لِلمَظلومِ عَوناً؛
بسم‌‌الله‌‌الرّحمن‌‌الرّحيم‌‌
و الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خداى متعال را شکرگزاريم از اينکه در اين برهه‌‌ى از زمان، کشور ما شاهد يک مجموعه‌‌ى جوانِ مؤمن و پرشور و پرانگيزه و صاحب منطق و فکر در زمينه‌‌ى مسائل اساسى کشور است. امروز جلسه‌‌ى ما بسيار جلسه‌‌ى خوبى بود؛ دو بخش دارد اين مسئله: يک بخش مربوط به جزئيات بيانات دوستانى است که اينجا بيان کردند؛ خب، مطالب خوب و مفيد گفته شد؛ ممکن است بنده‌‌ى حقير با بعضى از اين بيانات موافق باشم، با بعضى موافق نباشم؛ بحثِ محتواها يک بخش از مسئله است. آن بخشى که به نظر من مهم و در خور ستايش و تقدير است، عبارت است از «روحيه‌‌ى پرنشاط و مطالبه‌‌گر در مجموعه‌‌ى دانشجويى» که در بيانات اين جمع معدود و محدود خودش را نشان داد؛ اين مهم است. ممکن است [از] آنچه در اين مطالبات وجود دارد، بعضى منطقى نباشد، بعضى قابل تحقق نباشد، بعضى مورد قبول نباشد؛ اما نَفْس اين روحيه‌‌ى مطالبه‌‌گرى و انگيزه براى خواستن و فکر کردن و پيشنهاد دادن و انتقاد کردن، مطلوب است. البته در همه‌‌ى امور بايد اخلاق را، ديانت را، حدود شرعى را رعايت کرد؛ از بى‌‌انصافى بايد پرهيز کرد؛ از «قول بغير علم» بايد اجتناب کرد؛ اينها به جاى خود محفوظ؛ آنچه مهم است، اين است که جوان دانشجوى ما بايد مطالبه‌‌گر، پرانگيزه، پرنشاط، حاضر در صحنه و ناظر به مسائل کشور باشد؛ و من اين را امروز مشاهده ميکنم که بحمدالله هست.
خب، چند دقيقه را صرف کنيم براى پرداختن به بعضى از مطالبى که دوستان بيان کردند. مطلب اول همين که عرض کرديم؛ من از روحيه‌‌ى جوانان دانشجويمان - که عمدتاً نمايندگان تشکلها بودند - خرسند شدم و خدا را شکر ميکنم که در اينها، انسان احساس نشاط، حرف، انگيزه و مطالبه‌‌گرى ميکند؛ و اميدواريم که ان‌شاءالله اين روحيه در شماها باقى بماند تا آن‌‌وقتى‌‌که خود شماها مسئول امور خواهيد شد؛ چون بالاخره در آينده، مسئولين امور و مديران کشور همين شماها هستيد ديگر، ان‌شاءالله همين روحيه [و] نگاه منتقدانه و مطالبه‌‌گرانه و همراه با احساس تکليف و وظيفه، در شما باقى بماند؛ که اگر اين شد، کشور نجات پيدا خواهد کرد.
دوستان چند مطلب را گفتند که به‌‌نظر من درخور توجه و مهم بود؛ اين مسئله‌‌ى «نگاه به علم، بدون توجه به فايده‌‌ى علم براى کشور» که در بيانات چند نفر از دوستان تکرار شد، کاملاً حرف درستى است و مکرر اين را ما هم گفته‌‌ايم. کار علمى و تلاش علمى، امروز در کشور و در دانشگاه‌‌ها و پژوهشگاه‌‌هاى ما تلاش زنده و موفق و مورد تحسينى است، منتها همه بايد توجه داشته باشند که علم، مقدمه‌‌ى عمل است؛ علمِ نافع عبارت است از آن علمى که به کار کشور بيايد و مفيد براى حل مشکلات کشور باشد. صِرف اينکه فرض کنيد مقاله‌‌مان در پايگاه‌‌هاى آى‌‌اِس‌‌آى(۱) و امثال آن در دنيا منتشر ميشود، يا حتى مرجع قرار ميگيرد، اين يک تمجيد علمى هست، اما مطلوب نهايى نيست؛ کار علمى بايد ناظر به نيازهاى کشور باشد؛ اين را دوستان گفتند، من هم تأکيد ميکنم. مسئولين آموزش عالى و مديران ارشد حضور دارند، ان‌شاءالله به اين نکته توجه کنند.
يک نکته‌‌ى ديگرى که در بيانات بود و نکته‌‌ى درستى است و ميخواهم روى آن تأکيد کنم، ارتباط بين شيوه‌‌هاى مديريت اقتصادى و فرهنگ جامعه است. اينکه «در دهه‌‌ى ۷۰ ما مسئله‌‌ى تهاجم فرهنگى را مطرح کرديم درحالى‌‌که تهاجمْ تهاجم اقتصادى بود» اين حرف درستى است؛ ما اين را رد نميکنيم؛ لکن نگاه به فرهنگ به‌‌عنوان يک مسئله‌‌ى اصيل و مسئله‌‌ى حياتى، حتماً بايستى مورد توجه همه در همه‌‌ى سطوح باشد. همان‌‌وقت اعتراضهايى به شيوه‌‌هاى مديريت اقتصادى هم ميشد؛ اما آنچه اهميت داشت و امروز هم حائز اهميت است، نگاه به جهت‌‌گيرى‌‌هاى فرهنگى است. البته ما قبول داريم که شيوه‌‌ى مديريت اقتصادى تأثيراتى بر روى فرهنگ ميگذارد، همچنان‌‌که عکس قضيه هم صادق است.
يک مسئله که به‌‌صورت حاشيه‌‌اى مطرح شد و به‌‌نظر من حاشيه‌‌اى نيست و مسئله‌‌ى مهمى است، مسئله‌‌ى ازدواج جوانها است؛ انتظار داشتيم که اين‌‌جور عکس‌‌العمل نشان بدهيد؛(۲) مسئله‌‌ى ازدواج جوانها مسئله‌‌ى مهمى است. من از اين بيم دارم که نگاه بى‌‌تفاوت نسبت به مسئله‌‌ى ازدواج - که متأسفانه امروز کم و بيش اين نگاه بى‌‌تفاوت وجود دارد - در آينده تبعات سختى را براى کشور به‌‌وجود بياورد. خب، حالا شما مسئله‌‌ى سربازى را مطرح کرديد؛ به‌‌نظر من، سربازى مسئله‌‌ى مشکلى نيست؛ ميشود در آن زمينه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى به‌‌عنوان يک مانع در امر ازدواج، اين نيست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنيم؛ ميتوان شيوه‌‌هاى ديگرى را به‌‌کار گرفت؛ لکن اين يک مسئله است. انگيزه براى ازدواج، بايد تبديل بشود به يک اقدام عملى؛ يعنى ازدواج بايد تحقق پيدا بکند. اينکه خداى متعال ميفرمايد: اِن يَکونوا فُقَرآءَ يُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه،(۳) اين يک وعده‌‌ى الهى است؛ ما بايد به اين وعده، مثل بقيه‌‌ى وعده‌‌هاى الهى که به آن وعده‌‌ها اطمينان ميکنيم، اطمينان کنيم. ازدواج و تشکيل خانواده، موجب نشده است و موجب نميشود که وضع معيشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ يعنى از ناحيه‌‌ى ازدواج کسى دچار سختى معيشت نميشود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشايش هم ايجاد کند. محيط دانشجويى محيط خوبى و مناسبى است براى زمينه‌‌سازى ازدواج. به نظر من بر روى مسئله‌‌ى ازدواج جوانها، خود جوانها، اولياى خانواده‌‌هايى که جوانها متعلق به آنها هستند، و مسئولان ذى‌‌ربط مرتبط با دانشگاه، فکر کنند و تصميم بگيرند؛ نگذاريم سن ازدواج - که امروز متأسفانه بالا رفته؛ بخصوص در مورد دختران - ادامه پيدا بکند. بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اينها دست‌‌وپاگير است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ اين سنتها را بايد عملاً نقض کرد. شما که جوانيد، مطالبه‌‌گريد، پرنشاطيد، پيشنهادکننده‌‌ى نقض خيلى از عادتها و سنتها هستيد، به نظر من اين سنتهاى غلطى را هم که در زمينه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بايستى شماها نقض کنيد؛ اين هم يک مسئله است که من تأکيدِ آن را لازم ميدانم. البته در گذشته معمول بود که براى ازدواج، افراد خير و مؤمنى پيدا ميشدند، واسطه‌‌گرى ميکردند، دخترهاى مناسب را، پسرهاى مناسب را، معرفى ميکردند، ازدواجها را راه مى‌‌انداختند؛ اين کارها بايد انجام بگيرد؛ بايد واقعاً در جامعه يک حرکتى در اين زمينه به‌‌وجود بيايد.
يک نکته‌‌ى ديگرى که در بيانات بعضى از دوستان بود در سؤالاتى هم که دانشجويان از من به‌‌صورت تقديرى کردند [بود] - سؤال شده است از دانشجويان که اگر شما در اين جلسه بوديد چه ميگفتيد؛ جوابهايى آمده؛ يک کتاب صد صفحه‌‌اى يا بيشتر براى ما آوردند که نظرات دانشجويان است؛ آنجا هم ديدم اين سؤال مطرح است - (۴) که مواضع سياسى افراد دانشجو يا تشکلهاى دانشجويى چگونه بايد منطبق با نظرات رهبرى باشد؟ که اين سؤال در اينجا هم به يک شکلى مطرح شد. به‌‌نظر من اين سؤال خيلى سؤال موجهى نيست؛ اين‌‌جور نيست که همه‌‌ى مواضعى که آحاد مردم - از جمله دانشجويان که جزو قشرهاى پيشرو هستند - اتخاذ ميکنند، بايستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز ميکند؛ نه، شما به‌‌عنوان يک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، بايد نگاه کنيد، تکليفتان را احساس کنيد، تحليل داشته باشيد - که من حالا عرض خواهم کرد - نسبت به اشخاص، نسبت به جريانها، نسبت به سياستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشيد، نظر داشته باشيد. اين‌‌جور نيست که شما بايد منتظر بمانيد، ببينيد که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، يا فلان حرکت، يا فلان عمل، يا فلان سياست چه موضعى اتخاذ ميکند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گيرى کنيد؛ نه، اينکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظايفى دارد، آن وظايف را اگر خداى متعال به او کمک کند و توفيق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظايفى داريد؛ به صحنه نگاه کنيد، تصميم‌‌گيرى کنيد؛ منتها معيار عبارت باشد از تقوا؛ معيار، تقوا باشد. تقوا يعنى اسير هواى نَفْس نشدن در جانب‌‌دارى و طرف‌‌دارى يا در مخالفت و معارضه، در انتقاد يا در تمجيد؛ اين را رعايت کنيد. اگر اين رعايت شد، هم انتقاد خوب است، هم جانب‌‌دارى و تمجيد خوب است: از شخص، از دولت، از فلان جريان سياسى؛ از فلان حادثه‌‌ى سياسى؛ هيچ اشکالى ندارد. البته اگر در يک زمينه‌‌اى نظرى هم از سوى اين حقير ابراز شد، آن کسانى که حسنِ‌‌ظن دارند و اين نظر را قبول دارند، ممکن است اين هم يکى از عواملى باشد که در تشخيص آنها دخالت خواهد داشت؛ لکن اين به معناى اين نيست که وظيفه‌‌ى افراد در مورد موضع‌‌گيرى‌‌ها و در مورد اظهارنظرها ساقط بشود؛ نه، هرکسى نگاه کند [و وظيفه‌‌اش را انجام بدهد]. عرض کردم معيار اين است که با رعايت تقوا باشد؛ يعنى بدون گرايش به هواى نَفْس؛ اگر انتقاد ميکنيم، اگر طرف‌‌دارى و جانب‌‌دارى ميکنيم، اگر يک حرکت را، يک سياست را تأييد ميکنيم يا اگر رد ميکنيم، واقعاً از روى احساس وظيفه و تکليف و بدون دخالت دادن اغراض نفسانى [باشد]؛ اين هم يک نکته‌‌ى ديگر.
يکى از دوستان هم گفتند که خواب از چشم دانشجويان ربوده شده. اين خيلى خوب است؛ واقعاً اگر چنانچه اين‌‌جور باشد که نگرانى‌‌ها دانشجو را اين‌‌جور حساس بکند؛ البته اميدواريم خوابتان را بموقع و کامل انجام بدهيد! اين تعبيرِ «خواب از چشم ربوده شدن» تعبير خوبى است؛ اگر واقعاً اين‌‌جور باشد، ما خيلى خرسند ميشويم. اين حالت نگرانى و دغدغه نسبت به حوادث، موجب ميشود که با چشم باز مسائل را نگاه کنيد.
اما آنچه من يادداشت کردم که عرض بکنم، دو سه بخش دارد که، هر بخش را به‌‌نحو متناسب با وقت عرض ميکنم. اولاً دانشجو را ما جزو مجموعه‌‌هاى نمايشگرِ وجدان بيدار ملت و کشور به‌‌حساب بياوريم که واقع قضيه همين است. اگر دانشجويان در يک جامعه‌‌اى جهت‌‌گيرى‌‌اى داشته باشند و حرکتى بکنند و خواستى داشته باشند، اين نشان‌‌دهنده‌‌ى گرايش عمومى جامعه است؛ در همه‌‌جاى دنيا هم همين‌‌جور است. دانشجو در واقع جزو مجموعه‌‌هايى است که وجدان بيدار ملت را و جهت‌‌گيرى‌‌هاى آن را نشان ميدهد، لذا بايد دانشجو خيلى آگاهانه با مسائل برخورد کند؛ وضعيت خود را، وضعيت محيط خود را، تهديدها را، فرصتها را، دشمنها را، دشمنى‌‌ها را بايد بشناسد. [البته ]انتظار اين را نداريم که دانشجو از درس و بحث و کار گوناگون، بزند و فقط به کار سياسى بپردازد؛ نه، اين [منظور] نيست؛ انتظار داريم که با چشم باز، با نگاه روشن، با احساس تکليف و با انگيزه به مسائل نگاه کند؛ اين انتظار ما از دانشجو است.
بعضى از مسائل امروز که با اينها مواجه هستيم، مسائل مربوط به محيط پيرامونى ما است، مسائل منطقه است. مسائل منطقه از مسائل کشور جدا نيست؛ که يک مسئله‌‌ى اساسى و مهم امروز، همين مسئله‌‌ى فلسطين و مسئله‌‌ى غزه است. خب، مسائل غزه و مصائبى که بر مردم غزه امروز دارد ميگذرد - که اين‌‌جور کارها سابقه هم دارد - از دو منظر بايد مورد توجه قرار بگيرد: يک منظر اين است که اين نشان‌‌دهنده‌‌ى واقعيت رژيم صهيونيستى است؛ رژيم صهيونيستى اين است؛ اين به نظر من آن بخش نه‌‌چندان مهم مسئله است. رژيم صهيونيستى يک رژيمى است که از اولِ تولد نامشروع خود، بنا را گذاشته است بر خشونت آشکار، انکار هم نميکنند؛ بنا را گذاشتند بر مشت آهنين، همه جا هم ميگويند، افتخار هم ميکنند، سياستشان هم همين است. از سال ۱۹۴۸ که اين رژيم جعلى به‌‌طور رسمى به‌‌وجود آمد تا امروز، ۶۶ سال است که سياست رژيم صهيونيستى همين است. البته تا قبل از اينکه اين رژيم رسماً هم شناخته بشود و استعمارگرها آن را بر دنيا و بر منطقه تحميل کنند، صهيونيست‌‌ها در فلسطين جنايتهاى زيادى کردند؛ لکن اين ۶۶ سال، به‌‌عنوان يک نظام سياسى هر کار توانستند انجام دادند و هر خشونتى که به ذهن ميگنجيد که يک دولت ميتواند نسبت به يک مردمى انجام بدهد، اينها انجام دادند؛ هيچ ابايى هم ندارند؛ اين واقعيت رژيم صهيونيستى است؛ علاجى هم ندارد جز از بين رفتن اين رژيم. از بين رفتن رژيم صهيونيستى هم به‌‌هيچ‌‌وجه به معناى قتل‌‌عام کردن مردم يهودى در آن منطقه نيست؛ يعنى اين منطقى که امام بزرگوار مطرح کردند که «اسرائيل بايد از بين برود»،(۵) يک منطق انسانى است؛ ما سازوکار عملى آن را هم به دنيا ارائه کرديم، که کسى هم نتوانست هيچ ايراد منطقى بگيرد. ما گفتيم از اين مردمى که در اين منطقه زندگى ميکنند و اهل اينجا هستند و متعلق به خود اينجا هستند، يک نظرسنجى و نظرخواهى بشود؛ يعنى يک رفراندمى انجام بگيرد، رژيم حاکم بر اين منطقه را رفراندم معين کند، مردم معين کنند؛ معناى از بين رفتن رژيم صهيونيستى يعنى اين؛ سازوکار آن اين است؛ يک کارى است که منطق امروز دنيا آن را درک ميکند و ميفهمد و مى‌‌پسندد و کارى است عملى. ما حتى شکل آن را هم در ارتباط با سازمان ملل و بعضى از مراجع بين‌‌المللى تعيين کرديم و ابراز کرديم، محل بحث هم واقع شد؛ يعنى اين رژيم وحشى و گرگ‌‌صفت که سياستش اين است که با مشت آهنين، با بى‌‌رحمى و سنگ‌‌دلى با مردم رفتار بکند و آدم‌‌کشى و کودک‌‌کشى و حمله‌‌ى به مناطق و ويرانگرى اصلاً برايش مهم نيست و انکار هم نميکند، علاجش جز از بين رفتن و نابود شدن نيست؛ که اگر ان‌شاءالله آن روز فرارسيد و نابود شد، که چه بهتر؛ [اما] تا وقتى که اين رژيم جعلى سرِپا است و نابود نشده است، علاج چيست؟ علاج، مقاومت قاطع و مسلحانه‌‌ى در مقابل اين رژيم است؛ در مقابله‌‌ى با رژيم صهيونيستى، بايد از سوى فلسطينى‌‌ها دست قدرت نشان داده بشود. کسى گمان نکند که اگر چنانچه موشکهاى غزه نبود، رژيم صهيونيستى کوتاه مى‌‌آمد؛ نخير. حالا شما نگاه کنيد ببينيد در کرانه‌‌ى باخترى چه ميکنند! در کرانه‌‌ى باخترى که موشکى وجود ندارد، سلاحى وجود ندارد، تفنگى وجود ندارد؛ آنجا تنها ابزار و سلاح مردم، سنگ است؛ ببينيد آنجا رژيم صهيونيستى دارد چه‌‌کار ميکند: هرچه از دستش بر بيايد، خانه‌‌هاى مردم را خراب ميکند، باغهاى مردم را خراب ميکند، زندگى مردم را نابود ميکند، آنها را به خوارى و ذلت ميکشاند، تحقير ميکند؛ اگر لازم شد آب را رويشان ميبندد، برق را رويشان ميبندد؛ کسى مثل ياسر عرفات را که اين‌‌همه با صهيونيست‌‌ها همراهى کرد، نتوانستند تحمل کنند، محاصره‌‌اش کردند، تحقيرش کردند، مسمومش کردند، نابودش کردند. اين‌‌جور نيست که اگر چنانچه دست قدرت در مقابل صهيونيست‌‌ها نشان ندهيم، آنها به کسى رحم کنند، ملاحظه‌‌ى کسى را بکنند، حق کسى را رعايت کنند، ابداً؛ تنها علاجى که تا قبل از نابودىِ اين رژيم وجود دارد عبارت است از اينکه فلسطينى‌‌ها بتوانند قدرتمندانه برخورد کنند؛ اگر قدرتمندانه برخورد کردند، احتمال اينکه طرف مقابل - که همين رژيم گرگ‌‌صفتِ خشن است - کوتاه بيايد، وجود دارد؛ کمااينکه الان دارند با همه‌‌ى توان دنبال آتش‌‌بس ميگردند؛ يعنى بيچاره شدند. آدم‌‌کشى ميکند، کودک‌‌کشى ميکند، قساوت بيرون از حد و اندازه‌‌ى معقول بشرى نشان ميدهد، اما در عين حال عاجز هم هست؛ يعنى در يک محذور، در يک گرفتارى سخت گرفتار است؛ لذا دنبال آتش‌‌بس است. لذا بنده عقيده‌‌ام اين است، اين اعتقاد ما است که کرانه‌‌ى باخترى هم مثل غزه بايد مسلح بشود. دست قدرت [لازم است‌‌]. کسانى‌‌که علاقه‌‌مند به سرنوشت فلسطينند، اگر ميتوانند کارى بکنند، کار اين است؛ در آنجا هم بايد مردم را مسلح کنند. تنها چيزى که ممکن است از محنت فلسطينى‌‌ها بکاهد، عبارت است از همين که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرت‌‌نمايى بکنند؛ والا با برخورد رام و مطيع و سازش‌‌کارانه، هيچ کارى به نفع فلسطينى‌‌ها انجام نخواهد گرفت و از خشونت اين موجود خشن و خبيث و گرگ‌‌صفت چيزى کاسته نخواهد شد.
البته وظيفه‌‌ى مردم دنيا حمايت سياسى هم هست، در اين هيچ ترديدى نيست؛ کمااينکه امروز شما مشاهده ميکنيد که در کشورهاى اسلامى، حتى در کشورهاى غير اسلامى، حرکتهاى مردمى وجود دارد؛ ان‌شاءالله در روز قدس هم دنيا خروش عظيم ملت ايران را خواهد ديد؛ ملت ايران ان‌شاءالله در روز قدس نشان خواهد داد که چقدر انگيزه نسبت به فلسطين [در ايران‌‌] موج ميزند. حالا يک عده‌‌اى خواستند با شعار «نه غزه، نه لبنان»، عکس اين را نشان بدهند؛ نه، ملت ايران معتقد به دفاع از مظلوم [است‌‌]؛ کونوا لِلظالِمِ خَصماً و لِلمَظلومِ عَوناً؛(۶) اين خواست ملت ايران است که ان‌شاءالله نشان داده خواهد شد. اين يک منظر و يک نگاه به قضيه‌‌ى غزه است. لکن آنچه به‌‌نظر من از اين نگاه مهم‌‌تر است، اين است که توجه کنيم که امروز دنياى استکبار و در رأس آنها آمريکا از اين فاجعه‌‌آفرينى، از اين جنايت، از اين خشونت غير قابل توصيف حمايت ميکنند، دفاع ميکنند. به‌‌نظر من، اين يک نگاه عميق‌‌ترى به مسئله است؛ اين مهم است، روى اين بايد تکيه کرد. امروز قدرتهاى سلطه‌‌گر غربى - يعنى چند دولت بزرگ و ثروتمند و مقتدر غربى که در رأس آنها آمريکا است، پشت سرش هم انگليس خبيث - محکم ايستاده‌‌اند براى اينکه از اين رژيم غاصب و ظالم و سنگدل دفاع کنند؛ اين خيلى مسئله‌‌ى مهمى است. صريح دارند حمايت ميکنند. از چه حمايت ميکنند؟ از اين فاجعه‌‌آفرينى که هيچ انسان باانصافى، هيچ انسان متعارف و معمولى‌‌اى نميتواند بى‌‌تفاوتى در مقابل اين جنايات را قبول بکند. يک منطقه‌‌ى کوچک، يک وجب زمين به نام غزه، اين‌‌جور هواپيماها، موشکها، نيروى زمينى، تانکها [به آن حمله کنند]، انواع و اقسام آتش‌‌بارى نسبت به اين مردم صورت بگيرد؛ واقعاً چيز عجيبى است. اين همه کودک کشته بشود، اين همه خانه ويران بشود، زندگى مردم در خانه‌‌ى خودشان اين‌‌قدر تلخ و همراه با زجر و شکنجه باشد، آن‌‌وقت حضرات از اين حمايت کنند، از اين دفاع کنند. با چه منطقى؟ با منطق مسخره‌‌ى آقاى رئيس جمهور آمريکا که ميگويد اسرائيل حق دارد از امنيت خودش دفاع کند! خب فلسطينى‌‌ها حق ندارند از امنيت خودشان دفاع کنند؟ آيا اينکه يک دولتى براى آنچه امنيت خود مينامد، زندگى مردمى را که در محاصره‌‌ى ظالمانه‌‌ى او به سر ميبرند و عکس‌‌العملى نشان نميدهند، اين‌‌جور تهديد بکند، اين منطق قابل قبولى است؟ کسى اين را قبول ميکند؟ تاريخ چگونه قضاوت خواهد کرد در مقابل اين منطق؟ مسئولين اين کشورهاى مستکبر نميفهمند که با اين حمايتها، چه دارند ميکنند با آبروى خودشان و آبروى کشورهايشان و رژيمهايشان در تاريخ! با کمال وقاحت مى‌‌ايستند و ميگويند ما از اسرائيل حمايت ميکنيم؛ هيچ اشاره‌‌اى نميکنند به اينکه چه اتفاقى دارد در منطقه مى‌‌افتد و چه فاجعه‌‌آفرينى‌‌اى دارد به‌‌وسيله‌‌ى اين عنصر مخرب و عنصر خطرناک اتفاق مى‌‌افتد.
اين نشان‌‌دهنده‌‌ى اين است که امروز منطق ليبرال‌‌دموکراسى - اين منطق و نظام فکرى که امروز کشورهاى غربى بر اساس آن دارند هدايت و اداره ميشوند - از کمترين ارزش اخلاقى برخوردار نيست. هيچ ارزش اخلاقى در آن وجود ندارد، احساس انسانيت در آن وجود ندارد؛ در واقع دارند خودشان را رسوا ميکنند، دارند خودشان را در مقابل نگاه قضاوتگرِ امروز ملتهاى دنيا و فرداى تاريخ، رسوا ميکنند. ما اين را به‌‌عنوان يک تجربه‌‌ى مهم بايد براى خودمان حفظ کنيم و آمريکا را بشناسيم. آمريکا اين است، نظام ليبرال‌‌دموکراسى اين است. اين در عمل ما، در قضاوت ما، در برخورد ما، اثر خواهد گذاشت و بايد اثر بگذارد. آن [جبهه‌‌اى‌‌] که امروز در مقابل نظام جمهورى اسلامى قرار گرفته است و در قضاياى مختلف، در چالش با نظام جمهورى اسلامى است، يعنى دولت ايالات متحده‌‌ى آمريکا و دنباله‌‌روانش، اين هستند، واقعيتشان اين است، حقيقتشان اين است: نسبت به کشتار انسانها و نسبت به کشتار مردم بى‌‌دفاع هيچ حساسيتى که ندارند هيچ، از ظالم و مرتکب جنايت دلخراش و جنايتهاى بزرگ - مثل آنچه امروز در غزه دارد ميگذرد - دفاع و حمايت هم ميکنند. اين بايد براى ما يک معيار باشد. يعنى ملت ايران، دستگاه فکرى ما، دانشجويان ما، روشنفکران ما، نبايد اين را فراموش بکنند؛ آمريکا اين است؛ نظام قدرت غربى و پايه‌‌ى فکرى او که ليبرال‌‌دموکراسى است اين است؛ اين امروز در مقابل نظام اسلامى قرار دارد.
امروز بى‌‌اعتناترين سياستمداران دنيا به حقوق بشر، همين‌‌هايى هستند که مديريت اين چند کشور را برعهده دارند؛ مطلقاً اعتقاد به بشر و حقوق بشر و انسان و انسانيت ندارند؛ رفتار آنها در غزه و امثال اين حوادث، اين را دارد اثبات ميکند. اينها هيچ اعتقادى ندارند: نه به حقوق بشر اعتقاد دارند، نه به حرمت انسان و کرامت انسان اعتقاد دارند، نه به رأى ملتها اعتقاد دارند؛ به هيچ چيز اعتقاد ندارند. تنها چيزى که اينها قبول دارند، عبارت است از پول و زور؛ هيچ منطق ديگرى وجود ندارد. هرچه هم راجع به مسئله‌‌ى آزادى و حقوق بشر و مانند اينها بر زبان اينها جارى بشود، به نظر من مسخره کردن آزادى است؛ تمسخرکردنِ حقوق بشر است.
خب حالا اين را ما به‌‌عنوان يک نصيحتى به آمريکا و به رئيس جمهور آمريکا و به دولتمردان آمريکا نميگوييم، معلوم است؛ اين را براى خودمان داريم ميگوييم که در تحليل‌‌هايمان، در قضاوتهايمان، در عملکردمان بفهميم با چه کسى طرفيم و اينهايى که در مقابل ما قرار ميگيرند چه کسانى هستند؛ تَهِ فکرشان چيست؛ ما بايد تکليف خودمان را مشخص بکنيم. آنچه مهم است اين است که ما تحليل درستى از رفتار امروز غرب داشته باشيم. مواجهه‌‌ى آنها با جمهورى اسلامى ايران و با انقلاب اسلامى و با حرکت اسلامى و بيدارى اسلامى، يک بخشى از سياستهاى کلان آنها است. سياست کلان نظام سلطه، عبارت است از بردگى ملتها و تسلط بر سرنوشت ملتها بدون اينکه کمترين اعتنايى به مصالح ملتها و خواسته‌‌ى آحاد ملتها داشته باشند؛ اين سياست کلان استکبار است؛ به اين بايد توجه داشت. شعارهاى ضد آمريکايى، شعارهاى ضد غربى، شعارهاى ضد استکبار در کشور ما، ناظر به اين حقيقت است. يک عده‌‌اى بمجرد اينکه شعار ضد غربى يا ضد آمريکايى مى‌‌شنوند، فوراً تصورشان اين نباشد که يک کار تعصب‌‌آميز يا بدون يک منطق فکرى دارد انجام ميگيرد؛ نه، اين نگاه ضد غربى و ضد آمريکايى در انقلاب اسلامى، متکى است به يک تجربه‌‌ى درست، به يک نگاه عقلانى درست، به يک محاسبه‌‌ى صحيح. من آن روز اينجا به مجموعه‌‌ى دست‌‌اندرکاران و مجريان و کارگزاران کشور گفتم،(۷) هدف اساسى دشمن اين است که در دستگاه محاسباتى ما اختلال ايجاد بکند. دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از داده‌‌هاى درست، خروجى‌‌هاى غلط به‌‌دست خواهد آورد؛ يعنى تجربه‌‌ها هم ديگر به درد او نخواهد خورد. وقتى دستگاه محاسباتى خوب کار نکرد، درست کار نکرد و محاسبه درست انجام نگرفت، تجربه‌‌ها هم ديگر به کار نمى‌‌آيد.
خب، شما نگاه کنيد در کشور خود ما، برخورد غربى‌‌ها و دست‌‌اندرکاران تمدن کنونى غرب در طول اين صدسال اخير، هشتاد نود سال اخير، با کشور ما چگونه بوده. ما اين‌‌همه تجربه‌‌ى ضربه زدن از سوى غرب داريم. عده‌‌اى هستند در کشور - روشنفکران غرب‌‌گرا، غرب‌‌زده، دلباخته‌‌ى غرب - اين تجربه‌‌ها در مقابل چشم آنها است، [اما] از اين تجربه‌‌ها درس نميگيرند. خب، آنها ديدند که غربى‌‌ها رضاخان را آوردند بر اين کشور مسلط کردند و ديکتاتورىِ عجيب‌‌وغريب رضاخانى، به‌‌وسيله‌‌ى انگليس‌‌ها در اين کشور برپا شد - آمدند يک عنصرِ قلدرِ بى‌‌منطقِ بى‌‌اعتناى به اصالتهاى کشور را بر اين کشور مسلط کردند - بعد هم در دهه‌‌ى ۲۰، همان قدرتها آمدند ايران را اشغال کردند، در واقع به يک معنا بين خودشان تقسيم کردند؛ همانها آمدند نفت را بردند و قراردادهاى ظالمانه را بر اين کشور تحميل کردند؛ همانها کودتاى بيست‌‌وهشتم مرداد را راه انداختند و يک دولت ملى را - که با همه‌‌ى عيوبى که داشت بالاخره برخاسته‌‌ى از آراء مردم بود - ساقط کردند و نابود کردند؛ همانها نهضت ملىِ نفت را به انحراف کشاندند و مجدداً سلطه‌‌ى بر منابع طبيعى و مادىِ ما را به دست گرفتند؛ همانها در يک مدت طولانى، ديکتاتورىِ محمدرضا را بر اين کشور تثبيت کردند و از آن با همه‌‌ى وجود حمايت کردند؛ در دوران حکومت سى‌‌وچند ساله‌‌ى محمدرضا بر کشور، چوب حراج به ثروت مادى و معنوى ما زده شد، پدر اين ملت را در آوردند، در فقر نگه داشتند، در جهل نگه داشتند، فساد عمومى در تمام ارکان اين کشور به راه انداختند، فرهنگ کشور را، دين مردم را، همه چيز را در واقع از بين بردند، اين با پشتيبانى و حمايتِ همين دولتهاى غربى بود؛ در مقابله‌‌ى با انقلاب ملت ايران و حرکت عظيم ملت ايران، هرچه توانستند کارشکنى کردند؛ از صدام حسين حمايت کردند، دفاع کردند - با اينکه خودشان صدام را هم قبول نداشتند، اما چون صدام در مقابل جمهورى اسلامى بود، هرچه توانستند به صدام کمک کردند - همين غربى‌‌ها، همين انگليس، همين آمريکا، همين فرانسه: بمب شيميايى دادند، امکانات گوناگون نظامى در اختيارش گذاشتند؛ خب اينها تجربه‌‌هاى ما است. روشنفکر غرب‌‌زده، چون دستگاه محاسباتى‌‌اش دستگاه اختلال‌‌يافته‌‌اى است، از اين تجربه‌‌ها استفاده نميکند، بهره نميبرد، استنتاج درست نميکند.
يکى از مهم‌‌ترين خدمات انقلاب اسلامى، احياى عقلانيت صحيح در کشور بود. اينکه شما جوان دانشجو مى‌‌آييد مسائل منطقه را تحليل ميکنيد، با نگاه موشکافانه مسائل را مى‌‌بينيد، دشمن را معرفى ميکنيد، حوادث منطقه را تحليل ميکنيد و مى‌‌ايستيد، اين نشان دهنده‌‌ى حيات عقلانى يک کشور است؛ اين را انقلاب به ما داد. امروز بعضى‌‌ها باز دلشان ميخواهد برگردند به همان شکل سابق. همان جريانهاى غرب‌‌زده - جريانهايى که عاشق غربند، ملت را تحقير ميکنند، داشته‌‌ها را تحقير ميکنند، فرهنگ و هويت ملى را تحقير ميکنند به نفع مسلطين غربى - دلشان ميخواهد که همانها دوباره بيايند و براى امور کشور، فرهنگ کشور، جهت‌‌گيرى کشور، شاخص معين کنند و معرفى کنند. اين عده‌‌اى که امروز در خارج از کشور، در زير پرچم همين دشمنان خونىِ ملت ايران دارند عليه جمهورى اسلامى کار ميکنند، همين کسانى هستند که واقعاً دنبال اين هستند که همان غفلت - غفلتِ محاسباتى - همان اغواى شيطانى که نسبت به عقلانيت اين کشور در يک دوره‌‌اى وجود داشت، همان مجدداً حاکم بشود. در مقابل اينها بايد ايستاد. حرکت حرکت صحيح و عقلانى است. آنچه بخصوص در مورد دانشجوها عرض ميکنم. توصيه ميکنم دانشجويان عزيز را به اينکه مطالعات خودشان را، هم در زمينه‌‌هاى مسائل دينى، هم در زمينه‌‌ى مسائل گوناگون سياسى، در کنار کار علمى تقويت کنند. سعى کنيد قدرت تحليل را در خودتان تقويت کنيد. البته من امروز که نگاه ميکنم به بيانات دانشجوها، نکات برجسته و خوبى را مشاهده ميکنم، يعنى واقعاً جاى خرسندى و شکرگزارى دارد، لکن هرچه ميتوانيد در اين زمينه بيشتر کار کنيد. حالا ما در بحثهاى امروز نرسيديم به بررسى مسائل گوناگون کشور - که حالا اين بايد بماند براى ديدارهاى ديگرى که با دانشجوها يا [ديگر] مجموعه‌‌ها داريم، ان‌شاءالله مطالبى را عرض بکنيم - [لکن‌‌] دانشجو بايد در زمينه‌‌ى مسائل گوناگون کشور، مسائل اجتماعى، مسائل اقتصادى، مسائل سياسى، تحليل در اختيار مردم بگذارد؛ يعنى مردم بايستى بتوانند از تحليل دانشجويان بهره‌‌مند بشوند، استفاده کنند؛ قدرت تحليل دانشجو بايد اين [طور] باشد. اين‌‌هم متکى است به مطالعه؛ بايد مطالعه کنند. اين‌‌جور نباشد که نگاه دانشجو صرفاً نگاه احساسى [باشد]؛ داده‌‌هاى ذهنى شما فقط مسائل روزنامه‌‌اى نباشد؛ روى مسائل فکر کنيد، مطالعه کنيد، بحث کنيد. خيلى از اين حرفهايى که دوستان در اينجا گفتند، حرفهايى است که تکليف آنها بايد در خود جلسات دانشجويى و در بحثهاى آزاد دانشجويى معين بشود؛ که من يادداشت کردم، اين «کرسى‌‌هاى آزاد انديشى» که ما مطرح کرديم که مستلزم بحثهاى آزاد دانشجويى در محيط دانشگاه‌‌ها است، بسيارى از مسائلى را که در اينجا دوستان مطرح کردند، ميتواند تعيين تکليف کند، روشن کند؛ جهات مثبت و منفىِ هر مطلبى را در بحثهاى دانشجويى بايد بتوانند به دست بياورند.
يک نکته‌‌ى ديگرى که عرض ميکنم، [که‌‌] در محيط دانشجويى، «رقابت گفتمانى» چيز خوبى است، درصورتى‌‌که با تحمل مخالف همراه باشد. از وجود مخالف نه بايد انسان تعجب بکند، نه بايد انسان خشمگين بشود، نه بايد انسان بيمناک بشود؛ هيچ‌‌کدام از اين سه حالت در قبال مخالف، قابل قبول نيست. اگر انسان از داشتن مخالف تعجب بکند، معناى آن اين است که نسبت به خودش خيلى خوشبين است؛ تعجب ميکند که کسى با او مخالف باشد. تعجب ندارد! خب، هر انسانى، هر فکرى، هر جهتى و جهت‌‌گيرى و جريانى، يک عده مخالف دارد، اين‌‌جور هم نيست که بگوييم آن مخالفها خطا ميکنند؛ نه، نقاط ضعفى وجود دارد و آن نقاط ضعف موجب ميشود يک عده‌‌اى مخالفت بکنند. بنابراين وجود مخالف نبايد تعجب ما را برانگيزد؛ همچنان‌‌که نبايد خشم ما را برانگيزد و عصبانى بشويم که چرا با ما مخالفند؛ نه، مخالفت قابل فهم است، قابل قبول است. وحشت هم نبايد بکنيم؛ وحشت کردن از وجود مخالف، نشان‌‌دهنده‌‌ى اين است که انسان به استحکام موضع خودش خاطرجمع نيست و اطمينان ندارد؛ نه، منطقى داريم، پايه‌‌هاى اين منطق را محکم ميکنيم، مستحکم ميکنيم، وارد ميدان رقابت گفتمانى ميشويم، و بحث ميکنيم؛ روحيه‌‌ى دانشجو بايد چنين چيزى باشد. بنابراين محيطهاى دانشجويى با همين نشاطى که بحمدالله امروز دارند، ادامه‌‌ى کار خواهند داد؛ يکديگر را هم تحمل کنند، باهمديگر حرف بزنند، با هم بحث بکنند، مبانى را محکم کنند؛ اساس کار را هم در زمينه‌‌ى عملى، تقوا قرار بدهند و در زمينه‌‌ى فکرى، حدومرز اسلامى و شناخت دشمن و شناخت شيوه‌‌هاى دشمنى که از سوى دشمن به کار ميرود.
اميدواريم ان‌شاءالله خداوند متعال همه‌‌ى شماها را موفق بدارد، و وجود شما جوانها را ان‌شاءالله براى پيشبرد اهداف انقلاب محفوظ بدارد، باقى بدارد، توفيقاتتان را ان‌شاءالله روزبه‌‌روز زيادتر کند، و آينده‌‌ى خوبى را شما جوانها ان‌شاءالله براى انقلابتان و براى کشورتان فراهم کنيد.
والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته‌‌













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن