تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن زود خشنود و دير ناراحت مى شود و منافق زود ناراحت و دير خشنود مى گردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815010781




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شوخی 2 دوست به قتل انجامید


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: شوخی 2 دوست به قتل انجامید
کد خبر: ۴۱۸۰۲۳
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۴ - 21 July 2014


جوانی که دوستش را در جریان شوخی مرگبار به قتل رسانده‌ است، در حالی پای میز محاکمه رفت که مادر مقتول رضایت خود را بدون قید و شرط اعلام اما پدر او درخواست قصاص کرد.

به گزارش شرق، نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری ‌استان تهران برگزار شد، گفت: «متهم که سجاد نام ‌دارد یک‌سال قبل بعد از شوخی مرگبار با دوستش به‌نام رضا با او درگیر و با واردکردن ضربه چاقو به رگ گردنش باعث مرگ او شده‌ است. متهم در مراحل مختلف تحقیق جزییات قتل را توضیح داده‌ است و از نظر دادسرا هیچ‌ نقطه مبهمی در پرونده وجود ندارد.»

نماینده دادستان ادامه داد: «با توجه به مدارک موجود در پرونده درخواست صدور رای قانونی را دارم.» سپس پدر و مادر مقتول به‌عنوان ولی‌دم در جایگاه قرار گرفتند.

پدر مقتول گفت: «من فعلا خواسته‌ام را نمی‌گویم و منتظر می‌شوم ابتدا متهم توضیح بدهد به چه دلیل پسرم را به قتل رسانده ‌است. او باید توضیح بدهد پسر من چه گناهی مرتکب شده‌ بود که مستحق چنین مجازاتی بود. بعد از شنیدن حرف‌های متهم خواسته‌ام را می‌گویم» سپس مادر مقتول در جایگاه حاضر شد.

او گفت: «من هیچ خواسته‌ای ندارم و بدون قید و شرط اعلام رضایت می‌کنم. هیچ پولی هم نمی‌خواهم البته پسرم که کشته‌ شد 40میلیون‌تومان بدهکار بود که بعد از مرگش پدر متهم آن مبلغ را پرداخت کرد اما من خودم هیچ‌چیزی دریافت نکردم و چیزی هم نمی‌خواهم.» سپس متهم در جایگاه قرار گرفت.

او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «همسر دارم و زندگی متاهلی باعث شده‌ بود زیاد با دوستانم رابطه نداشته‌ باشم. روز حادثه از آنجایی که چندروز تعطیلی بود تصمیم داشتم با همسرم به مسافرت بروم. در حال بستن مغازه‌ بودم که یکی از دوستانم به‌نام احمد تماس گرفت و گفت بیا با هم قلیان بکشیم گفتم من کار دارم باید به خانه بروم گفت قلیان آماده ‌است من هم در خانه تنها هستم یکی دو ساعتی با هم هستیم و بعد می‌روی. قبول کردم و به خانه احمد رفتم داشتم قلیان می‌کشیدم که زنگ در خانه به صدا درآمد پرسیدم مگر قرار بود کسی بیاید؟ گفت چون تو آمدی زنگ زدم رضا و علی هم بیایند. در را باز کردم و آنها وارد خانه شدند رضا خیلی شوخی می‌کرد اول به شوخی با سیلی و لگد من را زد و چند فحش ناموسی داد. چون عادتش را می‌دانستم چیزی نگفتم. با هم قلیان کشیدیم رضا همین‌طوری شوخی می‌کرد بعد با علی شوخی کرد علی ناراحت شد و آنها با هم بگومگو کردند من خواستم دخالت کنم که دعوا تمام شود اما رضا خیلی عصبانی شد. گفت تو چرا دخالت می‌کنی گفتم من دوستت هستم و نمی‌خواهم دعوا کنید. این بار به سمت من حمله کرد. مرا زد و به خواهرم فحش داد بعد به همسرم فحش داد. خیلی عصبی شده‌ بود با این حال من چیزی نگفتم. از خانه بیرون آمدم چند ساعت بعد دوباره به من زنگ زد و گفت با تو کار دارم باید جواب کارهایت را پس بدهی.

متهم ادامه داد: به جایی که رضا گفته‌ بود رفتم البته قبل از آن کارد میوه‌خوری از خانه برداشتم تا اگر دوباره به من حمله کرد او را بترسانم. بعد از اینکه به محل رسیدم رضا دوباره فحاشی‌های ناموسی‌اش را شروع کرد. به سمت من آمد و حسابی کتکم زد برای اینکه جلویش را بگیرم دستم را جیبم کردم یاد کارد نبودم می‌خواستم کلیدم را بیرون بیاورم و آن را به سمتش پرت کنم که یک‌دفعه دستم به کارد برخورد کرد و در این هنگام چاقوی میوه‌خوری را بیرون آوردم و جلو خودم گرفتم. رضا مرتب بالا پایین می‌پرید و با چاقویی که دستش داشت من را می‌زد. چشم، بازو و قسمتی از صورتم مجروح شده بود و به‌شدت خونریزی می‌کرد. نمی‌توانستم درست ببینم چه می‌کنم تا اینکه کارد را جلوی خودم گرفتم می‌خواستم یک ضربه به بازویش بزنم که دیگر به من حمله نکند همین که بالا پرید پایش وارد گودال شد و هدف‌گیری من اشتباه از کار درآمد و کارد به گردنش برخورد کرد. خون زیادی از بدنش بیرون ریخت. دستم را روی زخمش گذاشتم او را سوار ماشین کردم و همراه دوستانمان به بیمارستان بردیم بعد هم خودم به بیمارستان دیگری رفتم تا چشمم را مداوا کنم در بیمارستان بستری بودم که خبر دادند رضا مرده ‌است. وقتی مرخص شدم خودم را تحویل ماموران کلانتری دادم.

متهم گفت: به هیچ‌وجه قصد کشتن رضا را نداشتم و از پدر مقتول درخواست عفو و بخشش دارم من و رضا خیلی با هم دوست بودیم او پسر خودش را بهتر می‌شناسد و می‌داند چقدر عصبی بود. در پایان با توجه به اینکه پدر مقتول گفته ‌بود بعد از اظهارات متهم درخواستش را ارایه می‌دهد قضات از او خواستند تا اگر صحبتی دارد، مطرح کند. این مرد درخواست قصاص کرد و گفت گذشت نمی‌کند. اما در نهایت گفت باز هم در این باره فکر می‌کند و بعدا تصمیمش را اعلام خواهد کرد.

 بنابر این گزارش هیات قضات پس از پایان جلسه دادگاه برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن