واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: همسریابی با درج آگهی!
داستان کتاب، حاوی طنزی تلخ با پسزمینه همسریابی است؛ قهرمان داستان، پُل دوتراز، مردی 36 ساله است که پس از کار در افریقا با جسمی بیمار و رویاهایی از دست رفته به کشورش باز میگردد و از طریق انتشار آگهی همسر دلخواهش را پیدا میکند اما...
انتشارات «جهان كتاب» طی چند سال گذشته آغاز به ترجمه بخش مهمی از كتابهای ادبیات پلیسی جهان كرده است كه با استقبال مخاطبان هم مواجه شده است. این انتشارات مجموعه كتابهای پلیسیاش را تحت عنوان «مجموعه نقاب» منتشر می کند و در این مجموعه از نویسندگان مطرح ادبیات پلیسی جهان مانند «ژرژ سیمون»، «پی یر بوالو»، «شارل اگزبرایا»، «جان لوكاره»، «یاكوب آرژونی» و... كتابهایی ترجمه شده است. تازهترین كتاب از مجموعه نقاب، با عنوان «مرگی كه حرفش را میزدی» اثر «فردریك دار» و با ترجمه «عباس آگاهی» است.«فردریك دار» در ادبیات معاصر فرانسه نویسندهای پركار و مطرح محسوب میشد، او متولد 1921 و درگذشته به سال 2000 است. زندگی پرماجرایش موضوع آثار متعدد شده است و مصاحبههای فراوان و آموزندهاش در سامانههای مختلف اجتماعی و فرهنگی در اختیار دوستداران قرار دارد. فردریک دار نه تنها با نام اصلی خود، بلکه با استفاده از حدود بیست نام مستعار دیگر، نزدیک به 300 رمان و داستان بلند و کوتاه، حدود 20 نمایشنامه و 16 اثر برای سینما به وجود آورده است.دهها رمان پلیسی او با نام مستعار «سن آنتونیو» به رشته تحریر در آمده که لحن و بیان آنها غیرقابل تقلید باقی مانده است. کتاب مرگی که حرفش را میزدی حاوی طنزی تلخ با پسزمینه همسریابی است. قهرمان داستان، پُل دوتراز، مردی 36 ساله است که پس از کار در افریقا با جسمی بیمار و رویاهایی از دست رفته به کشورش باز میگردد. عایدات نسبتا چشمگیر او، این امکان را فراهم میآورد که زندگی مناسبی برای خود تشکیل دهد.پس در منطقهای آرام و زیبا خانهای دلباز و جادار میخرد تا در کنج انزوای خود خوشبختی را بیابد. اما بهزودی خانه را بیش از حد خالی مییابد. تنهایی مانند خوره به جانش میافتد و خواب و راحت را از او میگیرد. روزها با کندی سپری میشوند و پُل سرانجام تصمیمی سرنوشتساز میگیرد: باید ازدواج کند. اما با چه کسی؟ او عجیبترین راه ممکن را انتخاب میکند؛ آگهیای به روزنامه میدهد. از نظر پُل، از طریق آگهی میتواند همسر مناسبش را بیابد، همانطور که خانة مورد علاقهاش را هم از همین طریق پیدا کرد.از میان پاسخهای رسیده، یک پاسخ جلب نظر میکند. پاسخ متعلق به زنی زیباست که خود را 42 ساله معرفی میکند، در حالی که بسیار جوانتر به نظر میرسد. با ورود مینا به زندگی پُل و ازدواج زودهنگامشان، حوادثی عجیب یکی بعد از دیگری اتفاق میافتد. پُل که سرانجام به راز مینا، دو شخصیت متفاوت او، و هویت جوانی که فرزند خود میخواند پی میبرد، در مقابل، نقشهای طرح میکند و دامی پهن میگسترد که عواقب نامنتظرهای در پی دارد ...در بخشی از کتاب می خوانیم:«موقع نوشتن متن آگهی کذایی متوجه شدم چقدر دشوار است در چند کلمه مختصر یک همچو تمایل با معنا و جدی را خلاصه کرد. دلم می خواست آگهی ام به قدر کافی اصالت داشته باشد تا توجه دختری با فراست را جلب کند و در عین حال نسبتا بی پیرایه به نظر برسد تا برای زنی ملاحظه کار جالب باشد. بعد از چندین پیشنویس بالاخره تصمیم گرفتم متن زیر را روانه سازم."من چهل سال دارم (عمدا خودم را پیرتر کردم) و از مستعمرات برگشته ام. مالک خانه ای در منطقه سولونی با عوایدی کافی برای دو نفر و قیافه ای معمولی. دنبال کپی زنانه خودم می گردم و اگر پیدایش کنم با او ازدواج می کنم؛ عکس بفرستید."همین طور که پیامم را در صندوق پستی دهکده مجاور می انداختم، کمی احساس آن غریقی را پیدا کردم که یک بطری به دریا می سپارد. شیر یا خط کردن با سرنوشت باید حاوی نوعی لذت باشد.»از «فردریك دار» در «مجموعه نقاب» پیش از این، كتاب «آسانسور» منتشر شده است. این کتاب خواندنی در 170 صفحه و با قیمت 8500 تومان روانه بازار نشر شده است.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغwww.seemorgh.com/culture
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]