واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دوست ندارم فرهنگ و هنرم را بفروشم!
كشور ما ايران زادگاه هنرهاي فراوان و سنن زيبايي است كه در هر شهر و روستا از اجداد و نياكانمان به ما رسيده است
كشور ما ايران زادگاه هنرهاي فراوان و سنن زيبايي است كه در هر شهر و روستا از اجداد و نياكانمان به ما رسيده است. گويش، پوشش، سبك معماري، هنرهاي دستي، طعمها و مزهها، چيدمان منزل، شيوه كشاورزي، مراسم عروسي و... همه و همه برگرفته از پيشينه ما در منطقه است. اما متأسفانه با توجه به تغيير سبك زندگي شاهديم كه بسياري از اين آداب و رسوم و هنرها رو به فراموشي است و در بسياري مواقع به طور كلي از بين ميرود و حتي گاهي به فرهنگ بيگانه تبديل ميشود. به گونهاي كه نسلهاي جديد ما با بسياري از فرهنگ و هنرهاي قديمي بيگانهاند و حتي آنها را در حد يك روايت ساده نميشناسند. در اين بين افرادي هستند كه به ريشه و پيشينهشان عشق ميورزند و با تمام وجود در تلاشند به نوعي آنچه به عنوان و سنتها و فرهنگها از گذشتگان به يادگار دارند حفظ كرده و به ديگران هم معرفي كنند. مهدي(ناصر) توسليان يكي از همين افراد است او متولد 1335 و متولد شهر نطنز است. هشت روز بيشتر نداشت كه به همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت كرد. اما عشق و علاقه به نطنز، او را در سال 1356 دوباره به نطنز بازگرداند. در خانوادهاي هنرمند متولد شده است و اكنون 30 سال است كه با عشق و علاقه به وسيله ماكتهايي كه ساخته دستِ خودش است، فرهنگ و آداب و رسوم نطنز را به تمام نقاط كشور معرفي ميكند. تحصيلاتش حسابداري است، اما علاقهاش فرهنگ و هنر است و نطنز...
گفتوگو با اين هنرمند را ميخوانيد:
از نحوه كارتان توضيح دهيد.
از گذشته و سنتهاي نطنز، مشاغل و آداب و رسوم آن ماكتهايي ساختهام كه در همايشها، جشنوارهها و مناسبتهاي گوناگون، آنها را به نمايش ميگذارم. از اين طريق نطنز را به مردم معرفي ميكنم، و به نوعي به آنها يادآور ميشوم كه همه ما ايرانيان در هر شهر و روستايي كه باشيم از اجدادمان هنرها، سنتها و آداب و رسومي داريم كه بايد در حفظ و نگهداري آنها و همچنين انتقال آنها به نسلهاي آينده كوشا باشيم.
جنس ماكتها از چيست؟
اين ماكتها از شيشه، چوب، فلز و ساير مواد ساخته شدهاند و البته بسياري از آنها نمونه كوچك واقعيشان هستند مثلاً اگر در ماكت مغازهاي كله قندي وجود دارد، اين قند واقعي است. تمام اجزاي هر قسمت با دقت و با ظريفكاري خاصي ساخته ميشود تا به واقعيت نزديك باشد.
ساخت هر ماكت چقدر زمان ميبرد؟
مثلاً ساخت ماكت بازار نطنز، حدود هشت ماه زمان برده است، اما هنوز جاي كار دارد و هر روز كه ميگذرد بخش جديدتري به آن اضافه ميشود.
در اين كار افراد ديگري هم كمك ميكنند؟
در ساخت ماكتها از كسي كمك نميگيرم، اما از ايدهها و نظرات دوستانم استفاده ميكنم. چون فكر ميكنم اگر سلايق چند تا باشد، كار نهايي زيبا و يكدست نخواهد شد.
سازمانها و نهادهاي دولتي در اين زمينه به شما كمك ميكنند؟
خير. همه هزينهها از درآمد شخصيام انجام ميشود و تا به حال از جايي مورد حمايت مادي قرار نگرفتهام.
هدفتان از اين كار چيست؟
همانطور كه اشاره كردم، زنده نگه داشتن سنتها، آداب و رسوم گذشته و مشاغل و هنرهايي كه متأسفانه در حال فراموشي هستند.
فكر ميكنيد علاقه به زادگاهتان نطنز، كه در وجودتان شكل گرفته و نهادينه است، ناشي از چيست؟
علاقه به هنر و نطنز در وجود من است. عشقم به نطنز پايانناپذير است، اجداد و نياكان من هنرمند بودند و اكنون دخترم نيز كار قلمزني روي مس انجام ميدهد. همسرم يك هنرمند واقعي است. او مشوق واقعي من در كارم است، هر چند به دليل همين كار مجبورم بيشتر وقتم را بيرون از منزل بگذرانم، اما نه تنها همسرم گلهاي ندارد بلكه مشوق ادامه كارم است. گاهي به دليل اينكه نميتوانم مدت زيادي كنار خانواده و همسرم باشم، شرمنده آنها ميشوم. اما ميدانم همه خانوادهام ميدانند بايد اين هنري را كه در نزد ما ايرانيان است حفظ كنيم تا بيگانگان جرئت نكنند، هنر، فرهنگ يا حتي ادب ما را به نام بزنند!
چقدر به سنتهاي نطنز پايبند هستيد؟
با تمام وجودم سنتهاي نطنز را دوست دارم و متأسفانه در بين مردان تنها كسي هستم كه در شهرستان نطنز، لباس اصيل نطنزي ميپوشم، در صورتي كه به نظر من اين لباس بسيار زيباست و گوياي پيشينه زيباتري از ما نطنزيان است.
چرا ساير اهالي نطنز چنين كاري را نميكنند؟
دوستانم بارها به من گفتهاند اي كاش ما هم جسارت انجام اين كار را داشتيم و لباس نطنزي ميپوشيديم. فكر ميكنم تنها به اين دليل باشد يعني خجالت ميكشند با لباسي كه جامه تن اجدادشان بوده در شهر رفت و آمد كنند!
وقتي با اين كارتان سنتهاي نطنز را زنده نگه ميداريد، چه حسي داريد؟
خيلي خوشحالم و به يك نوع رضايت قلبي ميرسم.
در حال حاضر در نطنز به چه كاري مشغوليد؟
جنب مسجد جامع شهر، نمايشگاهي دارم كه ماكتهايم را به صورت رايگان در معرض ديد عموم گذاشتهام، كه استقبال خوبي هم از آن ميشود.
چرا براي نمايشگاهتان بليت نميفروشيد؟
دوست ندارم فرهنگ و سنت اصيلم را بفروشم! به مسئولان هم گفتهام اگر اين اتفاق بيفتد، من پولي نميخواهم و درآمد حاصل صرف انجام كارهاي فرهنگي شود.
به عنوان كلام آخر اگر صحبتي داريد بفرماييد؟
من همه جاي ايران و همه مردم ايران را دوست دارم و آرزوي قلبيام اين است كه هرگز آداب و رسوم و هنرهاي زيبايي را كه از سالهاي دور به دست ما رسيده فراموش نكنيم و به آنها احترام بگذاريم.
نویسنده : سهيلا محمدينيا
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]