واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: دردهای ناتمام یک خانواده رنج کشیده که در «ناچارستان» ساکنند!
کد خبر: ۴۱۴۱۳۷
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۳ - 07 July 2014
ساکنان اینجا مدتهاست که زندگی با حداقل ها را پذیرفته و از بابت بهرهمندی از کمترین امکانات، خدا را شکر میگویند اما دیگر صبرشان تمام و طاقتشان طاق شده است؛ به ویژه حالا که میبینند خطری که از آن میشنیدند، گریبان همسایهشان را چسبیده و دیر نیست در خانه ایشان را هم بزند!
به گزارش «تابناک»، به فاصلهای نه چندان دور از تهران، در شهریار (شهرستان جنوب غربی استان تهران) بازی کودکانه لابهلای آهن، سیمان، بتن و ماشین آلات ساختمانی به قطع انگشت یکی از کودکانی منجر شد که حدود یکسال است با خانوادهاش ساکن مجموعه «مسکن مهر شباهنگ» شدهاند؛ ساکن ساختمانی که ظاهرا تمام شده اما عملا ناتمام است و در بطن کارگاهی ساختمانی واقع شده که معلوم نیست چه روزی به معنای واقعی برچیده خواهد شد تا منطقه مسکونی، بهره برداری شود.
ساختمانها بر افراشته شدهاند اما باید داخلشان بروی و مدتی در آنها سکونت کنی تا نقص و نواقصشان دستتان بیابد و دریابید روزی چندبار پنج طبقه را بالا و پایین کردن و نگاه کردن به جای خالی آسانسور یعنی چه؟ بفهمید تسویه حساب کردن و رها شدن در کارگاه ساختمانی یعنی چه؟ بازی کردن کودکان میان لودر، خاک و بتن چه معنایی دارد و در یک کلام متوجه شوید بی توجهی مسئولان تا چه اندازه میتواند زخمهای عمیقی ایجاد کند!
مادر بی پناهی که در غیاب همسرِ در حال ترک، بار زندگی را به تنهایی به دوش میکشد و جز پسر آسیب دیده، فرزند دیگری در راه دارد، میگوید: حدود نه یا ده ماه است که در اینجا ساکن شدهایم. آن زمان مدیران شرکت سازنده به ما گفتند تسویه حساب کرده و واحد را تحویل بگیریم تا ظرف چهل روز کارهای باقیمانده مجتمع را هم تمام کنند و ما هم تسویه حساب کردیم اما هنوز که هنوز است خبری از اتمام کار نشده و نواقص پابرجاست.
هنوز گاز به مجتمع نرسیده، تازه لودرها خیابان سازی و گردآوری خاک و مصالح اضافی را آغاز کرده اند و عدهای کارگر با سرعتی اندک جدول گذاری خیابان ها را پیش میبرند اما همه اینها در حالی رقم میخورد که نقص و نواقص ساختمانها مشهود است و حدود 200 خانوار در مجتمع 540 واحدی ساکنند؛ یکی این مادر پا به ماه که باید کار کند تا درآمدی برای خوردن داشته باشد و به قول خودش از «ناچاری» ساکن ممجتمع نیمه تمام شده است.
او درباره حادثهای که بر سر دلبندش آمده میگوید: با وانت همسایه پسرم را به بیمارستان رساندیم که گفتند به تهران منتقلش کنیم و آنجا هم به کمک خانوادهای که دورادور هوایمان را دارد توانستیم بستری اش کنیم. حالا پزشک خوبی دستش را عمل کرده و خیرین پول عمل را پرداختهاند و ممکن است امروز یا فردا مرخص شود؛ نمیدانم اگر کمکم نمیکردند چه بلایی سرمان میآمد.
گویی مسکن مهر هر چه در شهرستان ها موفق بوده اما در مراکز استانها و کلانشهرها نتوانسته بار سنگین مشکلات را به دوش کشیده و رفع مشکل نماید، اما در یک هدف خوب عمل کرده است؛ گرد آوردن خانواده کم بضاعت در یکجا! افراد کم بضاعتی که دستشان به هیچ جا بند نیست تا یکجا از پس ندادن پولهای دریافتی از ایشان بعد از چند سال بشنویم و در جای دیگر ببینیم مراجعاتشان به شهرداری و فرمانداری بی جواب مانده و حتی ممکن است این زمستان هم بی گاز مانده و بلرزند.
گویی هر چه از پایان عمر دولت دهم دورتر میشویم، بیشتر سنگینی بار پروژه های آغاز شده در آن زمان و بر زمین مانده تا امروز احساس میشود، به ویژه در امثال طرح های انقلابی چون ساخت مسکن مهر که نه به سرانجام رسیدنش به عمر آن دولت قد داد و نه این دولت که خبر از توقفش میدهد، اقدامی برای تمام کردن پروندهاش در دستور کار قرار دادهاست!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]