واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مردی به شجاعت بابانظر یک روز در پایگاه بودم . یکی از برادرهایی که قرار بود به خط مقدم برود آمد و به من گفت : به آقا محمد حسن بگو من رو با خودش به خط نبرد و گرنه پسرم ( احسان ) یتیم می شود . اصرار زیادی می کرد . در حینی که صحبت می کرد آقا محمد حسن با ماشین آمد . صدا زد و گفت : به فلانی بگو سریع بیاید که میخواهیم برویم . آن فرد گفت : یا ابوالفضل ، به محمد حسن بگو من را با خودش نبرد . گفتم : خودت که می بینی ، محمد حسن گفت به شما بگویم که سریع بروید . این بنده خدا با ترس و لرز زیادی رفت .
بعد از عملیات پیش من آمد . سلام کردم و حالش را پرسیدم و گفتم : خط رفتی و شهید هم نشدی ، پس بنشین و تعریف کن ببینم در خط که بودی چه کار کردی؟ گفت : چیزی نگو ، از این به بعد اینجا نمی مانم و همیشه به خط مقدم می روم . به شوخی گفتم : آره جون احسانت ! همیشه به خط مقدم می روی؟ گفت : بله همیشه می خواهم همراه بابانظر باشم . محمد حسن در منطقه معروف به بابانظر بود . گفتم : تو که از رفتن به خط می ترسیدی؟ گفت : یک چیزهایی از بابانظر دیدم که تمام ترسم ریخت . گفتم : خب، تعریف کن . گفت : شب اول که رفتیم بچه ها می گفتند که عراقی ها داخل سنگر ها می شوند و بچه ها را سر می برند و از این طور حرفها . همه بچه ها خوابیده بودند ولی من از شدت ترس به کنج سنگر رفته بودم و خوابم نمی برد . نیمه های شب بود که دیدم کسی در بیرون حرکت می کند و مرتب بلند می شود و می نشیند . فکر کردم که عراقی ها آمده اند . ولی بعد متوجه شدم که شخصی بیرون سنگر نماز می خواند . بیرون رفتم و دیدم که آقا محمد حسن است . به سنگر آمدم و خوابیدم . بعد از اذان صبح دیدم که اقا محمد حسن از سنگر بیرون رفت که نماز بخواند ولی بعد داخل سنگر نیامد . ناگهان صدای هواپیماهای عراقی را شنیدم که آمدند و خط را بمباران کردند . با خودم گفتم الان اقا محمد حسن خودش را توی سنگر می اندازد . ولی او داخل سنگر نیامد. بقیه بچه هایی که بیرون ایستاده بودند سریع داخل سنگر آمدند ولی " بابانظر" ایستاده بود و هواپیماها را نگاه می کرد . سریع به بیرون رفتم و گفتم : حاج آقا داخل سنگر بیا ، داغونت می کنند! گفت : شما راحت باشید من اینجا هستم . رفتم داخل سنگر . ناگهان یک خمپاره نزدیک ایشان به زمین خورد . وسط گرد و خاکی که بر اثر به زمین خوردن خمپاره بلند شده بود چیزی دیده نمی شد. با خودم گفتم : ایشان حتما شهید شد. بعد از دقایقی که گرد و خاک کمتر شد دیدم همانطور ایستاده است و هواپیماها را نگاه می کند . میخ ایستاده ببیند هواپیماها کدام منطقه را بمباران می کنند تا بچه ها را در آن منطقه مستقر نکند . وقتی این مورد را از ایشان دیدم با خودم گفتم : اگر شهید شدن به این اسانی بود محمد حسن باید الان صد بار شهید می شد و از آن وقت ترسم ریخت . تعجب کردم و به او گفتم : راست می گویی ؟ گفت : بله . شما هم اگر ده روز با ایشان باشی دیگر اینجا نمی مانی . محمد حسن نظرنژاد در منطقه معروف به بابانظر بود نكوداشت و یادواره سردار شهید محمدحسن نظرنژاد ایوان شمس، شنبه دوم مردادماه میزبان برنامهای با عنوان «نكوداشت و یادواره سردار شهید محمدحسن نظرنژاد» است. سردار نظرنژاد معروف به «بابانظر» آشنای دور و نزدیك نه تنها رزمندگان خراسانی كه تمام رزمندگانی است كه از مردادماه 58 در كردستان با چهره مهربان اما مصمم او آشنا شدند. مقابله با غائلههای پیش از جنگ آغاز دلدادگی بابانظر بود، دلدادگیای كه در طول جنگ همراهش بود و تا سالها پس از جنگ دغدغهاش. به گونهای كه آخرین ورق پربار زندگی بابانظر در مردادماه 75 و در كردستان ورق خورد، جایی كه دلدادگیاش به دفاع از این مرز و بوم آغاز شده بود. غلامرضا سالم، دبیر یادواره شهید نظرنژاد در خصوص دلایل برگزاری این یادواره میگوید: اولین دلیل ما برای برگزاری این برنامه، جمله حضرت امام (ره) است كه فرمودهاند: نگذارید پیشكسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خمهای زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند. به همین خاطر تصمیم گرفتیم سراغ جانبازانی برویم كه پس از جنگ به شهادت رسیدند و متاسفانه كمتر به سراغ آنها رفتهاند. وی با اشاره به رشادتهای سردار شهید نظرنژاد در مبارزه با غائلههای گنبد و كردستان و پس از آن در دوران جنگ تحمیلی گفت: شهید نظرنژاد جمله بسیار زیبایی دارند با این مضمون كه «تركش روی پرده مغزم هشدار همیشه من است.» ما هم خواستیم این یادواره و یادوارههای اینچنینی نقش همان تركش روی پرده مغز را داشته باشد تا بدانیم كه در همسایگی ما و چند خانه آن طرف تر هستند عزیزانی كه در راه این مرزوبوم جانبازیها كردهاند. دبیر یادواره بابانظر با اشاره به ادامه این یادوارهها افزود: اولین همایش كه دوم مردادماه برگزار میشود، به دلیل مصادفشدن با سالگرد شهادت شهید نظرنژاد برای این شهید عزیز برگزار میكنیم و این برنامهها توسط شهرداری تهران مداومت خواهد داشت. شهید محمدحسن نظرنژاد كه به گفته خودش تاریخ زنده بچههای سپاه و بسیج خراسان در جبهه و جنگ است از دوران دفاع مقدس 180 تركش به یادگار داشت و در مردادماه 1375 به دیدار یاران سفر كردهاش شتافت. یادواره شهید محمدحسن نظرنژاد ساعت 16 در ایوان شمس واقع در بزرگراه كردستان، تقاطع بلوار جلال آلاحمد با پخش كلیپ، خاطرهگویی فرزند شهید و تنی چند از همرزمانش مانند محمدباقر قالیباف و سردار قاآنی برگزار خواهد شد. بیشتر بدانید :بابا نظر بخش هنرمردان خدا - سیفی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]