واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۲ تير ۱۳۹۳ (۹:۱۷ق.ظ)
رسالت: پاسخ رسالت به جوابيه مطهري
به گزارش خبرگزاري موج، رسالت نوشت: با تشكر از جناب آقاي علي مطهري در خصوص نقدي كه به سرمقاله رسالت داشتند، نكات زير را از باب خيرخواهي به ايشان ميآوريم. 1- در هيچ جاي مقاله نيامده است: "اصرار بر ريزشهاي انقلاب داريم" ،"منتقد" هيچگاه ريزش انقلاب نيست بلكه كمك كننده و حامي انقلاب است. معلوم نيست اين پاسخ ناظر به كدام قسمت سرمقاله رسالت است. 2- اين حكم كه فقط كساني كه بر ضدانقلاب اسلامي قيام مسلحانه كردهاند ريزش انقلاب محسوب ميشوند مبتني بر چه حكم قرآن و سيره ائمه معصومين و سيره امام خميني (ره) است؟معلوم نيست در ذهن مبارك ايشان چه معني از ريزش هاي انقلاب وجود دارد.
آقاي مطهري ميفرمايند: "گروه مهدي هاشمي از ابتدا در دايره انقلاب نبودند كه بعدا بخواهند ريزش پيدا كنند." ممكن است ايشان بگويند اگر اين جماعت از اول در دايره انقلاب نبودند اطراف آقاي منتظري چه ميكردند كه امام مجبور شدند با دلي پرخون و قلبي شكسته حاصل عمر خود را كنار بگذارند؟ بيترديد هر طور پاسخ بفرمايند با اين گفته ايشان جمع نميشود كه فرمودند: "رويهاي كه منتقدان (بخوانيد مخالفان نظام) از سيستم حكومتي حذف شدند چه در زمان امام و چه پس از آن اشتباه بوده است."
3- آقاي مطهري در مورد اصالت نامه امام در مورد نهضت آزادي ترديد كرده است! يك بار اين ترديد از سوي نهضت آزادي مطرح شد دفتر نشر آثار حضرت امام (ره) پاسخ آن را داد و در صحيفه امام(ره) هم اين نامه به آدرس مشخص آمده است. معلوم نيست ترديد ايشان براي چيست؟
آقاي مطهري ميگويد: "اين نامه حداكثر ميرساند كه پستهاي كليدي نبايد به اين گروه سپرده شود والا خارج از دايره انقلاب نيستند."
اگر آقاي مطهري قبول دارد منافقين جزء ريزشهاي انقلاب هستند بايد بپذيرد كساني كه به تعبير امام (ره) ضرر آنها (نهضت آزادي) حتي از منافقين بيشتر و بالاتر است هم جزء ريزشهاي انقلاب هستند مگر اينكه بگويد شهادت امام (ره) در مورد نهضت آزادي را قبول ندارم.
4- در بند 2 جوابيه آقاي مطهري مطالبي ذكر شده كه در سرمقاله رسالت نيست. ملاك داوري در مورد آقاي منتظري اگر نامه 6/1/68 باشد، يك چيز است. اگر نامه 8/1/68 باشد، چيز ديگري است. هر دو در صحيفه امام (ره) آمده است. عملكرد آقاي منتظري بعد از وفات امام نشان داد كه نامه 6/1/68 بيشتر ميتواند ملاك باشد چون وي به توصيههاي امام (ره) عمل نكرد.
5-آقاي مطهري در جوابيه خود آورده است: "سرمقالهنويس رسالت فكر ميكند اگر كسي انتقادي به نظام داشت بايد به نحوي حذف شود به اين معني كه يا ساكت بماند يا به حصر خانگي دچار مرگ زودرس تدريجي شود." اين بيان ميتواند مصداق نشر اكاذيب، ايراد تهمت و تشويش اذهان و اهانت به نويسنده باشد چون در هيچ جاي سرمقاله چنين بياني وجود ندارد.
6- در پاسخ به بند 3 جوابيه آقاي مطهري بايد گفت؛ اعتراضات سال 88 به انتخابات نبوده است. هيچ يك از شعارهاي مخالفان (بخوانيد از قول آقاي مطهري منتقدان نظام) ناظر به نتيجه انتخابات و يا ناظر به نامزد پيروز نبوده است. آقاي مطهري شعور مردم را ناديده ميگيرد و شعارهاي 13 آبان، 16 آذر، روز قدس و از همه مهمتر روز عاشوراي مخالفان نظام را در داوري خود سانسور ميكند تا بر نظر خود كه مخالفان همان منتقدان هستند، باقي بماند!
شعار "مرگ بر اصل ولايت فقيه" در روز عاشوراي 88 ناظر بر نتايج انتخابات بود يا ناظر به طرح يك ديدگاه انتقادي! كدام يك؟ آيا شعار يادشده به علاوه خشونتهاي آن عليه عزاداران حسيني ناظر بر اقدام براندازي از طريق ايجاد رعب و آشوب و اغتشاش در امالقراي جهان اسلام نبود؟ اين تحركات ضد انقلابي و ضد اسلامي از هر فقيهي و قاضي بيطرفي سئوال كنيد، مصداق براندازي و "محاربه" است!! نه انتقاد به نتايج انتخابات! آقاي مطهري مشابهت فتنه 88 با فتنه جمل را برنميتابد و در اين فتنه دنبال شمشير و سپر اهل جمل ميگردد. بايد به اين درك سياسي و فهم تاريخي ايشان تبريك گفت!
7- آقاي مطهري در جوابيه خود آورده است: "سرمقالهنويس قبل از آنكه دفاعيات متهمان مورد نظر را بشنود .... در حالي كه صلاحيت قضائي ندارد حكم قضائي صادر ميكند." به نظر ميرسد دفاعيات متهمان مورد نظر را ميشود در بيانيههاي دعوت به آشوب و اغتشاش سران فتنه به خوبي شنيد. جرم حضرات، جرم مشهود است و در به خطر انداختن اقتدار و امنيت ملي پاي در وادي محاربه گذاشتهاند. اين حكم نويسنده مقاله نيست. داوري ملت ايران در قيام تاريخي 9 دي است. خوب است آقاي مطهري قطعنامه 9 دي سال 88 را كه از سوي ملت ايران عليه فتنه گران صادر شده است يك بار ديگر بازخواني كنند.
8- آقاي مطهري در پايان جوابيه سخن از انصاف و پرهيز از تعصب و كوردلي به ميان آورده است كه مانع از ديدن حقيقت است. اين حرف خوبي است و اين نصيحت را ميپذيريم. اما سئوال اين است كه اين انصاف است كه مخالفان نظام و محاربان را منتقد بناميم و نظر امام (ره) در مورد باند مهدي هاشمي و منتظري و نهضت آزادي را تخطئه كنيم و بگوييم امام يك نظر، من هم يك نظر! آيا اين نوعي خودشيفتگي در قضاوت و ناديده گرفتن قضاوت ديگران نيست.آيا اين عين انصاف وپرهيز از تعصب وكوردلي است!؟
دوستي و علاقهمندي آقاي مطهري به سران فتنه نبايد چشم او را به حقايق تاريخي و جرايم و جنايتها و خيانتهاي آنان ببندد. آقاي مطهري بالاخره نگفتند پاسخ خونهاي به ناحق ريخته 22 شهيد فتنه را چه كسي بايد بدهد.
توصيه ميكنيم آقاي مطهري يك بار ديگر سرمقاله رسالت را بخواند. جوابيه ايشان ناظر به اصل مطالب سرمقاله رسالت نيست.
به آقاي مطهري توصيه ميكنيم به هنگام غضب و عصبانيت سخن نگويند و دست به قلم نبرند. درباره مكتوب آقاي مطهري گفتنيهاست كه به بعد موكول ميكنيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]