واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: وقتی گونهای در معرض انقراض سر از سیرک در آورده و رنج میکشد!
کد خبر: ۴۱۲۸۴۵
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۱ - 02 July 2014
هر بار که طناب کشیده میشود و شلاق در هوا میچرخد، خرس جستی میزند و تماشاچیان را به وجد میآورد چرا که باور نمیکردند خرس هم بتواند بجهد! حیف که نمیتوانند از آن فاصله باقی ماجرا را هم ببینند!
به گزارش «تابناک»، از جمله رنج هایی که همواره دوست داران و فعالان حیات وحش با آن مواجه بوده و هستند، تکلیفشان با گونههایی است که زنده از دستان شکارچیان و سودجویان بیرونشان میکشند چراکه اغلب این حیوانات به دلایل متعددی قادر نیستند به زندگی آزاد خود در طبیعت بازگردند.
اما این ماجرا وجه عذاب آورتری هم دارد؛ هر چقدر تعیین تکلیف کردن حیوانات اسیر شده دشوار است، این وضعیت برای آن دسته از گونه هایی که رسما برای نمایش و سودآوری اسیر شدهاند دشوارتر میشود. حیواناتی که در مجموعه های شخصی یا باغ وحش ها اسیرند یا آن دسته که اوضاعشان وخیم تر است و جدای اسارت، باید تازیانه خوردن را هم تحمل کنند.
منظور خطای دیدی است که اغلبمان به آن مبتلا هستیم و با دیدن هنرنمایی های انسان وار از حیوانات زیر چادر سیرک یا از دریچه تلویزیون و رسانههای دیداری، گمان میکنیم که همه این ادا و اصوارها با خوراندن قند و شرطی کردن حیوان حاصل آمده نه ضرب و زور و تحت فشار قرار دادن حیوان با روشهای وحشیانه!
اما هرچه از این رنج و محنت وارد آمده به حیوانات بگوییم و خواستار ورود مسئولان برای پایان دادن به استفاده از نمایش حیوانات چه در اسارت و در قالب باغ وحش و چه همراه با شکنجه در سیرک باشیم، باز به کلیتی بزرگ تر اشاره کردهایم که به نظر رتق و فتق آن به زمان زیادی نیاز خواهد داشت اما اوضاع و احوال سیرک ها و مجموعه های نگهداری حیوانات در کشور نشان میدهد که از این موضوعات مهم تر و اساسی تر هم وجود دارند که میتوان و میبایست به سرعت رفع و رجوعشان کرد.
از جمله این موضوعات، استفاده از گونه های حفاظت شده و بومی ایرانی است که گاه به قفس مجموعه داران راه مییابند و حتی به رقم نمایش عمومی، کسی پیگیر چرایی اسارت آنها نیست؛ انگار اتفاقی قانون رقم خورده و دستمایه مقابله با افرادی که خود را مالک این حیوانات معرفی میکنند وجود ندارد.
به عنوان مثال، اگر ماجرای خرس مفلوک باغ وحش بابلسر را به یادآوریم که وضعیت وخیم نگهداری اش، آن باغ وحش را به شهرت جهانی رساند، هرچند مسئولان محیط زیست از وابستگی شدید حیوان به مالکش سخن گفتند که نگهداری از آن را (در دوره تعلیق کردن فعالیت باغ وحش که نگهداری از خرس را محیط زیستی ها عهده دار شدند) برایشان دشوار و تقریبا غیر ممکن کرده بود، اما در آخر معلوم نشد چرا کسی ماجرا را از این زاویه پیگیری نکرد که خرس ایرانی که باید آزاد در جنگل ها زندگی کند، مهر مالکیت یک باغ وحش دار را بر پیشانی دارد؟
از آن بدتر، حکایت خرس سیاه یقه داری است که در سیرک قهرمانی جست میزند و برای مالکان سیرک درآمدزایی میکند؛ خرسی که با نام خرس سیاه بلوچی شناخته میشود و از گونههای در معرض انقراض ایرانی است و اینقدر اوضاعش وخیم توصیف میشود که حتی برخی معتقدند پروژه ای مشابه یا حتی سنگین تر از پروژه حفاظت از یوز را باید برای نگهداری از آن تعریف و اجرا کرد.
اگر بدانیم حتی تخمینی درباره تعداد خرس های سیاه بلوچی باقی مانده در کشور در دست نیست و حتی محل زیست این حیوان به طور کامل شناسایی نشده است، آن زمان درخواهیم یافت که جست زدن های یکی از این خرس های باقی مانده در سیرک، یعنی تمایل دیگر مجموعه داران و مالکان زیست به داشتن نمونه مشابه آن، یعنی دست انداختن به سرمایه ملی همه ایرانیان مقابل چشمان همه، یعنی ظلمی تاریخی به حیات وحش کشور و حتی جهان در سکوت مسئولان و... .
اما هرچه این اوضاع دردناک و نگران کننده به نظر میرسد، زمانی حکایت این خرس سیاه اسیر در سیرک قهرمانی میتواند دلمان را ریش کرده و احساس انزجار را در وجودمان فعال کند که به روایات تصاویر و گزارش های رسیده درخواهیم یافت همه نمایش های این خرس های اسیر، به کمک حلقههای فلزی درشتی رقم میخورد که از میان پوزه حیوان عبور کرده و طنابی به آن متصل شده که مالک سیرک انتهای آن را گرفته و میکشد؛ طنابی که از لب و بینی حیوان عبور کرده و درد حاصل از آن حیوان را مجبور میکند بپرد، بجهد، غلت بزند و هر کاری که میخواهند انجام دهد که در غیر اینصورت ممکن است به سرنوشت همتایش مبتلا شود که در قفسی محقر درد میکشد.
آن گونه که تلاش فعالان محیط زیست از پشت پرده این سیرک نشان میدهد، جایی نزدیک به محل نمایش و سوت و کف زدن مردم، خرس سیاه دیگری در قفس کوچک خود مرگ را انتظار میکشد چراکه دیگر نمیتواند در نمایش ها نقش ایفا کند؛ نمیتواند چون حلقه را محکم کشیدهاند و لبش پاره شده و دهانش باز مانده است. خرس سیاهی که اگر اجازه میدادند به آن نزدیک شویم، شاید متوجه میشدیم از نوع خرس سیاه بلوچی است و راز انقراض قریب الوقوع این گونه برایمان سر به مهر نمیماند!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]