واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
رمضان در کهگیلویه و بویراحمد؛ آن روزها که ساعت نبود یاسوج- ایرنا- امروزه هرکجا نگاه کنی وسیله ای هست که تیک تاک ساعت را نشانت دهد از گوشی های همراه گرفته تا ساعت های مچی، رایانه ها، تلویزیون و ساعت دیواری، اما زمانی که کمتر از این ساعت ها بود مردم در ماه رمضان چه می کردند؟
بیدار شدن روزه داران در ماه رمضان برای خوردن سحری حال و هوای ویژه خودش را دارد؛ نیمه های شب، یکباره خانه ها روشن می شود، نور چراغ از پنجره ها یکی یکی بیرون می آید و مانند یک موج، سرتاسر شهر را فرا می گیرد.
گویا همه مردم شهر با هم پیمان بسته اند نیمه شب، شهر را با نور خانه هایشان یکباره روشن کنند و این موج تنها در یک ماه در سال می آید و می رود.
پس از روشن شدن شهر، صدای قاشق ها و چنگال ها در نیمه شب از خانه ها بلند می شود، مردم غذا می خورند آن هم در نیمه شب، ساعت 4 بامداد؛ آیینی که با اسلام وارد ایران شد.
امروز تیک تاک ساعت همه مردم شهر را برای انجام این آیین دینی آگاه می کند، اما آن روزها که داشتن ساعت های زنگ دار مانند اکنون فراگیر نشده بود مردم چه می کردند؟
* خروس ها یک پای همیشگی سحری
مشهدی زهرا بانوی 80 ساله کهگیلویه و بویراحمدی می گوید: یکی از مهمترین راه ها برای بیدار شدن سحر، بانگ خروس بود.
به گفته وی، خروس سه بار در نزدیکی سحر آواز می خواند، آواز سومی به معنای این بود که هنگام نماز است از این رو روزه داران باید بین آواز دوم و سوم، سحری می خوردند.
سید محمد هم که 70 سال از عمرش سپری شده می گوید: شناسایی زمان سحری خوردن در شب های زمستان که هوا ابری بود با بانگ خروس روشن می شد.
به گفته این فرد کهنسال کهگیلویه و بویراحمدی بانگ جوجه خروس ها هم نشانه این بود که شفق شده و زمان خوردن سحری گذشته است.
او می گوید: جوجه خروس ها همزمان با خروس های بالغ آواز نمی خواندند بلکه تنها یک بار که شفق شده باشد آواز می خواندند و مردم از این راه می دانستند که زمان نماز صبح شده و وقت خوردن سحری گذشته است.
مردم به نوری که پایان شب و پیش از برآمدن خورشید در آسمان دیده می شود، شفق می گویند.
* زمانی که ˈهفت برارونˈ راهنما می شدند
سید محمد یکی دیگر از نشانه های هنگامه سحری خوردن را حرکت ستاره ها در آسمان می داند، چند ستاره که در فرهنگ مردم کهگیلویه و بویراحمد به آنها ˈهفت برارونˈ می گویند.
منظور این فرد کهنسال کهگیلویه و بویراحمدی از این ستاره ها، ستاره های ملاقه ای شکل ˈدب اکبرˈ است که به صورت فلکی هفت برادران و در زبان مردم این استان به هفت برارون معروف هستند.
او می گوید که ستاره های هفت برارون در آسمان شب حرکت می کردند که زمان پیچش آنها در مکان ویژه ای از آسمان معلوم می شد که هنگام سحر است.
سیدمحمد اضافه می کند که این روش برای شب هایی که آسمان شب صاف بود یا ابرکمتری داشت به کار می رفت و در سایر شب ها از بانگ خروس ها نیز زمان سحر را می فهمیدند.
*بچه های خردسال، مامور اعلام اوقات شرعی
محمدعلی ساکن شهرستان کهگیلویه هم اینک 34 سال سن دارد، او روزهایی را به یاد دارد که تنها 7 سال داشت و سحرها با شوق و ذوق بیدار می شد تا از جمله جارچی های کوچک روستا باشد.
او می گوید در آن روزها شماری از کودکان و نوجوانان در روستا جار می زدند و مردم را برای سحری خوردن بیدار می کردند.
*مردمی که نمی خواهند همسایه شان خواب بماند
یکی از آیین های ماه رمضان در گذشته ای نه چندان دور که هنوز هم در روستاهای کهگیلویه و بویراحمد فراگیر است بیدار باش همسایه ها برای سحری است.
در این سنت دیرینه، مردم در نیمه های شب که از خواب بیدار می شدند با در زدن و بیدار کردن همسایه ها آنان را از فرارسیدن سحر و خوردن سحری آگاه می کردند.
این کار از هرکجای روستا که آغاز می شد در همه روستا گسترش می یافت و هرکسی مسوول بیدار کردن همسایه های نزدیکش بود و اگر آنها پیشتر بیدار شده بودند که دیگر نیازی به این کار نبود.
مردم نگاه چراغ خانه ها می کردند، اگر خاموش بود و نزدیک سحر شده بود می بایست همسایه ای که خواب مانده بود را بیدار می کردند.
چون همه مردم روزه می گرفتند چنین کاری هیچ کس را آزرده نمی کرد و اگر همسایه ای این کار را نمی کرد شاید بامداد از او گله می کردند.
تاچند سال پیش که گوشی های همراه به اندازه امروز گسترش نیافته بودند اما مردم دسترسی به تلفن های ثابت داشتند مردم با تلفن، دوستان و فامیل را بیدار می کردند.
* زردی آسمان و افطار
سید محمد می گوید که در سال هایی که ساعت فراگیری چندان نداشت فرارسیدن زمان افطار را از نگاه کردن به افق آسمان می فهمیدیم.
او می گوید: زمانی که خورشید غروب می کرد یک زردی در افق بوجود می آمد که نشان دهنده روز بود و هنوز وقت افطار نشده بود اما همین که زردی به تاریکی و سیاهی تبدیل می شد وقت افطار بود.
سیدمحمد اضافه می کند که اگر هم آسمان، ابری می شد مردم به اندازه ای درنگ می کردند تا سراسر آسمان تاریک شود و از غروب آسوده می شدند.
محمدعلی، 34 ساله از کهگیلویه نیز به یاد می آورد غروب و هنگام افطار که می شد بچه هایی که روزه نبودند به داخل کوچه ها می رفتند و با جار زدن، مردمی را که از زمان افطار آگاه نبودند با خبر می کردند.
به گفته او، هیچ گاه بچه ها چنین زمانی را پس و پیش نمی کردند و معمولا مردم به بانگ بچه ها اعتماد می کردند.
* در این سال ها؛ زنگ ساعت جای بانگ خروس
اما ماه رمضان در این سال ها نه به بانگ خروس وابسته است نه به بچه خروس، نه کاری به ˈهفت برارونˈ دارد نه به زردی افق.
امروزه هرکجا نگاه کنی وسیله ای هست که تیک تاک ساعت را نشانت دهد از گوشی های همراه گرفته تا ساعت های مچی، رایانه ها، تلویزیون و ساعت دیواری.
با این که زنگ ساعت جای بانگ خروس را گرفته و ربنای بلندگوها نیاز به دیدن زردی افق را ازبین برده اما مردم همچنان در برخی روستاها به بعضی از این آیین ها پایبند مانده اند، آیین هایی مانند کوفتن در خانه همسایه ها تا هیچ کس از ثواب سحری بی بهره نماند.
گزارش از: سیدولی موسوی نژاد
627
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
11/04/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]