واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری رسا:
حضور «گردان 5 نفره» در بازار نشر خبرگزاری رسا ـ کتاب «گردان پنج نفره، خاطرات و سرگذشت زندگی فرمانده شهید تخریبچی؛ سید حمیدرضا رضازاده» از سوی انتشارات معبر نور منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب«گردان پنج نفره، خاطرات و سرگذشت زندگی فرمانده شهید تخریبچی؛ سید حمیدرضا رضازاده» نوشته رضا عبدالهی صابر، از سوی انتشارات معبر نور منتشر شد. بر اساس این گزارش، کتاب گردان 5 نفره دربردارنده بخشهای مقدمه، خاطرات، خلاصه زندگی نامه و ضمائم و عکسها است. در بخشی از مقدمه این کتاب، بیانات آیتالله حائری عضو خبرگان رهبری و امام جمعه سابق شیراز را درباره شهید رضازاده میخوانیم:«وقتی از کارهایش به حمیدرضا میگفتی، به شدت ناراحت میشد. به هیچ وجه نمیشد جلوی خودش تعریفش را بکنی. توی چهرهاش میدیدی که این جزء اسرار خودش است. اینها چرا فاش بشود؟ لباسش همان لباس بسیجی بود که میپوشید. شال(چفیه) دور گردنش میپیچید. لباسش هم لباس نو نواری نبود. نمیخواست حتی یک ذره هم از دیگران ممتاز باشد. خدا رحمتش کند. حیا از مختصاتش بود. هیچوقت، بیپروایی، بیحیایی و بیادبی نداشت. لازم نبود به او تذکر بدهی، خودش به خودش تذکر میداد. عموماً کم حرف بود. وقتی که پیش میآمد سؤالی بکند، خیلی با خوش اخلاقی و خوش برخوردی سؤال میکرد. این خصوصیات ذاتی خودش بود. پیام انقلاب و صحبتهای امام دست همه میرسید. اما همه به یک اندازه استفاده نمیکردند. همه یک اندازه جدی نمیگرفتند. او همین مسائل را میکرد جزء زندگیاش. ریشه همهاش هم راستگویی و امانت داری بود. وقتی کسی به آنچه فهمید عمل کرد به جایی میرسد که دیگران نمیتوانند دربارهاش صحبت کنند». همچنین در بخشی از این کتاب در خاطرهای از جلال جعفر زادگان، همرزم شهید رضا زاده با عنوان«پرچم تخریبچی بر زمین نمیافتد» میخوانیم:«تخریب از دور خیلی جذابیت نداشت. جذب نیرو خیلی کم بود. اینطور جا افتاده بود که هر کس برود تخریب در همان یکی دو ماه اول میرود روی مین و شهید میشود. یا این که دست و پایش قطع میشود. یا ترکش میخورد و چشمش را از دست میدهد. تو آموزشها هم میگفتند:«اولین اشتباه آخرین اشتباه است.» بیراه هم نمیگفتند. اما همین صحبتها باعث شده بود هر کسی تخریب را انتخاب نکند. نماینده امام در استان مازندران سخنرانی کرده بود. مردم برای اعزام به جبهه تشویق شده بودند. هزار و پانصد نفر آمدند جبهه. اعلام شد که اولویت اول با تخریب است. اما فقط دو نفر آمدند. یک پیرمرد و یک مجروح که قبلاً در تخریب بود. جذب نیرو برای تخریب مشکل بود. افراد خاصی جذب تخریب میشدند. رضا زاده خطرات تخریب را میدانست، اما به راحتی تخریب را انتخاب کرده بود. از قبل خودش را ساخته بود. به سرعت هم پیشرفت کرد و لایق شهادت شد. وقتی کسی از تخریب به شهادت میرسید از دوستان و یا اقوام شهید، کسانی جذب تخریب میشدند. بعد از شهادت رضازاده هم پسر خالهاش آمد تخریب». شایان ذکر است، کتاب«گردان پنج نفره، خاطرات و سرگذشت زندگی فرمانده شهید تخریبچی؛ سید حمیدرضا رضازاده» در شمارگان 2000 نسخه به قیمت 10000 تومان از سوی انتشارات معبر نور منتشر شد./919/ن601/س
۱۳۹۳/۴/۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری رسا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]