محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852854510
مصاحبه با شرخری که فرزند زن هفتم پدرش است و 30خواهر و برادر دارد
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: مصاحبه با شرخری که فرزند زن هفتم پدرش است و 30خواهر و برادر دارد جامعه > حوادث - روزنامه شرق مصاحبه زیر را با یک شرخر منتشر کرده است:
اگه موافقی از دوران کودکی و خانوادهات شروع کنیم.
خانواده، بخوام خلاصه بگم، 24تا داداشیم و هفتتا خواهر از هفتتا مادر. من بچه زن هفتم بابامم.
درس هم خوندی؟
دو کلاس.
چرا ادامه ندادی؟
چون علاقه نداشتم، نمیکشیدم. اون زمان مثل الان نبود، کسی که درس نمیخوند سریع میفرستادنش سرِ کار، منم میرفتم دنبال گله، چوپان بودم، اینو همیشه با افتخار گفتم.
چی شد که رفتی سراغ شرخری؟
موقعی که زندگی رو آدم فشار میاره، وقتی اعتیاد داری، وقتی بیپولی، دست به هزارتا کار میزنی. شما حساب کن یه بابایی که سر گذر وایساده، مستاجره، سهتا بچه داره و اعتیادم داره، باید نون ببره خونش. حالا باید چیکار کنه وقتی کار نیس؟ یا میره دزدی یا میره چک نقد کنه دیگه.
یعنی شما هم از مجبوری افتادی توو خطش؟
آره، منم از مجبوری افتادم توو خط، وگرنه هیچکس سر بیدردشو به درد نمیاره و دنبال دردسر نمیگرده.
هرکی مجبور بود باید بره دنبال این کار؟
دیگه بعضیا میرن.
یعنی الان برای نون شب موندی که میری دنبال شرخری؟
اولندش الان دیگه زیاد نمیرم پی این کار و شرخری شغل دوم منه و مثه بقیه کار میکنم و پول درمیارم. دومندش الان وضعم بد نیست، خونه و ماشین دارم، هرچند قیمتی نیستن. این کارو، تفننی، اگه پا بده سفارش قبول میکنم.
خب، شما که الان وضعت خوبه و شغل هم داری چرا هنوز شرخری میکنی؟
آدمی که نون این کارو خورد، سخت میشه بذاره کنار، اصلا شاید غیرممکن باشه براش. بعضیا مثه لَته (دستمال کهنه) بنزینین، همیشه احتمال خطرشون هست، هزار رقم احتمال داره جرقه بخورن و آتیش به پا کنن. بهعنوان مثالش من خودم وقتی معتاد بودم سیم جوش رو دیدم، مغزم جرقه خورد، با خودم گفتم عجب سیم خوب و باریکیه، جون میده برای دودگرفتن. پول شرخری و یهسری کارا هم اینطوریه دیگه، میره توو مخ آدم.
برگردیم به بحث اصلی، از اولین تجربه شرخریات برام بگو؟
چن وقتی بود زن گرفته بودم، پولمول نداشتم. رفتم تهران واسه کار، بعد چند وقت برگشتم مشهد، اومدم «چاهشک» (یکی از روستاهای اطراف مشهد) و توو یه مغازه زندگی کردم، بعد یه بندهخدایی اومد گفت «یه خونهباغ دارم که گوسفندام توشه، گوسفندامو بیرون میکنم، تو اسباباتو بیار اونجا.» یه سالی رفتم اونجا زندگی کردم، طویله گوسفنداش بود. ننگم هم نمیکنه. بعد یه سال همون یارو که طویلهرو به هم داده بود، اومد و گفت «ما با فلانی دعوا داریم، هستی.» گفتم «ها که هستم.» دعواشون سر چند هکتار زمین بود که ظاهرا یارو از چنگش درآورده بود. خلاصه من بودم و یه خدابیامرز دیگه که بعدنا اعدامش کردن. با طرفا درافتادیم، اونا کم آوردن و بعد زمینارو گرفتیم. روز بعدش همون یارو که سفارش داده بود، صدمتر زمین، هفتشاخه آهن، 50کیسه سیمان و هفت،هشت تا ماشین آجر برام خالی کرد و منم همونجا خونه ساختم. این قضیه مال 17سال پیشه. بعد از مدتی قمار زدم و 800هزارتومن باختم. قرار شد پول طرفو بدم که نتونستم، خونهرو گذاشتم واسه فروش به چهارمیلیونو20. شب رفتم یه جایی و مواد کشیدم. بعد نفهمیدم چی شد و خونهرو به یکو500 از چنگم درآوردن. خلاصه 800تومن دادم به قرضم، 700تومن دیگهرو هم توو 10روز توو قمار باخت دادم. بعد این جریان بود که زنم یه سکته ناقص زد و رفت خونه باباش و منم افتادم پی این کار.
چرا قبول کردی؟
توو طویله زندگی میکردم، بنده خدا به هم جا داده بود، بعدشم گف «بهت زمین میدم بیا وایسیم جلوی اینا.» منم بهخاطر اینکه واسه زن و بچم یه سرپناه درست کنم این کارو کردم، ولی بعدش ادامه پیدا کرد، تو جای من بودی این کارو نمیکردی؟
شما که یه سرپناه میخواستی و اونرو هم به دست آوردی، دیگه چرا ادامه دادی؟
این مدل پولخوردن اینطوریه، یه بار که مَزَش رفت زیر دندون کسی، اگه پنجسال هم بگذره و توبه کرده باشه و یه مورد دیگه بخوره به پستش، امکانش خیلی زیاده که بره سمتش. گذشته از این حالم هم زیاد خوب نبود، چند تا پرونده توو بیمارستان روانی دارم و بعضی وقتا نمیفهمیدم چیکار میکنم. یه وقت میدیدی سهماه از خونه میزدم بیرون و خودم نمیفهمیدم کجا بودم و چیکار کردم. خوب با این حال و احوال که نمیشد کار درست و حسابی داشت.
مادرزادی بود؟
نه، دو تا دلیل داشت؛ یکیش اینکه تصادف کردم. قبل از اون، حدود 20سال پیش بیگناهِ بیگناه یه کتک بد خوردم. جنازه رفیقمو انداختن جلو چشام، اون صحنهرو که دیدم ریختم بههم، ترسیدم، بدجور بههم شوک وارد شد و از همون موقع مغزم به هم ریخت. بردنم بیمارستان روانی بستریم کردن. از بیمارستان که مرخص شدم، بعد چن وقتش داماد شدم. بعدش که بیشتر به هم ریختم واسه این بود که یه هفته بعد از اینکه عقد کردم، گرفتنم بردنم زندان ارومیه، 9ماه زندان ارومیه بودم. الان بهترم، امامرضا(ع) شفام داد. زنم نذر و نیاز کرد، دارو دوا هم مرتب خوردم و میخورم و دو، سهسالیه که بهتر شدم.
زندان واسه چی؟ اونم ارومیه؟
از سربازی فرار کرده بودم، ولی همون 9ماه زندانی بیشتر داغونم کرد، فشار عصبی زیادی داشتم. سهسال درگیر خدمت بودم، آخرم خدمترو تموم نکردم و چند سال پیش بود که معافی خوردم و بالاخره کارت گرفتم.
چرا فرار میکردی؟
دیگه بعضیا مثل من سادیکس (سادیسم) فرار دارن. منم نمیتونستم خدمت کنم.
برگردیم به بحث کار و کاسبی، تا حالا چند تا چک نقد کردی؟
والا حسابش که از دستم دررفته.
الان مظنه بازار چطوره؟ چند درصد از چکرو برمیداری؟
من به نرخ بازار کاری ندارم، خودم نرخ تعیین میکنم، مثلا پنجمیلیونتومن مبلغ چک باشه، یهتومن میگیرم نقد میکنم. اخلاقم اینطوریه دیگه.
برا چک نقدکردن آدم میفرستی یا خودت میری؟
نه، خودم میرم، اصلا باس خودم برم، کسی نمیتونه کار منو انجام بده. زیادم دنبال کارای گنده و پردردسر نمیرم که آدم لازم داشته باشه.
تا حالا چکی هم بوده که نتونی نقدش کنی؟
نه، مورد اینجوری نداشتم، فقط یکی بود شبانه فرار کرد و رفت اسفراین (از شهرهای استان خراسان). البته صاحاب چک نصف پولی که برای نقدشدن چک قرار گذاشته بودیم، به هم داد.
کسیرو هم با چاقو زدی برای چک نقدکردن؟
برا چک که کسیرو با چاقو نزدم، چون اصلا کار به اونجاها نمیکشه، اونطوری شرّه.
یعنی الان دیگه دنبال شر نمیگردی؟
نه دیگه، از ما گذشته.
ولی گفتی اگه سفارش باشه هنوز شرخری میکنی و چک نقد میکنی، مگه شرخری شر نیست؟
رک بگم، گرگ همیشه گرگه. الانم اگه چکی به تورم بخوره نقدش میکنم، منتها نگاه میکنم ببینم اگه واسه مردم شر نمیشه و کتککاری و درگیری نداره و با یه آبروریزی حل میشه، چرا قبول نکنم. فقط الان دیگه کلهام باد نداره و دنبال شر و درگیری نمیرم.
پس بیشتر به این معتقدی که نباید دعوا و درگیری پیش بیاد، درسته؟
ها، اصلا نباید دعوا بشه، اما زمانی که دعوا شد باید حقتو بگیری .
شما چطوری حق خودتو میگیری؟
هر رقم که شده باشه من یکی حقمو میگیرم، اخلاقم اینجوریه، یه تومن از حق کسی نمیخورم و اگه کسی بخواد یه تومن از حق منو بخوره تا تهش هم میرم.
خب، این حرفرو که همه میزنن، شما حقتو چطور میگیری؟
برا نمونه میخوام بگم، ما یه زمینی توو قلعه داشتیم، ماله ننه خدابیامرزم بود. ارزش خاصی هم نداشت، خیلی که میارزید، سهمیلیونتومن بیشتر نمیشد. یه بندهخدایی دست گذاشته بود رو زمین و گفته بود «اصلا نمیتونن بگیرن» و از این ادعاها، منم 320تا موتوری بردم توو قلعه، 320تا موتوری به زبون آسون میاد، حدود600، 700تا آدم بردم که طرف همونجور مونده بود که چیکار کنه، بعد رفتم بهش گفتم «همین زمین چقدر ارزش داره که تو مارو مجبور کردی به این کار؟» البت قبل این که پامونو بذاریم توو قلعه همهرو جمع کردم و گفتم «حق ندارین توو قلعه به مرغ کسی کیش بگین. رسیدیم موتورا رو خاموش میکنین، جیریک (جیک) کسی هم درنمیاد.» رفتیم خیلی تمیز و پاکیزه و بااحترام زمینرو گرفتیم و برگشتیم.
320تا موتوری رو از کجا آوردی؟
از یه هفته قبل هرکسیرو میشناختم خبر کردم. بعضیام رفیقاشونرو آوردن، از همه جای شهر بودن؛ سیدی، ساختمون، دروی، وکیلآباد. دعوا که نمیخواستیم بکنیم، فقط رفتیم به طرف نشون بدیم که نمیشه به زور حق کسیرو گرفت. آخه زمین ما تنها نبود، هفت،هشتتا زمین دیگه هم بود که از مردم بیزبون گرفته بود. تازه از این زمین چیزی هم به من نمیرسید، چون مال خواهر اَندرام (ناتنی) بود، واسه اونا نقدش کردم.
حالا اگه فرضرو بر این بذاریم که واسه نقدکردن چک کتککاری و درگیری بشه چیکار میکنی؟ آدم میفرستی؟
آدم هم میشه فرستاد. ببین، یه چیز بگم خلاصت کنم، چک واسه نقدشدنه، کسی که چک میکشه باید جاشو پر کنه.
گفتی وضعت خوب شده و خونه و ماشین و کار داری، پس چرا این کارو میکنی؟
یه وقت فکر نکنی برا پولشهها، به ارواح خاک آقام اگه کارایی که میکنم همش برا پول باشه، من کار مردمرو راه میندازم، ثواب هم داره، اصلا یه جورایی کار خیرِ.
تا حالا کار کسیرو راه انداختی که پول نگیری؟
ها که شده. یه همسایه داشتیم بچه قائن بود. سه تا بچه داشت و وضع مالیشم خراب بود. همسایهها بهش کمک میکردن و روغن و برنج و این چیزا میدادن دمِ خونش. کارگر بود و واسه یه مهندسی کار کرده بود و اون مهندسه هم خیلی اذیتش میکرد و پول نمیداد. قضیه مال 11،10سال پیشه. مبلغ چک هم 400هزارتومن بود. خلاصه رفتم محل کار مهندسه، اول به زبون خوش بهش گفتم، بعد که دیدم نمیده آبروریزی کردم و دادوبیداد و این حرفا. وقتی دید هوا پَسه، پولرو داد و من هم رفتم دادم طرف و مدیون شما باشم اگه یه تومن هم ازش گرفته باشم. اصلا پول اینجور آدما خوردن نداره، خوب این اگه کار خیر نیست، چیه؟
آخرین سفارشی که داشتی چی بوده؟
یه رفیقی دارم بچه خوبیه، ولی بیسر و زبونه. برادرزنش آدم شرّی بود و این بنده خدارو هم خیلی اذیت میکرد. اومد پیش من و گریه کرد. منم رو گریه حساسم. خلاصه ازم خواست برادرزنش رو یه گوشمالی بدم. منم قبلش رفتم آمار گرفتم دیدم بله، طرف خیلی ادعاش میشه و یه محلرو عاصی کرده. هیچی دیگه، یه گوشمالیش دادم که بدونه دنیا دست کیه. بعضی وقتا یه گوشمالی واسه بعضیا لازمه. در ضمن از طرف پولم نگرفتم، ولی خودش یه چیزایی داد.
اینکه گفتی نوع کارش با چک نقدکردن فرق داره که؟
پیش میاد دیگه.
گفتی روی گریه حساسی؟
بدرقم حساسم، اصلا اگه کسی بیاد پیشم گریه کنه جریحهدار میشم!
پس از این سفارشا هم داری؟
نه، توو این خط کار نمیکنم، ولی بعضی وقتا پیش میاد. همیشه هم نباس کسیرو گوشمالی بدی، همین که طرف تورو ببینه حساب کار میاد دستش. اصلا احتمال داره اگه ما نباشیم کشت و خون راه بیفته، ولی وقتی طرف میاد و میبینه ما هستیم و عده زیاده، درگیری پیش نمیاد و میره.
ظاهرا بهشدت معتقدی با این کارت بانی خیر میشی؟
ها، برا نمونه قرار بود یه جا دعوا بشه. ما رفتیم و یه ساعت بعدش طرفی که قرار بود بیاد و درگیر شه زنگ زد و گف «آقا شما بودین ما جلو نیومدیم وگرنه چیکار میکردیم و فلان میکردیم.» به هیکل و جثه هم نیست، طرف برا ما احترام قایل شده و اگه من اونجا نبودم احتمال کشت و خون داشت، یا مثلا مورد داشتیم دو نفر خیلی خیت دعوا کرده بودن و کار داشت بیخ میگرفت، من رفتم آشتیشون دادم.
پس همیشه هم حرف زور و گردنکلفتی نیست، احترام داشتن هم کاررو راه میندازه؟
یهسری سر چهارراه ساجدی توو یه ماشینی بودیم با سه، چهارنفر دیگه، یهدفعه دو، سهتا ماشین کشیدن جلومون، وایسادن و همه با چوب اومدن پایین، بعد تا منو دیدن شناختن و گفتن «با شمان اینا؟» گفتم «آره» کوتاه اومدن. یعنی چی؟ یعنی احترام منو نگهداشتن.
شما لقبی هم داری؟
بله.
لقبت چیه؟
حالا هرچی، یه لقب مثه لقب بقیه؛ خطر، گرگ، سگ، گشنه یا هر چیز دیگهای. قرارمون این بود که اسم و عسک و این حرفا توو کار نباشه.
از کی واسه خودت لقب انتخاب کردی؟
من انتخاب نکردم، مردم خودشون برا هرکسی با توجه به خلق و خووش لقب میذارن. هیچکس برا خودش اسم نمیذاره، مردمن که اسم میذارن.
چند سالِ که این لقب روت مونده؟
20سالی میشه.
خوبه آدم لقب داشته باشه؟ اونم لقبهایی که معمولا معنی خوبی نداره و قشنگ نیست؟
نه، خیلیام بده. اسم درآوردن دردسر داره.
الان میگی خوب نیست، جوون هم که بودی همین نظرو داشتی؟
اون زمان جوون بودیم، کلهمون باد داشت، نمیفهمیدم، اما سن که بره بالا و تجربه کسب کنی میفهمی خوب و بد چیه. روزگار شاخ آدمرو میشکنه، سن که بره بالا حساب خیلی چیزا میاد دستت. من خیلی از گردنکلفتای شهر که کلی واسه خودشون بروبیا داشتنرو میشناسم که وقتی غرور جوونی رو رد کردن توبه کردن و عوض شدن. مسجدبرو شدن و لاتبازیرو گذاشتن کنار و بامعرفت شدن.
به کی میگین بامعرفت؟
بامعرفت اونیه که ناموسپرست باشه، حق کسیرو نخوره و تا میتونه به مظلوم کمک کنه و ازش دفاع کنه.
خودترو آدم بامعرفتی میدونی؟
تا سه،چهارماه پیش بامعرفت نبودم، اما الان هستم. برا نمونه عرض کنم خدمتتون که چند روز پیش دور میدون ملکآباد یه پسر 15،16ساله به یه دختره گیر داده بود، خراب. دختره از یه مَرده که داشت با زنش رد میشد کمک خواست. مَرده تا به پسره گفت مزاحمش نشو، پسره دست کرد از توو لباسش یه کارد درآورد این هوا (دستهایش را به اندازه نیممتر باز میکند و با چشمان خیره به فضای خالی بین دستانش نگاه میکند). من تا کاردرو دیدم ماشینرو همونطور که پشت چراغ قرمز بود خاموش کردم و دویدم سمت پسره. از راه که رسیدم، همچین ملس زدم توو گوشش که یه دور کامل دور خودش چرخید، سریع کاردو ورداشتم و پرت کردم توو باغ ملکآباد و افتادم به جونش، تا جایی که میخورد زدمش. چند دقیقه بعدش دو تا مامور راهنماییرانندگی از راه رسیدن و جدامون کردن. اگه همون صحنه من نرفته بودم پایین، 90درصد احتمال داشت با کارد مَردهرو بزنه، با همین کارم یه جورایی از یه قتل جلوگیری کردم.
از کجا میدونی که پسره با کارد میزده، شاید برای ترسوندن طرف کارد کشیده باشه.
چون حال طبیعی نداشت، فکر کنم پسره شیشه کشیده بود.
چرا از سه، چهار ماه پیش بامعرفت شدی؟ چرا قبلش نبودی؟
چون از سه، چهار ماه پیش موادرو گذاشتم کنار، البته قبلشم بودم، اما کمتر.
چی شد که تصمیم گرفتی ترک کنی؟
یه صحنهای پیش اومد، تو یه جمع 200،300نفری جوگیر شدم و گفتم «همه شیشلیک مهمون من.» بعدش یکی از رفقام اومد بههم گفت «باز مواد زدی که از این حرفا میزنی؟» حرفش خیلی بههم برخورد. شب که رفتم خونه، شیشه زدم و نشستم به فکرکردن. آخه شیشه خوابرو از سر آدم میپرونه. خلاصه وقتی خوب فکر کردم دیدم اثر مواد بوده که اون حرفرو زدم. این بود که تصمیم گرفتم موادرو بذارم کنار و گذاشتم. اونم بدون حتی یه دونه قرص آسپرینبچه. 15شبانهروز درد کشیدم و گریه کردم، ولی بالاخره گذاشتم کنار. از اون به بعد خیلی بامعرفتتر شدم، با همه خوب شدم. تا معتاد بودم هفتهای سهروز با زن و بچم دعوا میکردم، اما الان همهچی فرق کرده.
دوباره برگردیم به کار و کاسبی و شرخری، چرا برای چک نقدکردن میان پیش تو؟ چرا از راه قانونی وارد نمیشن؟
قانون نمیتونه چکرو نقد کنه، نهایت کاری که بشه چکرو میده شورای حل اختلاف، اونجا هم قسطبندی میکنن که اینجوری طرف درستوحسابی به پولش نمیرسه، خیلی هم طول میکشه، اما ما سریع نقد میکنیم. یعنی سرعتمون از قانون خیلی بیشتره؛ البته الان کار ما هم خیلی کم شده، کارا خوابیده.
با این تجربهای که داری، از چه روشی برای چک نقد کردن استفاده میکنی؟
اول که زبون خوش، اگه جواب نداد آبروریزی، چون همه آبروشون رو دوست دارن.
بازنشستگی هم شغل شما داره؟
تا وقتی که حرفترو بخونن و آدم داشته باشی بازنشسته نمیشی. اینو بگم که همین الانشم یه بچه هم میتونه منو بزنه، همچین هیکلی هم ندارم، اما به خاطر آدمایی که دوروبرم هستن و به خاطر زبون و معرفتم، گندهگندهها هم بههم احترام میذارن و پیشِ پام بلند میشن. آدم تا وقتی آدم دوروبرش باشه بازنشسته نمیشه.
17302
سه شنبه 10 تیر 1393 - 06:45:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]
صفحات پیشنهادی
مصاحبه اختصاصی فارس با «کوین برت» به مناسبت هفتم تیر: تروریسم، ابزار آمریکا برای تنبیه مردم ایران /
مصاحبه اختصاصی فارس با کوین برت به مناسبت هفتم تیر تروریسم ابزار آمریکا برای تنبیه مردم ایران واشنگتن در ترور دانشمندان هستهای ایران دست داشتیک پژوهشگر آمریکایی در گفتوگو با فارس تصریح کرد که ایالات متحده از تروریسم بهعنوان ابزاری برای تنبیه ملت ایرن بهخاطر سرنگونی رژیممصاحبه با برادر گمنام هاشمی رفسنجانی
مصاحبه با برادر گمنام هاشمی رفسنجانی پنجبرادر بودیم قاسم اکبر محمد احمد و من که حاجقاسم سال 44 فوت کرده و هماکنون آیتالله علیاکبر هاشمیرفسنجانی بزرگترین برادر ما به شمار میآیند پدرم کشاورز بود و این علاقه به ما نیز سرایت کرده گفتگو را از سوالی در خصوص خانواده هاضرورت حفظ وحدت و برادری میان همه فرزندان ملت عراق
آیت الله شاهرودی رییس هیات عالی حل اختلاف قوای سه گانه تاکید کرد ضرورت حفظ وحدت و برادری میان همه فرزندان ملت عراق تهران– ایرنا- رییس هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه دربیانیه ای ازحضوربی نظیرمردم عراق درانتخابات قانونی و نتایج اعلانی آن قدردانی و برضرورت حفظ وحدتمصاحبه روزنامه شرق با برادر گمنام هاشمی رفسنجانی
مصاحبه روزنامه شرق با برادر گمنام هاشمی رفسنجانی سیاست > احزاب و شخصیتها - روزنامه شرق نوشت گفتگو را از سوالی در خصوص خانواده هاشمیرفسنجانی آغاز میکنیم چند برادر هستید و به چه کاری مشغولید پنجبرادر بودیم قاسم اکبر محمد احمد و منمصاحبه خواندنی فرزند شهید بهشتی با ناطق
شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳ - ۱۲ ۴۷ روزنامه شرق در شماره امروز خود گفتوگوی علیرضا بهشتی - فرزند شهید آیتالله دکتر بهشتی - با حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری پیرامون شخصیت شهید بهشتی را منتشر کرده است به گزارش ایسنا این گفتوگو در پی میآید نام ناطق نوری در منزل ما نامی آشنامصاحبه کیروش و حسینی بعد بازی آرژانتین
مصاحبه کیروش و حسینی بعد بازی آرژانتین سر مربی ایران بعد از بازی ایران مقابل آرژانتین علت باخت را دو فرد تفاوت ایجاد کردند در بازی یکی مسی و دیگری داور مسابقه کد خبر ۴۰۹۹۰۴ تاریخ انتشار ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۳ ۰۶ - 21 June 2014 دانلود ارتباط با صفحه عکس photo tabnak ir لینک لینک راجام بیستم - ۲۰۱۴ برزیل پیام تسلیت بلاتر به برادران توره
جام بیستم - ۲۰۱۴ برزیلپیام تسلیت بلاتر به برادران تورهرئیس فدراسیون بینالمللی فوتبال در پیامی پس از درگذشت برادر بازیکنان تیم ملی ساحل عاج به آنها تسلیت گفت به گزارش خبرگزاری فارس سپ بلاتر پیام تسلیتی برای یحیی و کولو توره دو برادر حاضر در تیم ملی فوتبال ساحل عاج به دلیل مرگمصاحبه کی روش و حسینی + فیلم
درپی برگزاری مسابقات فوتبال جام جهانی 2014 برزیل مصاحبه کی روش و حسینی فیلم پس از دیدار ایران و آرژانتین کی روش و سید جلال حسینی به اظهار نظر پرداختند به گزارش گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران انتهای پیام لینک تاریخ انتشار ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۳ ۱۶مصاحبه جلال حسینی با چشمانی اشکبار: برای خوشحالی مردم تلاش کردیم اما بدشانس بودیم
مصاحبه جلال حسینی با چشمانی اشکبار برای خوشحالی مردم تلاش کردیم اما بدشانس بودیم مدافع تیم ملی فوتبال ایران در پایان بازی با آرژانتین با چشمانی اشکبار مصاحبه کرد به گزارش نامه نیوز سید جلال حسینی که چهره پرفروغی در دیدار مقابل آرژانتین داشت در پایان این بازی با چشمانی اشکبار مگزارشی از مصاحبه ملی پوشان ایران بعد از بای مقابل آرژانتین
گزارشی از مصاحبه ملی پوشان ایران بعد از بای مقابل آرژانتین نتیجه رقم خورده در بازی تیم ملی کشورمان در مقابل آرژانتین رضایت شاگردان کی روش را در پی داشت به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز تیم های ملی ایران و آرژانتین ساعت 20 30 امشب به مصاف هم رفتند که دبرادران بواتنگ به هم رسیدند
ترکیب دو تیم المان و غنا اعلام شد برادران بواتنگ به هم رسیدند دو تیم آلمان و غنا در چارچوب رقابت های گروهی جام جهانی امشب ساعت 11 30 به مصاف هم می روند ترکیب دو تیم نیز از سوی فیفا اعلام شد به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران دو تیم آلمان و غنا در چارچوب رقابت های گروهی جابی اطلاعی نیمی از والدین از اعتیاد فرزندان
بی اطلاعی نیمی از والدین از اعتیاد فرزندان محمدیان بر ترویج فرهنگ پیشگیری و مقابله با اعتیاد تاکید کرد و گفت مقابله با اعتیاد نیازمند مبارزه ای جدی هدفمند و عزم ملی با مشارکت قشرهای جامعه است آفتاب دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان سمنان از بی اطلاعی 55 درصد والدیناین زن سوسکها را فرزندان خود می داند! + عکس
این زن سوسکها را فرزندان خود می داند عکس به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس کشکول جام نیوز این حشرات در طب سنتی چین کاربرد دارند و خرید و فروش میشود یوآن میشیا - که در استان «فوجیان» زندگی میکند این حشرات را فرزند خود خوانجام جهانی 2014: آلمان - غنا و برادران بوآتنگ
جام جهانی 2014 آلمان - غنا و برادران بوآتنگقرار گرفتن دو برادر مقابل یکدیگر در ترکیب دو تیم ملی مختلف یکی از حاشیه های جذاب جام جهانی است کوین پرینس و جروم هر دو متولد آلمان هستند و در تیمهای ملی پایه این کشور بازی کردهاند این دو از پدری غنایی و مادری آلمانی بفرزند رهبر انقلاب به همراه پدر همسرش + عکس
فرزند رهبر انقلاب به همراه پدر همسرش عکس حجت الاسلام سید مسعود خامنه ای فرزند رهبر معظم انقلاب به همراه پدر همسرش آیت الله سید محسن خرازی به این مطلب امتیاز دهید ۳۱ ۰۳ ۱۳۹۳ - ۱۶ ۳۲برادر رئیس جمهور رومانی بازداشت شد
شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۶ ۴۹ پلیس رومانی برادر رئیسجمهور این کشور را به اتهام دریافت رشوه و سوءاستفاده از نام رئیس جمهور برای دادن وعده کاهش مجازات یک زندانی بازداشت شد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا به نقل از خبرگزاری هند دادگاه شهر بخارست با درخواست دادستانهای مبا-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها