تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831207516




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تا آقا را زنده ندیدم، آرام نگرفتم


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: ˝سخت ترین روز زندگیِ هاشمی˝ تا آقا را زنده ندیدم، آرام نگرفتم خبرگزاری پانا: فقط لطف و توفیقات الهی است که به انسان ضعیفی چون من در چنین وضعی قدرت روحی لازم را عطا می‌‏کند که خودش را نبازد و با توکل بر خدا وظایفش را انجام دهد.وقتی که در کنار تخت بیمارستان حال ایشان را کاملاً خوب و رضایتبخش دیدم در یک لحظه از عالم غم و اندوه بیرون آمدم و جلو چشمانم افق جدیدی باز شد.
۱۳۹۳ شنبه ۷ تير ساعت 10:38



به گزارش خبرگزاری پانا به نقل از سایت شخصی آیت الله هاشمی رفسنجانی، وی در خاطره خود از سخت ترین روز زندگی خود در زمان شنیدن خبر ترور آیت اللّه خامنه ای نوشت: اول شب خود را به تهران رساندم و تا دربیمارستان قلب ایشان را زنده ندیدم آرام نگرفتم، در آن لحظات، به حال آقای خامنه ‏ای غبطه می‌‏خوردم که از انبوهِ اندوه ما و مردم مطلع نیست و موقتاً با خیالات خود به امید ملاقات با عزیزانی که دیگر در این دنیا نخواهد دیدشان صفا می‌‏کند وهم نگران آینده ‏ای بودم که این خبر وحشت بار مانند پتکی گران پیکر تکیده‏ اش را خواهد کوفت ... به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، گزیده خاطره ایشان از روزهای ششم و هفتم تیرماه 1360 بدین شرح است : … روز شنبه ۶ تیر ۱۳۶۰ دو ساعت و اندی بعد از ظهر از چاه سیصد و پنجاه متری معادن ذغال سنگ باب نیزوی زرند کرمان پس از دو ساعت گشت و گذار در تونل‏ های سیاه و تاریک و مرطوب زغال سنگ بیرون آمدم .داشتم به حال کارگران زحمتکش و مظلوم معادن ذغال فکر می‌کردم که فرمانده ژاندارمری منطقه، رشته فکرم را برید و گفت: «به جان آیت‌الله خامنه ‏ای امام جمعه تهران سوء قصد شده و ایشان را به بیمارستان برده ‏اند!».البته عقل به خرج داد و اضافه کرد: «جراحت سطحی است و ایشان را خطری تهدید نمی‌‏کند.» اگر این را نمی‌‏گفت نمی‌‏دانم در آن حالت چه بر سرم می‌‏آمد. اما همین اضافه توانست خاطرم را کمی آرام کند.
فقط چنین خبر موحشی می‌‏توانست فکرم را از زندگی مشکل معدن کاران جدا کند که کرد.فوراً لباس معدنچیان را درآوردم و خودم را شستم ولباس خودم را پوشیدم.به شهر زرند آمدم. سخنرانی کوتاهی برای مردم نجیب و منتظر زرند در مسجد جامع نمودم و عذرم را گفتم و لابد پذیرفتند و یکسره به فرودگاه کرمان رفتم و با اینکه هواپیما را کمی معیوب می‌دیدند، اول شب خود را به تهران رساندم و تا در بیمارستان قلب ایشان را زنده ندیدم آرام نگرفتم . گر چه در فرودگاه کرمان هم به وسیله تلفن چنین اطمینانی داده بودند ولی «شنیدن کی بود مانند دیدن».چند ساعتی که طول کشید از سر معدن باب نیزو تا اتاق سی، سی، یو بیمارستان قلب برسم تمام فکرم در فضای معطر زندگی همرزم و همراه دیرین دوران مبارزاتم و یار و حلاّل مشکلات فراوان امروز و آینده انقلاب می‌گشت.نقش امام جمعه تهران را در مبارزات زمان شاه از اول تا آخر، زندان‌هایش، شکنجه‌هایش، تبعید‌هایش، سخنرانی‌هایش، فکر دادن‌هایش و نوشته‌هایش و آثار حضورش در شورای انقلاب، در حزب جمهوری اسلامی، در دولت موقت، در ارتش، در جنگ و در سپاه پاسداران انقلاب و در نهادهای دیگر انقلاب، در بسیج توده مردم و در مجلس شورای اسلامی.
صدای گیرا و نیروبخشش را در خطبه‏ های جمعه‏ های تهران و لحن گرم و حال آورش را در قرائت سوره های قرآن نماز جمعه و بیشتر از همه کمک‌هایش به امام امت در امور کشور و ارتش و جنگ را که مهم‌ترین مسأله کشور بود.
روز یکشنبه هفتم تیر صبح زود به بیمارستان رفتم.حال ایشان را رو به بهبودی توصیف کردند.علاوه بر گفته آنان نقطه روشن‌تر این بود که ایشان من را شناخت و کمی خوشحال‏‌تر شدم.به مجلس رفتم، قبل از دستور در رابطه با سوء قصد نافرجام، مطالبی تحلیل گونه گفتم.بالأخره هر طور بود تا آخر جلسه تاب آوردم وپس از جلسه، تلفنی از بیمارستان قلب خبر گرفتم.دکتر‌ها حاضر نبودند کاملاً ما را مطمئن کنند، «اما» و «اگر» می‌‏گذاشتند، ولی خوشبین‏‌تر می‌‏نمودند.من چون با پزشکان معالج امام جمعه مصدوم قرار داشتم در بیمارستان، و هم با حاج احمدآقا فرزند امام قرار داشتم در منزل.برای جلسه دوم نماندم و با کمی تأخیر به بیمارستان رسیدم. هم آقای خامنه ‏ای را زیارت کردم و هم درباره حال ایشان با دکتر‌ها صحبت کردم.آن‌ها گفتند حداقل چند ماهی ایشان قادر به اقامه نماز جمعه نخواهند بود، گرچه اینبار اطمینان به رفع خطر پیدا کرده بودند… من بایستی هم به مجلس برسم، هم به حزب و هم شورای عالی دفاع و هم شورای ریاست جمهوری و در مورد شورای عالی قضایی و کابینه هم توقع زیادی از من بود.براین‌ها اضافه کنید که سنگر نماز جمعه هم که پشتوانه روحی و بسیج کننده عمده نیرو‌ها بود، بسیج گرش و قهرمانش در بیمارستان در مرز شهادت و بقا در دنیا می‌‏زیست که رسیدگی و حفاظت ایشان هم خود داستان دیگری دارد.و اضافه کنید رسیدگی به مجروحان فاجعه و حفاظت آن‌ها و خانواده‏های عزادار را. فقط لطف و توفیقات الهی است که به انسان ضعیفی چون من در چنین وضعی قدرت روحی لازم را عطا می‌‏کند که خودش را نبازد و با توکل بر خدا وظایفش را انجام دهد.وقتی که در کنار تخت بیمارستان حال ایشان را کاملاً خوب و رضایتبخش دیدم در یک لحظه از عالم غم و اندوه بیرون آمدم و جلو چشمانم افق جدیدی باز شد.ولی معلوم است که این حال خوب نمی‌‏توانست خیلی دوام داشته باشد. قیافه نیمه متبسم آقای خامنه ‏ای به ذهنم آورد که از فاجعه خبر ندارد والا نمی‌‏توانست به روی من لبخند بزند… در آن لحظات، به حال آقای خامنه ‏ای غبطه می‌‏خوردم که از انبوهِ اندوه ما و مردم مطلع نیست و موقتاً با خیالات خود به امید ملاقات با عزیزانی که دیگر در این دنیا نخواهد دیدشان صفا می‌‏کند وهم نگران آینده ‏ای بودم که این خبر وحشت بار مانند پتکی گران پیکر تکیده‏ اش را خواهد کوفت ...











این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[مشاهده در: www.pana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن