تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831629322




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ناهمسانی مردم سالاری دینی و غربی؛ ریشه ها و علائم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
ناهمسانی مردم سالاری دینی و غربی؛ ریشه ها و علائم
نگاه مقایسه ای میان دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی از آن جهت بسیار پراهمیت است که ما را در شناسایی خاستگاه متفاوت و هدف ناهمطراز این دو کمک می کند؛ تفاوتهایی که ناشی از تمایز فکری دو دستگاه فکریِ پشتوانه این دو مدل حکومتی است.

خبرگزاری فارس: ناهمسانی مردم سالاری دینی و غربی؛ ریشه ها و علائم



مردم سالاری دینی در میان حوزههای پژوهشی مهم، در عرصه مطالعاتی اندیشه ی سیاسی اسلام، قرار دارد. جهت مطالعه ی این مبحث ابتدا لازم است به پرسشهای زیر پاسخ بگوییم: ما چه تعریفی از واژه ی مردم سالاری دینی داریم؟ خاستگاه مردم سالاری دینی در این مقطع از انقلاب اسلامی ایران چیست؟ مردم سالاری دینی چه شاخصه هایی دارد و تمایز مردم سالاری دینی با دموکراسی غربی چیست؟ ابعاد و محورهای دیگری نیز قابل طرح است. در میان پرسشهای بالا، پرسش نخست به تعریف مردم سالاری دینی باز می گردد. این پرسش در صدر مباحثی قرار دارد که باید موضوع تأمل و پژوهش قرار گیرد. اهمیت ارایه ی تعریف صحیح برای مردم سالاری دینی آنجا آشکار می شود که دقت نماییم برخی تلاش می کنند واژه ی مردم سالاری دینی را دارای تناقض معرفی کنند. بدون تردید، چنین نگاهی به مردم سالاری دینی ناشی از تعریف نادرست این واژه است. در تعریف مردم سالاری باید به خاستگاه آن توجه نمود. دموکراسی در غرب تحولاتی را طی کرده است؛ با این حال، آنچه امروز مشاهده می کنیم صرفاً حاصل تحولی تاریخی نیست. واقعیت آن است که این ایده، در عصر جدید، مورد حمایت جدی رسانه های غربی قرار گرفته است. این موج رسانه ای در ارتباط با دموکراسی موجب شده است که در دنیای اسلام هم واکنشهای منفعلانه و هم فعالانه در مقابل این واژه شکل بگیرد و ایجاد شود. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، برخی گروهها از ارتباط اسلام و دموکراسی سخن می گفتند. در دنیای عرب نیز متفکرانی چند، همچون مودودی،(1) تلاش میکردند دموکراسی را ریشه دار نشان دهند و سوابق آن را در تاریخ صدر اسلام بیابند. موج انقلاب اسلامی موجب شد که تا حدودی اندیشه ی سیاسی غرب دچار انفعال معنایی شود. هنگامی که سخنان امام(ره) را در سالهای 56 و 57 ملاحظه می کنیم، درمی یابیم که ایشان دو رویکرد در خصوص دموکراسی در پیش گرفته بودند. از یک سوی تلاش میکردند دموکراسی غربی را نقد کنند و از سوی دیگر می کوشیدند ما را به این نکته ی مهم و کانونی توجه دهند که اگر «دموکراسی واقعی» مدنظر است آن را، فقط و فقط، در اندیشه ی اسلامی می توانیم تعقیب نماییم. مطابق رویکرد پیشروانه حضرت امام خمینی(ره) دموکراسی غربی یک دروغ بزرگ است. این نگاه ناشی از درک معنویتگرا به زندگی است؛ بر اساس این مبنا می توان فهمید که چرا از اندیشه ی فارغ از لحاظ نقش خداوند در حیات سیاسی و متاثر از رویکردهای اومانیستی، آنگونه که غربیان بیان می کنند، حکومت مطلوب و مردم سالاری صحیح حاصل نمی شود. به این ترتیب باید گفت که اندیشه ی غربی ارایه دهنده ی دموکراسی صحیح و کارآمد نیست؛ با این حال، و به رغم آنکه این دموکراسی دچار تعارض است و به اهداف اعلامی خود راه نمی برد؛ ما شاهد آن هستیم که در حوزه ی رسانه حرکتی هماهنگ، جریانی گسترده و نگاهی فراگیر در حمایت از آن در سطح دنیا وجود دارد. این مسئله مربوط به امروز نمی شود و هنگام پیروزی انقلاب اسلامی نیز مصداق داشت. انقلاب اسلامی در فضائی از این دست به پیروزی رسید. ایده ای که انقلاب اسلامی مطرح کرد مردم سالاری دینی بود. این رویکرد فضای رسانه ای موافق با مردم سالاری غربی را به چالش کشید و نظریه ای رقیب را پیش روی جهانیان قرار داد. مردم سالاری دینی از منظر مقام معظم رهبری حرکت روبهرشد انقلاب پس از حضرت امام (ره) نیز دنبال شد. مقام معظم رهبری در سال 81 بحث مردم سالاری دینی را مطرح نمودند و در سخنرانیهای متعدد به تبیین مفهومی آن همت گماشتند. ایشان مؤلفه هایی برای مردم سالاری دینی ارائه دادند که از مبانی ناب دینی الهام می گرفت. معظمله صریحاً به این نکته اشاره داشتند که اگر ما سخن از مردم سالاری دینی به میان می آوریم، این مردم سالاری تمایزی بنیادین دارد با دموکراسی غربی؛ به این معنا که میان این دو ما با اشتراک واژگان مواجه هستیم نه اشتراک معانی. مطابق دیدگاه معظم له معنای مردم سالاری دینی آن نیست که ما مفهومی را از غرب برگیریم و تلاش کنیم آن را در اندیشه ی دینی خود بازتعریف نماییم. نکته ی حایز اهمیت آنکه رویکرد مقام معظم رهبری به مقوله ی مردم سالاری دینی سبب ساز آن می شود که ما، ضمن حفظ هویت فرهنگی خویش، پایبندی خود به اندیشه ی اسلامی را تحکیم نماییم و، بر این اساس، به سمت بازتولید یک مفهوم دینی و اندیشه ای حرکت نماییم. در چنین درکی از مردم سالاری دینی ، انفعال که معمولاً در جریانهای روشنفکری مشاهده می شود، محلی از اِعراب ندارد و تحقق نمی یابد. مطابق اندیشه ی معظمله وقتی از تعریف واژه ی مردم سالاری سخنی به میان می آوریم آن تعریفی منظور و مراد است که با بنیانهای فکری و اهداف نظام سیاسی اسلام سازگاری دارد و ارتباطی با اندیشه ی غربی ندارد؛ برعکس، هنگامی که مردم سالاری را بر اساس مبانی غربی تعریف می کنیم (خواه به مثابه یک فرهنگ یا مدل حکومتی و خواه به عنوان سازوکاری در مسیر اعمال حاکمیت سیاسی که بر اساس آن افرادی که عهده دار مسؤلیت هستند متناسب با قانون پس از مدتی مجبور به آن می گردند که پست خود را واگذار کنند و البته در برابر مسؤلیت خود پاسخگو باشند) به مقولهای اشاره می کنیم که با آنچه از مردم سالاری اسلامی مراد می شود متفاوت است. بر اساس فرهنگ اسلامی نگاه ما به مقوله ی مردم سالاری دینی خاستگاهی ارزشی و فرهنگی می یابد؛ به عبارت دیگر، مردم سالاری دینی ذیل اندیشه و فرهنگ دینی حایز ساختار و مدلی از حاکمیت می گردد که زنجیره ی مشخصی از ارزشهای دینی و فرهنگی را دنبال می کند؛ اهداف مهمی همچون تحقق عدالت و گسترش ارزشهای الهی در سطح جامعه از جمله این موارد هستند. اگر تعریف ما از واژه ی مردم سالاری دینی اینچنین باشد، به طور طبیعی می تواند در درون چارچوب و گفتمان اندیشه ی اسلامی، در معنای گسترده کلمه، تحقق بیابد. تفاوتهای مردم سالاری دینی و مردم سالاری غیردینی نگاه مقایسه ای میان دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی از آن جهت بسیار پراهمیت است که ما را در شناسایی خاستگاه متفاوت و هدف ناهمطراز این دو کمک می کند؛ تفاوتهایی که ناشی از تمایز فکری دو دستگاه فکریِ پشتوانه این دو مدل حکومتی است. از جمله تفاوتهای مهم میان مردم سالاری دینی و غیردینی در رویکرد جهت گیرانه و حامیانه غرب نسبت به فرهنگ منحط لذت طلبی است. به باور پژوهشگران یکی از اصلیترین ویژگیهای معاصر غرب تلاش برای جهانی ساختن فرهنگ غربی است. فرهنگی که با اصالت بخشیدن به لذت شناخته می شود. مشکل آنجا است که آنها می کوشند ارزشها و شاخصهای فکری خود را، در مسیر لذت گرایی، در درون دموکراسی مندرج کنند؛ لذا اگر تحولی واقعاً دموکراتیک باشد، یعنی بر اساس خواست مردم باشد ولی ارزشهای غربی در آن لحاظ نشده باشد، غرب به هیچ وجه حاضر نیست آن را به عنوان دموکراسی بپذیرد. تحولات اخیر کشورهای منطقه و واکنش غرب در برابر آنها، شاهدی بر این مدعا است؛ در مقابل، مردم سالاری دینی مدلی از حاکمیت سیاسی است که بر پایه ی ارزشهایی همچون عدالت (به مثابه ارزش ذاتی در مسیر ارتقاء جایگاه مردم در جامعه)، خدمت گزاری به مسؤلان به مردم و آزادی در چارچوب شریعت قابل تبیین و بررسی است. فرهنگی که در پی رویکرد به مردم سالاری دینی بسط می یابد، برخلاف رویکرد غربی، به ارزشهایی از این دست توجه دارد و گسترش این گروه از ارزش ها را در جامعه سبب می شود. در نگاهی تاریخ پژوهانه به عقبه فکری این دو نیز تفاوتهای فاحشی را تشخیص می دهیم. پس از مطالعه ی عقبه ی فکری دموکراسی غربی درمی یابیم که خاستگاه این ایده یونان باستان است. جالب آنکه وقتی بستر اجتماعی یونان باستان را مورد مطالعه قرار می دهیم و این بستر اجتماعی را با بستر اجتماعی دنیای قرن بیستم، که در آن مجدداً شاهد ظهور دموکراسی هستیم، مقایسه می کنیم، به یک همسانی نسبی میان این دو می رسیم؛ به این معنا که دموکراسی در هر دو، در فضای قدرت ظهور و بروز یافته است و ظرفیت رشد و نمو پیدا کرده است؛  فضایی که به لحاظ معرفت شناختی نسبی گرا است. این فضای نسبی گرایانه در عصر ما رسانهمحور نیز شده است و در آن رسانه ها حرف اول را میزنند. چنین نسبی گراییهایی به معنای آن است که جامعه به لحاظ بنیانهای فکری، دچار یک نوع لذت گرایی شده است. کوتاه سخن آنکه این فضا (لذت گرایی مبتنی بر نسبیتگرایی) هم در یونان باستان حاکم بوده است و هم در دنیای امروز؛ با این تفاوت که در دنیای امروز رسانه نیز نقش بسیار پررنگی پیدا کرده است. ذیل چنین رویکردی انسان در کانون توجهات قرار می گیرد و معنویت جایگاهی در زندگی نمی یابد. نگاه مردم سالاری دینی به فضای اجتماعی با اندیشه ی غربی متفاوت است. در این نظام ما به دنبال آن هستیم که مردم، در چارچوب قواعد و مقرراتی که نظام فکری برآمده از اسلام تعریف می کند، در حاکمیت سیاسی حضور فعال داشته باشند و این حضور، حضوری واقعی و موثر باشد. در چنین جامعهای رسانه نقشآفرین است؛ ولی نه مطابق آن رویه و همساز با آن تفسیری که از کارکرد آن در فرهنگ غرب وجود دارد. تأثیر رسانه بر مردم در مردم سالاری دینی در چارچوب هدف اطلاعرسانی دقیق و شفاف صورت می گیرد و در چنین نظامی رسانه آن نقشی را ایفا می کند که یک دانشگاه برای ارتقاء بصیرت و بینش سیاسی مردم در جامعه بر عهده می گیرد. مؤلفه های مردم سالاری دینی رویکرد ما به معنویت و نظام هستی در نظام مردم سالاری دینی به جد با نظام مردم سالاری غربی تفاوت دارد؛ تفاوتی بنیادین که از خاستگاه متفاوت این دو ناشی می شود. اگر ما به طور دقیق ابعاد و مبانی و مؤلفه ها و آرمانهای مردم سالاری دینی را تئوریزه و تبیین علمی نماییم، بدون تردید می تواند دموکراسی غربی را دچار انفعال کند و خود را به عنوان یک الگوی برتر، به ویژه در دنیای مستضعفین، معرفی نماید. مؤلفه ی مشروعیت الهی: هنگامی که از مردم سالاری دینی سخن می گوییم، درون نظام معنایی خاصی گفتوگو می کنیم. مهمترین مؤلفه ی حاکمیت ناشی از این نظام، «مشروعیت الهی» است؛ به این معنا که در گفتمان اسلامی، مشروعیت از ناحیه ی خداوند شناخته می شود و متعاقب آن، منشأ مشروعیت در مردم سالاری دینی آسمانی و وحیانی شناسایی می گردد. این امر مورد اتفاق متفکران اسلامی است. بروز و ظهور این درک از مشروعیت را در قوانین معتبر در این نظام می توان بازشناخت؛ چنانکه در این نظام خاستگاه قوانین، اراده ی تشریعی خداوند است و نظامات قانونی تابع اراده ی حضرت حق شناسایی می گردد. مؤلفه ی مشارکت: مشارکت مردم مؤلفه دیگر مردم سالاری دینی است. مردم در نظام مردم سالاری دینی در نیل به اهداف حکومت نقش اساسی دارند؛ نقشی که ردپای آن را می توان در سخنان معصومین(ع) ملاحظه نمود. حضرت امام(ره) نیز، بر اساس این سنت مذهبی، به حضور مردم در صحنه توجه کامل داشتند. نظام اسلامی تلاش می کند که سیاست را در خدمت عموم مردم قرار دهد و در سایه ی آن بستر نیل به کمال را برای جامعه فراهم آورد. مشارکت مردم در کارآمدی نظام اسلامی و اقتدار مردم سالاری دینی بسیار مؤثر است و در این مسیر نقشی اساسی و تعیین کننده را عهده دار است. مؤلفه ی عدالت: سومین مؤلفه ی مردم سالاری دینی عدالت است. عدالت دارای ارزش ذاتی است و در تار و پود نظام دینی حضور بههم می رساند. حاکم و قانون گذار و قاضی باید عادل باشند؛کما اینکه قوانین در صورتی مشروع هستند که در خدمت گسترش عدالت باشند و در این مسیر موثر واقع شوند. عدالت در ابعاد مختلف آن، در مدل مردم سالاری دینی حضور فعال و جدی دارد. مؤلفه ی خدمت گزاری کارگزاران حکومت دینی: چهارمین مؤلفه در مردم سالاری دینی خدمتگزار بودن کارگزاران دینی است. جمله ی مشهور حضرت امام(ره) به خوبی حضور این مؤلفه را در نظام مردم سالاری دینی نشان می دهد. در نظام اسلامی قدرت در خدمت مردم است و وظیفه حکومت این است که بسترهای لازم برای رشد مردم را فراهم آورد و با موانع موجود در برابر مردم بر اساس آموزه های دینی مقابله کند. همچنان که در توضیح مؤلفه ی قبلی آمد از آنجا که در این نظام عدالت حاکم است، باید عدالت در قضاوت و رفتار عمومی رعایت شود. مؤلفه ی آزادی: مؤلفه دیگر نظام مردم سالاری دینی آزادی است. آزادی در این نظام، در چارچوب قوانین و مقررات اسلامی است. رویکرد به آزادی، آنگونه که در دین اسلام آمده است، از جمله ویژگیهای مهم این نظام سیاسی است. نقد مردم سالاری غربی با توجه به این محورها و مؤلفه ها، می توان به قضاوت در باب مردم سالاری دینی همت گماشت. همچنین در سایه ی شناختی که در پی تحقیق پیرامون مؤلفه های مردم سالاری دینی حاصل می شود می توان به مقایسه آن با اندیشه ی غربی پرداخت. در مقایسه ای اجمالی می توان موارد زیر را در نقد مردم سالاری غربی برشمرد: یکم. دمــوکراســـی غربـــی (مردم سالاری برآمده از قرائت لیبرالی) با معضلات و مشکلاتی از جمله ناهمخوانی شعارها و کارکردها مواجه است؛ در حالیکه مردم سالاری اسلامی به جای رویکرد شعاری به نیازهای واقعی آدمی می پردازد. از این روی ما در مبادی نظری و مبانی فکری شکلدهنده به مردم سالاری غربی نوعی تناقض و عدم سازگاری را مشاهده می کنیم؛ به عنوان نمونه، و به تعبیر یکی از نویسندگان غربی، برابری که یکی از مبانی  مورد ادعای لیبرال دموکراسی است در نظام سرمایهداری که بستر مردم سالاری غربی است تحقق پیدا نمی کند. چنین مشکلی را در مردم سالاری دینی نمی توان مشاهده کرد. مردم سالاری دینی، واژهای متناقض و بیانگر ترکیبی ناهمگون نیست و این ایده، به مثابه یک الگو، ارزشها و مبانی و غایات خود را از دین می گیرد و نه از دو ساحت مختلف؛ به زبان دیگر مردم سالاری دینی امری بسیط است که ریشه های آن را باید در دین جستوجو کرد. این اندیشه، همچنان که در سطور بالا آمد، سنخیتی با دموکراسی غربی ندارد و غایات خاص خود را دارد؛ غایاتی که برخاسته از دین است و به مبانی دینی متکی است.   دوم. دموکراسی غربی انسان را منهای خداوند مطرح می کند؛ طرحی که در نتیجه آن بسیاری از ارزشها از جامعه رخت برمی بندد. از دل چنین اندیشه ای نمی توان دموکراسی صحیح را استخراج کرد. در مقابل، در مردم سالاری دینی، دین حضور جدی در ساختار حکومت دارد و جهت گیریهای کلی در آن بر اساس آموزه های وحیانی رخ می دهد. به این ترتیب میان مبانی موثر در دموکراسی غربی با مبانی شکلدهنده به مردم سالاری دینی ناسازگاری به چشم می آید و میان این دو چالشهای اساسی وجود دارد. سوم. نقد دیگر مردم سالاری غربی آنکه در جامعهای که سرمایه در آن حرف اول را میزند، نمی توان بحث حقوق شهروندی را مطرح کرد. لیبرالیسم اقتصادی ساختار ویژه ای را طلب می کند که با مناسبات دموکراتیک همخوانی ندارد. در چنین فضایی دموکراسی غربی دچار شعارگرایی می شود؛ به همین دلیل می توان گفت روح و کُنه دموکراسی غربی استبداد و خودرأیی است. در مردم سالاری دینی با مشکلی از این دست مواجه نیستیم؛ چه آنکه در آن، بر خلاف دموکراسیِ رایج غربی، این ظرفیت تمهید گردیده است که حکومت، به صورت همزمان، نیازهای مادی و معنوی بشر را به بهترین نحو تأمین کند. این تأمین کنندگی بر اساس ارزشهایی اتفاق میافتد که ریشه در فطرت انسانی دارد. پی نوشت 1. سیّد ابوالأعلی مودودی (1321 هـ ـ 1399 هـ) روزنامهنگار، مسلمان طرفدار احیای مذهبی و فیلسوف سیاسی، و نیز یک متفکر اسلامگرای قرن بیستم در هندوستان و پاکستان بود. او همچنین یک شخصیت سیاسی در پاکستان و مؤسس جماعت اسلامی بود؛ حزبی که معتقد به لزوم احیای اسلام واقعی معرفی شده است. منبع:‌ فصلنامه تخصصی علوم اسلامی انسانی صدرا - شماره 8 انتهای متن/

93/02/28 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن