واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
جام جم نوا: حالا از یک اجرای موفق برگشته و ساعت یک صبح است. اینجا لابی هتل «پارسیان» کرمانشاه است. به جز چند خدمه هتل کسی بیدار نیست و «مرتضی پاشایی» روبهروی من نشسته و میخواهد برای اولین بار درباره همه شایعههای چند ماه گذشته صحبت کند. کدام حاشیهها و شایعات؟ صحبتها و روایتهای مختلفی درباره او سر زبانها افتاد. خبر فوتاش بارها در فضای مجازی دست به دست شد. از او به عنوان یک بیمار سرطانی نام برده شد و خیلیها حتی اوایل اردیبهشت را آخرین روزهای فرصتی دانستند که پزشکان به او دادهاند! صحبتهایی تلخ و ناراحتکننده که باعث شد خیلی از طرفدارانش دوران سختی را سپری کنند. اما اصل ماجرا چه بود؟ چرا هیچوقت دربارهاش صحبتی نشد؟ سکوت این خواننده چه دلیلی داشت؟ * سوال اولم را می خواهم درباره خودت بپرسم. «مرتضی پاشایی» از کجا شروع شد؟
خدا خواست. این جواب کلیشهای است، ولی واقعاً جواب دیگری برایش ندارم. ملودیهایی داشتم و ساختم و منتشر شد. مردم دوستشان داشتند. برای خودم جالب بود. میخواهی یک اعتراف بکنم؟
* بگو.
بعضی وقتها به این فکر میکنم که این ملودی از کائنات به من رسیده. با خودم میگویم خدایا این از کجا آمد؟
* امشب روی سن گفتی که در کرمانشاه سرباز بودهای و امشب برای بار دوم به این شهر آمدی. چه احساسی در این دو بار حضور متقاوت در این شهر داشتی؟
دو حس متفاوت. دوران سربازی فقط احساس غربت داشتم. حس بدی بود. امشب ولی همهچیز پر از انرژی بود. حالم خوب شد از انرژی مثبتی که گرفتم.
* برویم سر اصل موضوع؟
(میخندد). برویم.
* مرتضی! در ماههای گذشته به قدری در مورد تو صحبت و روایتهای مختلفی منتشر شده که همه دچار یک سردرگمی پیچیده در مورد احوالات جسمی تو شدهاند. لطفاً یک بار برای همیشه درباره این صحبتها و بیماری و مشکلات جسمیات شفاف و صریح حرف بزن؟
همه آدمها در زندگیشان دچار برخی اتفاقات و مشکلات میشوند. خبر بیماریام به یکباره به من داده شد، ولی این موضوع آنقدرها هم تلخ و مهم نبود که خیلیها حتی ماجرای فوت من را هم پیش کشیدند!
* خُب این بیماری تا چه حد جدی و خطرناک بود؟
من آدمی هستم که در هر شرایطی سعی میکنم از زندگی لذت ببرم. هر مشکلی هر چقدر هم که بزرگ و سخت باشد، حل شدناش دست خود آدمهاست.
* خُب بعد از اینکه فهمیدی مشکل جسمیات جدی است، چه تغییری در زندگیات رخ داد؟ نگاهت به دنیا و زندگی تغییر کرد؟ هدفگذاریات برای آیندهات چطور؟
ببین من دچار یک بیماری شده بودم که باید دوران نقاهتاش را پشت سر میگذراندم. تحت نظر بودم و هیچ تغییری در زندگی من رخ نداد. زندگی من طوری است که همیشه سعی دارم آن را به بهترین شکل بگذرانم. انرژیای که در این مدت از طرف هوادارانم به سمتام آمد، باعث شد خیلی روحیه بگیرم. اگر آنها نبودند، باور کنید خودم را میباختم. فقط به عشق هوادارانم مبارزه میکنم. همهچیز هم تحت کنترل است. خدا را شکر میکنم بابت این اتفاق و تغییر که باعث شد از این به بعد حواسم به خودم و و ضعیت سلامتیام باشد.
* این ماجرا تغییری در رویه کاریات بهوجود آورد؟
نه. من تور کنسرتهایم را داشتم و مراحل درمانیام را در این مدت طی کردم. دکترها هم وقتی میدیدند که تا این حد انرژی دارم، کارشان را بهتر پیش میبردند. همزمان روی آلبوم هم زوم کرده بودم. قرار بود تابستان منتشر شود که حتماً این اتفاق خواهد افتاد. منظورم این است که بیماری اصلاً باعث نشده از کارهایم عقب بیفتم.
* در مورد آینده چه فکری داری؟ در هر شرایطی باز هم قرار است از زندگیات لذت ببری و در پی آرزوهایت باشی؟
ما ایرانیها عادت داریم به شایعات دامن بزنیم. من کنسرتهایم را دارم و آلبومم را هم با قدرت منتشر میکنم. عمر دست خداست. من همهچیزم را از خدا دارم و باقی را هم به خودش سپردهام. ولی باز هم تأکید میکنم. لطف طرفدارانم را در این اوضاع مساعد روحی و جسمیام هرگز از یاد نمیبرم. آنها باعث شدند که بتوانم سرپا بایستم.
(موسیقی ما)
20 اردیبهشت 1393 ساعت 20:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]