تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ميان حق و باطل جز كم عقلى فاصله نيست. عرض شد: چگونه، اى فرزند رسول خدا؟ فرمود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837813392




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تقدیمیه​ای برای دو معلم مهربان


واضح آرشیو وب فارسی:الف: تقدیمیه​ای برای دو معلم مهربان
سجاد محقق،16 اردیبهشت 93


این یادداشت به مناسبت هفته تجلیل از مقام معلم منتشر می شود. نویسنده مطلب یکی از شاگردان استاد فرقانی است که به پاس قدردانی از زحمات وی نگاشته شده است. پایگاه خبری- تحلیلی «الف» آمادگی دارد تا یادداشت های دیگر مخاطبان را در این زمینه منتشر نماید.


تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۳۷
اولین دیدارمان اواخر خردادماه ۹۰ در اتاق کارش بود.دانشکده​ی علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی(ره). تلفنی قرار مصاحبه گزاشته بودم. سر ساعت مراجعش را مرخص کرد و آماده​ی مصاحبه شد. در طول مصاحبه کم اطلاعیم را به رویم نزد و با حوصله جواب سوالاتم را می​داد. سوالات غلطم را با ظرافت اصلاح می​کرد و بعد پاسخشان را با لطافت بیان می​کرد. در میانه​ی مصاحبه اما، سر و کله​ی خانمی پیدا شد که بی​هوا در اتاق را باز کرد. کمی جا خورد اما به رویش نیاورد و بدون عذرخواهی گفت:دکتر!تاریخ امتحانات را که عوض کردند امتحان شما افتاده روز عروسی این دختر و با دست دخترک مغبونی را نشان داد که کنارش ایستاده بود.بعد ادامه داد امتحانش را الان بگیر که برود سراغ عروسیش و خیالش راحت باشد.دکتر فرقانی اما با همان وقار همیشگی گفت با آموزش صحبت کنید. اگر خلاف مقررات نبود و امکان داشت حتما این کار را می​کنم. واقعیت این بود که از دلسوزی آن استاد خانم خوشم آمده بود اما از لحن صحبتش با یک مرد جا افتاده نه. به هرحال محرم و نامحرمی داریم و سن و سالی.غروب نشده وقتی قضیه را برای پدرم تعریف کردم با صدای بلند خندید و گفت: احتمالا آن خانم، دکتر بروجردی همسر آقای فرقانی بوده که استاد همان دانشکده است. حالا تمام احساسم نسبت به آن زن هم، چیزی نبود جز مهربانی و محبت و دلیل آن صمیمیت را هم فهمیده بودم.آن روز در آن اتاق کوچک، که وقتی روبروی دکتر نشسته بودم زانوهایمان به هم می​خورد، در مورد تغییر رشته ام هم صحبت کردم و ایشان هم تشویقم کرد. کار به جایی رسید که یکسال و سه ماه بعد دوباره جلوی همان اتاق کوچک به دکتر سلام دادم. البته این بار به عنوان دانشجوی روزنامه نگاری!تجربه​ی معلم خوب و بد را همه دارند. فقط معمولا نسبتش متفاوت است. اما تجربه​ی داشتن معلمان خاص کمی هم به قسمت مربوط است. دکتر فرقانی و دکتر بروجردی از آن دسته اساتیدی هستند که لفظ معلمی را به استادی ترجیح می​دهند. بسیاری از اساتید معمولی در صحبت​هایشان می​گویند: ما اساتید ... . اما این دو نفر خودشان را معلم می​دانند و برای معلمی ارزش قائلند.دکتر فرقانی از روزنامه​نگاران باسابقه​ای است که برخلاف عموم اساتید در رشته​ای که تدریس می​کند سابقه​ی درخشانی دارد. چاپ چندصد گزارش در روزنامه​ی کیهان و طی کردن تمام مراحل از خبرنگار تا عضو شورای سردبیری و تیترتنها بخشی از فعالیت حرفه​ای اوست. دکتر بروجردی هم از سال ۷۵ عضو هیئت علمی دانشکده​ی ارتباطات علامه شده و سابقه​ی مدیرکلی روابط عمومی وزارت علوم را در پرونده​ی خود دارد.در کلاس این دو نفر اما ، خبری از تبختر و دماغ فیل نیست. از خودشان کم صحبت می​کنند و تمام خوبیهای جهان را به اسم خودشان ثبت نمی​کنند.ترجمه​های دانشجویان را برای خودشان کتاب نمی​کنند و برای یک مقاله از دانشجو بیگاری نمی​کشند.این​ها را نوشتم برای این که همه خوب می​دانیم در دانش​گاه هایمان چه می​گذرد.دکتر فرقانی سرساعت در کلاس حاضر می​شود. بدون ذره​ای تاخیر. شوخی و خنده در کلاسش خیلی رسم نیست، اما فضای کلاس با طراوت است. با خاطره​هایی از دوران کار در روزنامه فضای کلاس را تازه می​کند.خاطره​هایی که هیچ کدامشان تعریف از خود نیست. هدف انتقال تجربه است و آموزش. پدرانه درس می​دهد.جدی و با مسئولیت.دکتر بروجردی اما همیشه سروقت کلاسش را شروع نمی​کند. تاخیرهای احتمالیش را با عذرخواهی سفت و سخت و توضیح علت در اول کلاس و جبران دقایق از دست رفته در آخر کلاس جبران می​کند. در کلاسش شوخی و خنده کم نیست و تنها چیزی که سراغت را نمی​گیرد خستگی است. سرکلاس حس مادر و فرزندی بر حس استاد و شاگردی غلبه دارد.خیلی از تعریف​هایش را از قول دکتر فرقانی می​گوید. به هرحال خانواده​ی سنتی ایرانی است و وابستگی زن به همسرش. حتی اگر آن زن استاد دانشگاه باشد.گستاخی نسل ما در مقابل بزرگ​ترهایمان که می​توانند معلم و استاد هم باشند قابل کتمان نیست. اما برخوردهای متقابل متفاوت است. دکتر فرقانی انگار که از تذکر خسته و این واقعیت را پذیرفته باشد معمولا سکوت می​کند. دانشجویی که سرکلاس حرف می​زند یا به موبایل جواب می​دهد را نگاه می​کند. چین و چروک پیشانی گندمگونش عمیق می​شود و مردمان چشم​هایش به آرامی این طرف و آن طرف می​روند. وقتی دانشجوی متخلف زیر سنگینی نگاه بقیه​ی بچه​ها ساکت می​شود، دکتر دست​ مردانه و بزرگ و پرمویش را روی صورتش می​کشد و حرفش را ادامه می​دهد.اما این دست کشیدن روی صورت هم چروک پیشانی​اش را کم عمق نمیکند.یادم هست فقط یک بار یکی از بچه​ها را سرزنش کرد. پسرک داشت روی میز را با نوک خودکار می​تراشید و صبر دکتر را تمام کرد.دکتر بروجردی اما به روی خودش نمی​آورد. سعی می​کند با لبخند و مهربانی دانشجو را خجالت بدهد و اگر دانشجو ادامه داد با شوخی و خنده می​خواهد تمامش کند.اتاق​هایشان تقریبا روبروی هم است. از پنجره​ی کوچک روی در اتاق دکتر فرقانی که نگاه می​کنی، یا مشغول خواندن است یا با مراجعی مشغول گفت​و​گوست. دکتر بروجردی اما تکه کاغذی روی پنجره​ی در اتاقش چسبانده تا اتاقش محفوظ باشد. لای در اتاقش را باز می​گذارد تا دانشجوها بدانند که آماده​ی پاسخگویی است.دکتر فرقانی مردیست چهارشانه که همیشه کت​و​شلوار می​پوشد . چشمان درشت و ابروهای پرپشت دارد و سبیل​هایش فاصله​ی لب​ها و بینی​اش را پوشانده است. در کل تیپی مردانه دارد با تمام ابهت و جذبه​ی یک مرد. همیشه جواب سلام را با لبخند میدهد و بسیار منضبط و منظم است.حتی اگر هفته​ی آخر ترم باشد سرکلاسش می​رود. جلوی در کلاس خالی چند دقیقه​ای می​ایستد و قدم می​زند و با حسرت به صندلی​های خالی نگاه میکند و بعد برمی​گردد به اتاق کارش. سنتی است و اعتقادات مذهبی اش را پنهان نمی​کند.مثلا اگر دانشجویی بعد از فوت دکتر معتمدنژاد، هنگام ارائه​ی مطلبش تقاضای یک دقیقه سکوت می​کند، بلافاصله می​گوید سکوت یعنی چه؟ فاتحه​ای بخوانید که سودی برایشان داشته باشد. خط و ربط سیاسی​اش را هم از اظهارنظرهایش می​شود فهمید. اما نه توهین می​کند و نه بدگویی. انتقادش را با احترام مطرح می​کند و تا حدود زیادی منصف است. خلاصه در عمل مسلمانی میکند نه با شعار.در یک کلام دکتر فرقانی عاشق معلمیست و لایق نام معلمی. دکتر بروجردی اما از یک طرف در اوج فعالیت اجتماعی است و از طرف دیگر یک زن کامل ایرانی و مذهبی. خاطرات خوشش را از حج می​گوید ، نه از سفر فرنگ و ابایی ندارد که دانشجویانش بفهمند در جلسات قرآن زنانه غلط​هایشان را می​گیرد و ختم انعام دارد و ... . جلسه​ی آخر همه را قسم می​دهد که اگر کم کاری بوده حلالش کنند و این در حالیست که هر جلسه بچه​ها را مدیون می​کند که تا وقتی مطالب را یاد نگرفته​اند از کلاس نروند.بچه​ها که پشت سر استادی بدگویی می​کنند ، قسمشان می​دهد که غیبت نکنید.وقتی در مورد دکتر فرقانی حرف می​زند به جای دکتر می​گوید حاج​آقا و برای به هم نخوردن عروسی آن دختر انقدر تلاش میکند که انگار عروسی دختر خودش هست و بعد دوباره می​شود مدیرکل روابط عمومی وزارت علوم. مطمئنن در آن​جا هم کسر شان خودش نمی​داند اگر دونفر را برای ازدواج به هم معرفی کند و فکر نمی​کند وجهه​ی مدیرکلی​ و استادی​اش خدشه دار شود. هر چه فکر می​کنم می​بینم، این دو مهرند و ماه و ما هم بر مدار این دو در گردشیم.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن