واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فيلم دفاعمقدسي با رويكرد مدرن و جهاني
در نگاه جامعه شناختي، فيلم درمقايسه با آژانس شيشهاي حاتميكيا اثر متفاوتي بود و علاوه بر رعايت موضوع مردمي بودن، به گونهاي مدرن و جهاني و بينالمللي روايت شده بود و صرفاً به تكرار وقايع جنگ نپرداخته بود
خلاصه فيلم: چمران كه قبلاً در لبنان بوده، در ابتداي فيلم با هليكوپتر درحاليكه كت و شلوار پوشيده، نه لباس چريكي و نظامي، براي كمك به مردم و برقراري صلح و نه ادامه دادن جنگ، وارد شهر پاوه ميشود و در مركز فرماندهي با وصالي و فلاحي ملاقات ميكند و وصالي اعتراض ميكند و ميگويد چرا اينقدر دير آمدهايد. چمران از بيمارستان كه تعداد زيادي مجروح در آنجاست بازديد ميكند و در دل مردم با سيروان، همسر و فرزندش مواجه ميشود. سيروان مجروح است و قصد رفتن دوباره به منطقه جنگي را دارد و مريلا زارعي او را از رفتن باز ميدارد و ميگويد اگر گلوله بزني، ميزنند و چمران حرف او را تأييد ميكند! در جاهايي از فيلم چمران ميگويد: صداي اذان ميآيد و به طريقي كليشهاي و نه با رويكرد عارفانه و متفكرانه و در خلوت اصلي شخصيت چمران با دو سه نفري شروع به خواندن نماز ميكند. در جاهايي از فيلم چمران حتي با منافقين زنداني شده صحبت ميكند و با آنها ارتباط ميگيرد و در جايي همراه يكي از زندانيان، با حس دوستي در بين قبيله فولكلور و بومي قوم كرد قرار ميگيرد و با ضد قهرمان فيلم، سركرده منافقين روبهروي هم قرار ميگيرند و از آنجاييكه هردو هم را ميشناختند، او از زن امريكايي و بچههاي چمران ميپرسد و چمران كم ميآورد. در صحنه شليك و سقوط هليكوپتر حامل مجروحان، با عشق و احساس مريلا زارعي و همسرش، سيروان شهيد ميشود. چمران مردم را در پناهگاه مركز پناه ميدهد و مريلا زارعي و زنان اسلحه را به زمين ميگذارند و خود چمران هم در جنگيدن كند عمل ميكند و وصالي به او ميگويد تو سرباز بازرگاني ياخميني؟ و در پايان فيلم با پيام امام خميني از ضبط صوت جنگ متوقف ميشود.
در نگاه جامعه شناختي، فيلم درمقايسه با آژانس شيشهاي حاتميكيا اثر متفاوتي بود و علاوه بر رعايت موضوع مردمي بودن، به گونهاي مدرن و جهاني و بينالمللي روايت شده بود و صرفاً به تكرار وقايع جنگ نپرداخته بود بلكه با نگرشي به جامعه قبيلهاي كرد وقايع را به صورت امروزي و بر طبق مقتضيات زمان تلطيفتر، احساسيتر و مليتر نشان داده بود. حس رمانتيك و عشق بين سيروان و همسرش در صحنه تعقيب و گريز سقوط هليكوپتر و در ميان مجروحان بيمارستان، بسيار تأثيرگذار نشان داده شد. فلاش بك چمران به زن و بچههايش در كشور ديگر فيلم را مدرن و عاطفي نشان ميداد. در فيلم جاي پا، نگاه و نگرش و برداشت آزاد و دل به خواهي حاتميكيا بالاي سر فيلم ديده ميشد و انگار فيلم زندگي و حال و هواي فيلمساز را بازگو ميكرد. عشق به وطن و انقلاب و آرمانها در فيلم با پخش صداي امام خميني، مشخص ميشد و حضور چمران در لبنان و ارتباط وي با شيعيان باعث غرور و افتخار فيلم بود و به فرا مليتي گريز ميزد ولي وجود فلاش بكي كوتاه از لبنان، به لحاظ دراماتيك كردن و واقعي نشان دادن فيلم، ضروري به نظر ميرسيد.
به لحاظ فرم، ساختار وتكنيك كارگرداني، شروع عالي فيلم با نماي باز و تابلوي پاوه با حركت دوربين فوقالعاده با دكوپاژي خاص و منحصر به فرد حاتميكيا روبهرو بود ولي فقدان زبان شاعرانه و استعارهاي و نماد و سمبلها در فيلم حس ميشد. فيلم اثري متفاوت با سايركارهاي حاتميكيا بود و در آن عشق، احساس، عاطفه، هيجان، تعليق، جلوههاي ويژه و كامپيوتري خاص زندگي، ميهن پرستي و قوم گرايي و فولكلور ايران ديده ميشد. رعايت اصول زيبايي شناسي، كادر بندي، تركيببندي، موسيقي و حتي سكوت، حركت دوربين و ميزانسن، ريتم و نقطه ديد و تدوين خوب و در كاربرد فيلم بود و به نوعي اشراف تكنيك كارگرداني و حضور فيلمساز را در فيلم ميتوان ديد.
محتوا و درونمايه، داستان پردازي به همراه درامي باورپذير و روشنفكرانه و انديشهگرا و همراه مفهوم، كنتراست و تقابل قهرمان و ضد قهرمان و ايجاد كنش و ديالكتيك در فيلم وجود داشت ولي به نظر ميرسيداي كاش فيلمنامه فيلم و ديالوگهايي بدون كليشه را كس ديگري مينوشت و تحقيق و پژوهش بيشتري به ويژه در خصوص چمران و ديگر بازيگران و بازنمايي و معرفي شهر پاوه و بوميها صورت ميگرفت.
در شخصيت پردازي، بازي گرفتن خوب از نقش وصالي و طراحي يك شخصيت اكتيو، پر جنب و جوش و داراي قدرت ريسك بالا و مدرن گونه با توجه به وابستگي وي به كشور و آرمانهايش پويايي فيلم را دوچندان ميكرد و در مقابل شخصيت كند و غير فعال و منفعل و بدون تفكر و عرفان تصويري چمران و بدون طراحي ريزهكاريها و ويژگيهاي خاص او باعث ميشد در رويارويي با موارد استراتژيك و چريكي و نظامي كمرنگ باشد، كم بياورد و دير عمل كند يا با پوشش كت و شلوار در فيلم به عنوان بازرس و ناظر جنگ تلقي شود كه حذف يا ايجاد جايگزيني براي او، در حقيقت خدشهاي اساسي به فيلم وارد نميكرد يا در حقيقت شخصيت خود حاتميكيا در فيلم متجلي ميشود. فلاحي هم ارتشي توانمند و حاذقي در نيامده بود به طوريكه در مقابل وصالي كم ميآورد. مريلا زارعي و به دنبال آن ساير زنان، با انداختن اسلحه، شجاعت زنان كرد را زير سؤال ميبرد! در جايي ميگويد گلوله بزني، ميزنند و چمران تأييد ميكند!
ديالوگ و مكالمهها در فيلم شعاري و كليشهاي بود. در شروع فيلم چمران ميگفت: كشتن حيوان كار ما نيست. در ميانه فيلم گفته شد: صداي اذان ميآيد. در آخر فيلم وصالي ميگفت: چمران بازرگان يا چمران خميني و خوش به حال خميني كه چنين سربازاني دارد. درحالي كه با طراحي بازي مناسب بسياري از اين ديالوگها تصويري ميشد و صرفا نيازي به گفتوگوي راديويي نميشد. ولي دركل، در اين روزگاركه كمتر به سينماي دفاع مقدس پرداخته ميشود، نگرش حاتميكيا به اين نوع ژانر سينمايي آن هم با رويكرد روشنفكرانه، مدرن، بينالمللي و جهاني كه مخاطب بيشتري دارد بسيار ارزشمند است و بايد با آغوش گرم خوديها حمايت شود تا مبادا با فرار مغزها، فرهنگ و هنركشور، در آغوش گرمتر نا خوديها قرار گيرد!
نویسنده : اكرم ناظمي سنجري
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 15 ارديبهشت 1393 - 17:23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]