واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
وقتی عصبانی می شوی چه شکلی هستی! حتما تا به حال هیجانی به نام عصبانیت را تجربه کرده اید...
اگر بخواهیم تعریفی از عصبانیت ارائه دهیم باید بگوییم عصبی بودن واکنش فلج کننده ای است که هنگام برآورده نشدن توقعات شخص پیدا می شود و می تواند به شکل خشم و غضب، خصومت، پریدن به کسی و یا سکوت ترشرویانه بروز کند. عصبی بودن واکنشی است که به سبب تکرار شدن آموخته شده است تا فرد در برابر یاس و ناکامی، آنها را از خود بروز دهد. عصبی بودن هیچ گونه بازده روانی ندارد و تنها ضعف و ناتوانی به دنبال دارد. از نظر جسمی، باعث انقباض های شدید، زخم معده، تپش قلب، بی خوابی، خستگی و حتی بیماری های قلبی می شود. در زمینه های روانی، عصبانیت موجب گسستن روابط عاشقانه ، ایجاد اختلال در ارتباطات انسانی، پیدایش احساس تقصیر و افسردگی شده و به طور کل سد راه و مانع زندگی بارور می شود. همیشه شنیده ایم که ابراز عصبانیت بهتر و سالمتر از خفه کردن آن است. بله، در واقع ابراز عصبانیت ، سالمتر از سرکوب کردن آن است. اما راه سالمتری نیز وجود دارد و آن عصبانی نشدن است. در این صورت بر سر دو راهی ابراز خشم یا خفه کردن آن قرار نخواهیم گرفت. بنابراین، هر بار شما به خاطر شخص یا چیزی که دوست ندارید، عصبانیت را برمی گزینید، تصمیم می گیرید در برابر واقعیت آزرده خاطر شوید، یا به نحوی دیگر روحیه خود را فلج سازید. این واکنش به راستی احمقانه است. چون عصبی بودن و عصبانیت هیچ چیز را تغییر نمی دهد.این واکنش شما، فقط دیگران را تشویق می کند که روش خود را ادامه دهند و فقط این همه فشارها و ناراحتی ها و عذابهای جسمی و فکری است که نصیب شما می شود. انتخاب حقیقتا حق شماست، اما یک طرز فکر نو شما را یاری می دهد تا نیاز به عصبانیت را از بین ببرید. می دانید که ممکن نیست انسان در یک زمان هم عصبانی باشد و هم بخندد. اختیار با شماست. هر کدام را که بخواهید می توانید انتخاب کنید. خود و دیگران را در این دنیای دیوانه بنگرید و بعد تصمیم بگیرید که به عصبی بودن ادامه دهید یا اینکه شوخ طبعی را در خود پرورش دهید. پس بخندید، لازم نیست برای خندیدن دلیلی داشته باشید، فقط بخندید، خنده به خاطر خنده، خود بهترین دلیل و توجیه آن است. و اما خشم در میان افراد، از درجات مختلفی برخوردار است. خشم را می توان نوعی سرطان زیرک دانست که روابط انسانها را تحت الشعاع قرار می دهد. در زیر مواردی را که در آن مردم بیشتر خشم را برمی گزینند ذکر می کنیم: ۱) خشم در هنگام رانندگی و تصادفات ۲) خشم به هنگام رقابت در بازی ۳) خشم نسبت به موارد بیجا ۴) خشم نسبت به مالیات ۵) خشم نسبت به تاخیر دیگران ۶) خشم نسبت به بی نظمی و بی حالی دیگران ۷) خشم نسبت به اشیای بی جان ۸) خشم هنگام گم کردن چیزی ۹) خشم نسبت به وقایع جهانی که از اختیار شما خارج هستند. عصبانیت و عصبی بودن را می توان از بین برد. این کار مستلزم تفکر زیاد و اندیشه های نو است و هر بار فقط در لحظه خاص خود موثر است. ۱) اولین و مهمترین کار این است که در لحظه خشم از افکار خود آگاهی پیدا کنید. ۲) سعی کنید عصبانیت را به عقب نیندازید. ۳) وقتی که می خواهید از عصبانیت به نحو سازنده استفاده کرده و چیزی را به کودک بیاموزید، سعی کنید ادای عصبانیت را درآورید. ۴) سعی نکنید خودتان را با این تصویر فریب بدهید که شاید شخص شما از تجربه های ناگوار و زننده لذت می برید. ۵) هنگامی که عصبی می شوید یاد بگیرید که به دیگران هم حق انتخاب بدهید، همانگونه که خود بر این حق اصرار دارید. ۶) یک یادداشت روزانه عصبانیت تهیه کنید و زمان و مکان و واقعه ای را که در آنها عصبانیت را برمی گزینید، دقیقا یادداشت کنید. ۷) پس از بروز خشم ، اعلام کنید که خطا کرده اید. ۸) سعی کنید هنگام عصبانیت نزد شخصی بروید که دوستش دارید. ۹) زمانی که عصبانی نیستید، با کسانی که بیشتر در معرض خشم شما هستند گفتگو کنید. ۱۰) خودتان را دوست بدارید، در این صورت هرگز خود را گرفتار خشم های مخرب و نابوده کننده شخصیت نخواهید کرد. ۱۱) به جای اینکه در برابر شرایط دشوار و یاس آور، برده عاطفی و احساسی باشید، موقعیت های دشوار را به عنوان یک نوع مبارزه طلبی برای تغییر دادن آن تلقی کنید، آن گاه هیچ وقتی برای عصبی شدن نخواهید داشت. اما گروه دیگری نیز هستند که ممکن است خشم خود را بروز ندهند و با وجود اینکه در خود احساس عصبانیت زیادی می کنند، هیچ وقت جرات ابراز آن را پیدا نکنند. آنها خشم خود را می خورند و کلمه ای نمی گویند. در این صورت خود را آماده ابتلا به زخم معده های دردناک می کنند و در لحظات حال با اضطراب فراوان بسر می برند. این گروه نقطه مقابل آنهایی که به خشم می آیند نیستند، اینها نیز همان توقعات را از دیگران و از روزگار دارند و می خواهند مردم مطابق الگوی دلخواه آنان رفتار کنند. با خود می گویند اگر همه چیز بر وفق مرادشان باشد عصبانی نخواهند شد. این منطق درست نیست و وداع با آنها، راز رهایی از شر فشارها و ناراحتی هاست. طبق تحقیقات انجام شده، زنان در مجموع، هیجان های مثبت و منفی را شدید تر از مردان حس می کنند و حتی اگر تفاوت های جنسیتی را کنار بگذاریم، زندگی عاطفی برای کسانی که به هیجان ها بیشتر توجه می کنند غنی تر است. این حساسیت عاطفی شدید به آن معناست که در این قبیل افراد، تحریکی حداقل، طوفان شدید عاطفی بر پا می کند; خواه از نوع مثبت و خواه از نوع منفی. نهایتا این را بدانید که زندگی آن قدری به شما فرصت نمی دهد که بخواهید روزهایتان را با اخم و عصبانیت بگذرانید، البته این را هم به شما قول نمی دهیم که زندگی تان همیشه مثل روزهای تابستان، گرم و آفتابی باشد. زندگی برایتان خواب های زیادی دیده و طوفان های زیادی را در پیش رو خواهید داشت و این دیگر به شما مربوط است که بخواهید زرنگ باشید و تمام این مشکلات را به جای عصبانیت با خنده و دیدی طنز از سر بگذرانید یا اینکه تا سرحد مرگ عصبانی شوید.
شنبه 13 اردیبهشت 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]