واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وقتي مهمترين جشنواره دفاع مقدس كشور امكان برگزاري سالانه ندارد
فرهنگ زيربناي زندگي بشريت را مـيسازد و بشريت به تكامل نميرسد مگر آنكه فرهنگش اصلاح شود. اصلاح فرهنگ هم مقولهاي نيست كه يك ماهه و يك ساله به نتيجه برسد، بلكه براي به بار نشستن فعاليتهاي فرهنگي لااقل يك دهه زمان لازم است.
فرهنگ زيربناي زندگي بشريت را مـيسازد و بشريت به تكامل نميرسد مگر آنكه فرهنگش اصلاح شود. اصلاح فرهنگ هم مقولهاي نيست كه يك ماهه و يك ساله به نتيجه برسد، بلكه براي به بار نشستن فعاليتهاي فرهنگي لااقل يك دهه زمان لازم است. پس اينكه انتظار داشته باشيم در همين يك سالي كه به نام جهاد فرهنگي نامگذاري شده به ناگاه چندين پله در عرصه فرهنگ پيش برويم نابخردانه است. فرهنگ ايراني-اسلامي ما در سه دهه اخير پيوندي نزديك با مفهومي به نام دفاع مقدس داشته است و اصلاً همين دفاع هشت ساله بوده كه مفاهيمي تازه را به فرهنگ ما وارد كرده است؛ مفاهيمي كه هرچند زمينهاي است پرجاذبه براي كار فرهنگي اما متأسفانه به دلايل مختلف كه اصليترينش درك نادرست متوليان امور از فرهنگ مقاومت و ايثار در دفاع مقدس است، چنانكه بايد اين حيطه جدي نگرفته شده است. حالا پس از دو دهه و نيم كه از دفاع مقدس ميگذرد اگر فقط سياهه آثار سينمايي را كه مرتبط با اين دفاعجانانه توليد شدهاند مرور كنيم، به لحاظ كمي دستمان پر است اما كار به كيفيت كه ميرسد همه اندوختههاي اين سالها شايد به 10 فيلم هم نرسد. از آن بدتر تعداد فيلمسازان بنامي است كه در اين حيطه تربيت كرديم و تعدادشان كمتر از انتظار است. به جز چهرههايي چون حاتميكيا، ملاقليپور و باشه آهنگر فيلمسازي كه در ژانر جنگ نزديك به استانداردهاي جهاني كار كند، نداريم. البته جوانان علاقهمند بسياري را در اين مسير داشتهايم اما در درجه اول درك نادرست از لزوم تبيين فرهنگ دفاع مقدس و در درجه دوم بياعتمادي به جوانان و عدم ايجاد فضا براي فعاليت آنها موجب شده از ميان جوانان كسي را كه ژانر دفاع مقدس را ادامه داده و در اين مسير باني تحول شود، نداشته باشيم. صد البته كه اگر جوانان پشت سر هم فيلمهاي آپارتماني با مضاميني هزاران بار تكرار شده درباره مناسبات زناشويي و ترديدهاي زوجين نسبت به هم بسازند كسي كاري با آنها ندارد و چه بسا كه در برخي موارد حمايتهايي هم وجود دارد اما به محض اينكه جواني پيدا شده و ميخواهد در ژانر دفاع مقدس فيلم بسازد از دهها فيلتر عبورش ميدهيم بلكه كمكي حداقلي را شامل حالش كنيم. اينكه دبير جشنواره مقاومت از فيلم نساختن درباره موضوعاتي همچون استفاده عراق از گاز خردل و فجايع بيشماري كه غرب و امريكا بر سرمان آوردهاند، مينالد بيبرو برگرد به دو عامل فوق ارتباط دارد. مديري كه از دفاع مقدس فقط نامش را شنيده طبيعي است كه هيچ چيز از ارزشهاي حاكم بر دفاع هشت سالهمان نداند. چنين مديري يار شاطر كه نيست، هيچ، تازه اين طرف و آن طرف كه مينشيند در مذمت جنگ هم حرف ميزند! مديران اين چنيني كه در سالهاي اخير تعدادشان كم هم نبوده و از سينما گرفته تا موسيقي و حتي ادبيات مديريت كردهاند به شدت به توسعه هنر دفاع مقدس آسيب زدهاند. همين مديران هستند كه مستقيم يا غيرمستقيم جوانان را سوق ميدهند به سمت ساخت فيلمهاي شبه روشنفكرانه آپارتماني! همين مديران هستند كه آن قدر مانع سر راه عاشقان هنر دفاع مقدس قرار ميدهند كه درست مثل بسياري از جانبازان دوران جنگ، هنر دفاع مقدس و هنرمندان اين ژانر هم مهجور واقع ميشوند. چه اينكه اگر هنر دفاع مقدس مهجور نبود، جشنواره فيلم مقاومت و دفاع مقدس دوسالانه نميشد. تهاجم فرهنگي مدتهاست آغاز شده و همان طور كه دبير جشنواره مقاومت گفت، اين سالها خانوادههاي ايراني آرامآرام سبك زندگي اصيل خود را فراموش كردهاند و كاملاً در جهت غربي شدن پيش ميروند! باز هم درست ميگويد كه تساهل و تسامح در سياست به وجود ميآيد اما در فرهنگ، نه! چراكه اقتضائات هر فرهنگي را ميراث گذشتگان ميسازند و ميراث ايرانيان نيز در تقابل با غربيون است. هاليوود نه حالا و نه 50 سال قبل فقط و فقط در وجه تكنيكي و استوديوهاي عريض و طويلش خلاصه نميشد. هاليوود ديگر صادركننده ايدئولوژي است. هاليوود كاري ميكند كه مخاطب با تماشاي فيلمي مثل «باشگاه خريداران دالاس» حتي با كسي كه به دليل لااباليهاي جنسي به بيماري ايدز مبتلا شده نيز همذاتپنداري كند. هاليوود كاري ميكند كه پوچگرايي موجود در اثري مثل «درون لوئيس ديويس» از سوي يك سري شبهروشنفكر در نشريات ما مرتب تحسين شود. هاليوود كاري ميكند كه حتي سيماي ملي هم براي جلب توجه مخاطبان در شب چهارشنبه آخرسال به يكي از بيمغزترين آثار آرنولد كه «آخرين ايستگاه» باشد، متوسل شود. اينجا ديگر هاليوود فقط صنعت نيست بلكه جهانبيني هم هست. در اين شرايط تكليف فرهنگ دفاع مقدس چه ميشود؟ مگر جز اين است كه فرهنگ را فقط و فقط بايد از كانال هنر تبيين كرد؟ پس چرا مديران فرهنگي ما نسبت به مظاهر اين كاناليزه كردن روي خوش نشان نميدهند؟ چرا جشنواره مقاومت نبايد چنان حمايتي را پشت سر خود داشته باشد كه سينماگران دفاع مقدس ما افتخار رونمايي آثارشان در اين جشنواره را داشته باشند؟ چه ميشد كه اگر همان حمايتهايي را كه به فلان فيلمساز هميشه معترض و اپوزيسيون نما داشتهايد، به چنين جشنوارهاي هم روا داريد؟ جشنواره مقاومت بايد به چنان اعتباري ميرسيد كه حتي آثاري مانند «چ» هم نه امسال كه سال قبل در اين جشنواره رونمايي ميشدند. آقايان مديران فرهنگي! اكنون وقت عمل است. در سال جديد بايد بيشتر از اينها به جشنوارهاي كه با فرهنگ اصيل انقلاب گره خورده بها دهيد.
نویسنده : اشرفالسادات موسوي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 12 ارديبهشت 1393 - 22:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]