واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به بهانه سالروز تولد قیصر/۳
قیصر امینپور؛ انقلابی فکور
به دنبال آن است که فاصله طبقاتی، تبعیض و مسائلی از این دست را به نقد بکشد و در خیلی از سطور این کتاب باارزش، حرفهای خودمانیاش را به کرسی مینشاند؛ حرفهایی که یک انقلابی فکور و دانشگاهی و صاحب کتاب «تنفس صبح» میتواند بزند.
خبرگزاری فارس - حسین قرایی؛ «قیصر امین پور» از جمله شاعرانی است که قلم زیبایش در نثر کمتر معرفی شده است و بیشتر ما او را به عنوان شاعری توانمند میشناسیم. قلمفرسایی او در دو حوزه نثر دانشگاهی و نثر ادبی (شاعرانه) تماشایی است. او با تالیف کتاب گرانقدر «سنت و نوآوری در شعر معاصر» زیبایی نثر دانشگاهی را رقم زد و با کتابهایی مثل «طوفان در پرانتز»، «گفتوگوهای بیگفتوگو»، «بی بال پریدن» نثرهای ارجمند شاعرانه را آفرید. روی سخن من کتاب جمع و جور «بی بال پریدن» است. این کتاب پنجاه و شش صفحهای نقد اجتماع زمان خود قیصر است. نقدی نه از جنس نقدهای نسیه امروزی! امینپور در این کتاب با بهرهمندی هنرمندانه از صنعت ادبی سجع به خلاقیتش در نثر شاعرانه ضریب داده است. بیآلایش بودن نویسنده در استفاده از ظرفیت واژههای معمولی نشانگر آن است که قیصر در حوزه نثر هم حرفهای جدی برای گفتن داشته است و همین سادگی است که سطرهای بی بال پریدن را خواندنیتر میکند؛ «مادرم بقچههایش را میبست. من دلم میخواست گوشهای از آسمان صاف روستا را بردارم، در بقچه مادرم بگذارم، تا هر وقت دلم تنگ شد به آن نگاه کنم. مادرم رختخوابها را میبست، رختخوابهایی که بوی پشتبام خنک تابستان را میداد. من دلم میخواست صدای خروسها را لای لحاف کوچک بپیچم، تا هر روز صبح با آن بیدار شوم.» (بی بال پریدن ص 33) همان طور که از مشاهده این کلمات برمیآید، امینپور، این نثر را برای نوجوانان دورههای راهنمایی و دبیرستان نوشته است. خاطرم هست در سالهایی که او در صفحات ابتدایی کتاب مطالبی با عنوان «حرفهای خودمانی» مینوشت همین رنگ و بو را داشت و باز هم خاطرم هست که حتی قیصر در این حرفهای خودمانی در صدد این بود که به نوجوانان ایرانی بینش ناب اسلامی را یادآور شود. نمونه این بینش که باز هم با زبان هنرمندانه قیصر همراه بود مقالهای بود که با «نثر شاعرانه» آمیخته شده بود و در زیبایی سورههای قرآن کریم نگاشته شده بود. به هر روی قیصر کلمات را با توجه به رده سنی گزینش میکند و چه قدر سخت است که خودت را در قامت یک نوجوان ببینی و به او مطالبه کردن را یاد بدهی! «معلم گفت امروز کلاس تعطیل است. بروید تاریخ و جغرافی را خودتان بخوانید و بنویسید. دیکته هم ننویسید. موضوع انشا هم آزاد است؛ هرچه دلتان میخواهد بنویسید. فقط مواظب باشید درست بنویسید. پاک و پاکیزه بنویسید.» (همان ص 50) و قیصر در این سطرهای سپیدش نگاه تعلیمی هم دارد؛ نگاهی که اصلا بوی نصیحت به خود نمیگیرد، بلکه با بیان هنرمندانه او در جان و روح مخاطب نوجوان مینشیند. به زعم نگارنده امین پور در کتاب «بیبال پریدن» به دنبال آن است که فاصله طبقاتی، تبعیض و مسایلی از این دست را به نقد بکشد و در خیلی از سطور این کتاب با ارزش، حرفهای خودمانیاش را به کرسی مینشاند؛ حرفهایی که یک انقلابی فکور و دانشگاهی و صاحب کتاب «تنفس صبح» میتواند بزند؛ «من کار میکنم، تو احتکار میکنی. من بار میکنم، تو انبار میکنی. من برنج میبرم، تو گنج میبری. من در کارخانه تو کار میکنم و در این جا هیچ فرقی بین من و تو نیست: وقتی که من کار میکنم، تو خسته میشوی، وقتی که من خسته میشوم، تو برای استراحت به شمال میروی، وقتی که من بیمار میشوم، تو برای معالجه به خارج میروی...» (همان ص 25) و جالب است که با طنزی هنرمندانه نام این قطعه ادبی را «تقسیم عادلانه» گذاشته است! انتهای پیام/
93/02/02 - 09:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]