واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دست از سر تعريف سنتي نخبگي برداريم
شنبه گذشته سيدحسن حسيني، معاون فرهنگي و امور نخبگان بنياد ملي نخبگان در جمع نمايندگان رسانههاي جمعي حاضر شد و گزارشي از عملكرد معاونت خود در سال گذشته و برنامههاي آن در سال جاري ارائه كرد.
در بين اظهارات وي كه مجموعهاي از جزئيات جايزه علامه طباطبايي، عمومي كردن علم در جامعه، توجه به دوران تمدن علمي ايرانيان براي شبيهسازي آن در دوره جديد و توجه به اخلاق علم و توانمندسازي نخبگان را در بر ميگرفت، از مهاجرت نخبگان و ژنهاي نخبگي و تلقي نخبه به افراد و شرايط بهرهمندي آنها از امكانات و تسهيلات بنياد ملي نخبگان سخن رفت.
اما مسئلهاي كه در بين اظهارات اين مقام مسئول در حوزه نخبگان جلب توجه كرد، تعريف نخبه و تعيين سطح نخبگي در جامعه بود كه نشان از مقاومتهاي ناخودآگاهي در برابر تحول در تعريف نخبگي حتي در سطوح بالاي مديريتي دارد. اظهارات حسيني نشان داد كه نگاه حاكم بر مجموعه مديريت كلان در اين حوزه نياز به اصلاح و پوستاندازي دارد؛ مثل اصرار بر نخبه دانستن برگزيدگان كنكور يا مخترعان كه سطح اختراعات آنها به زور به سه ميرسد، برگزيدگان مسابقات گوناگون كه غالباً فرآيند استاندارد و قابل استنادي را براي برگزيده شدن طي نميكنند و. . .
چنانچه به تعداد هر يك از اين نخبگان يك مسئله از مسائل كشور پاسخ ميگرفت، يا اگر به ازاي هر 100 نفر از اين برگزيدگان و مخترعان و ايدهپردازان و نفرات برتر كه به وجودشان مفتخريم ( كه باعث افتخار هم هستند) چند طرح بر زمين مانده كشور به جريان ميافتاد، آيا نقصانهاي ريز و درشت در عرصههاي گوناگون تا اين اندازه خودنمايي ميكردند؟
اكنون زمان تعارف گذشته و كشور ما در مرحلهاي قرار دارد كه بايد در ازاي هزينهها و سرمايهگذاريهايي كه ميكند، بازخورد دريافت كند.
اساس اقتصاد مقاومتي بهرهبرداري حداكثري از منابع است، يعني جايي براي هدر رفت سرمايهها يا آزمون و خطا در سرمايهگذاريها در حوزههاي مختلف وجود ندارد. اما در حال حاضر با وجود تأكيدات فراوان اين اتفاق رخ ميدهد كه خود اين مسئله از دو بعد قابل بررسي است. اول اينكه در برنامهريزي براي استفاده و بهرهمندي از ظرفيتهاي نخبگي دچار مشكل و ضعف اساسي هستيم كه با وجود علم به آن، توانايي رفع اين ضعف را نداريم يا در تعريف نخبگي گرفتار توهم ظرفيت بيني و ظرفيت انگاري هستيم كه خود اين يا به دليل استانداردهاي نادرست در تعريف و معرفي نخبه است يا مجبوريم آمار مبسوطي از نخبههاي جذب شده ارائه دهيم تا كارنامه مديريتيمان و گزارش عملكردمان پر و پيمانتر ديده شود.
اظهارات اعتراف گونه معاون فرهنگي و امور نخبگان بنياد ملي نخبگان را بخوانيد: ما 100 هزار اختراع ثبت شده داريم كه حدود 10 هزار تا از آنها در بنياد تشكيل پرونده داده و بررسي شدهاند كه 2 هزار تا از اين اختراعات توانستهاند سطح 3 را كسب كنند، از اين تعداد 13 تا به سطح2 و مرحله توليد رسيدهاند و تنها يك اختراع موفق به كسب سطح يك و تجاريسازي و توليد شده است كه آن هم در صنايع پيشرفته كاربرد دارد، يا در جاي ديگري از بهرهمندي 5 هزار نفر از تسهيلات نظام وظيفه خبر ميدهد كه به ازاي آن 5 هزار پروژه پژوهشي براي كشور تعريف شده كه ممكن است بسياري به درد نخورند.
امروز لاجرم تنها عرصه و زمينه پيشرفت كشورمان حوزه اقتصاد و با تأكيد اقتصاد دانش بنيان است. تا زماني كه زمينه اقتصادي كشور ما در جايگاه استوار و مقتدري قرار نگرفته باشد، نميتوانيم برتري فرهنگي و علمي خود را اثبات و بيمه و مداوم كنيم.
از طرفي از آنجا كه در مسير پايه گذاري اقتصادي سعيداريم طرحي نو در اندازيم و از در آويختن به سرمايه داري و وابستگي به نفت ميگريزيم( هر چند سالها در دام آنيم) و به دنبال مبناي اقتصادي سالم و طاهر و اسلامي هستيم، كار ما صدچندان سختتر از جوامع ديگر است و در اين راه ولو به اضطرار و موقتي بايد در تعريف نخبگي بازنگري شود.
نخبه در شرايط كنوني كشور ما كسي نيست كه به دامن محفوظات و تستها ميآويزد يا چندين سال را صرف مطالعه يا پژوهشي ميكند كه هيچ دردي از كشور دوا نميكند و به تسهيلات و زماني كه صرف ميكند هيچ ارزش افزودهاي نميافزايد.
اگرچه اين افراد گزينههاي استعداد و پشتكار را تك تك با هم دارند، اما جمع اين عوامل بايد بازده مضاعفي داشته باشد. در عين حال بايد به اين نكته هم اذعان كنيم بلد نيستيم ظرفيتهاي انساني ميلياردي خود را به بهرهوري برسانيم. در عوض ويتريني به نام بنياد ملي نخبگان ميسازيم و آنها را در اين ويترين به نمايش ميگذاريم.
شاهد اين مدعا هم اينكه در حال حاضر هيچ تناسبي بين آمار نخبگان كشور و ميزان موفقيت برنامههاي توسعه پنج ساله كشور وجود ندارد. يعني در طول دستيابي به توسعه پايدار همخواني با افزايش آمار نخبگان به چشم نميخورد.
از طرف ديگر توجه به اين نكته نيز ضروري است كه هر چند لزوم ساماندهي تشكيلاتي شبكه نخبگاني كشور بر كسي پوشيده نيست اما بازه زماني كه از سوي يك مجموعه دولتي صرف شناسايي، جذب و به كارگيري و ساماندهي و شبكهسازي آنها در مسير توسعه و آباداني كشور ميشود نبايد طولاني و فرسايشي شود. خلاصه اينكه
براي ايران امروز، نخبه كسي است كه توانايي اثرگذاري
(با هر دامنهاي و در هر سطحي) را در معادلات اقتصادي و مناسبات اجتماعي و فرهنگي جامعه داشته باشد. آيا نخبگاني كه امروز تحت پوشش بنياد ملي نخبگان هستند، بر اساس تأكيدات مقام معظم رهبري كارايي در دست گرفتن مديريت تحولات كشور را دارند؟
نویسنده : نفیسه ابراهیمزاده انتظام
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 03 ارديبهشت 1393 - 21:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]