واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: حديث «پايمردي و جاودانگي»
در طول تاريخ، استعمار غرب هر زمان به رنگي، در عرصه سياسي و اجتماعي سرزمين ما جلوهگري كرده و با ترفندهاي گوناگون به غارت ثروتهاي مادي و معنوي ما پرداخته است.
اين اژدهاي هفت سر، چنان در شيوههاي چپاولگري كاركشته است كه غالباً هنگامي مقاصد شوم او آشكار ميگردد كه كار از دست بشده و رشته كار به دست او افتاده است. يكي از برهههاي تاريخي كه همگان اعم از روشنفكران و برخي علما را چنان دچار ذوقزدگي كرد كه دستهاي پنهان استعمار را در پس پرده نديدند يا ديدند و به روي خود نياوردند، عصر مشروطه است. ايرانيان كه از ظلم و جور حكام قاجار و عقبماندگي كشور به ستوه آمده بودند، دل به شعار دلفريب و خوش آب و رنگ مشروطه سپردند، غافل از آنكه رندان، تحت پوشش اين عنوان در پي نابود كردن ريشههايي هستند كه قاجار با تمام مفاسد ريز و درشت خود جرئت انجام آن را نداشت و آن چيزي نبود جز ريشهكن كردن تشيع كه همواره ضامن بقا و استقلال اين سرزمين بوده است. در هنگامي كه غبار فتنه چشم انسانهاي معمولي را كور ميكند و كشف حقيقت ناممكن ميشود، تنها افراد خاصي قادرند حقايق را فهم كنند و از پس غبارها، چهره واقعي فتنهگران را تشخيص بدهند و شيخ شهيد، آيتالله شيخ فضلالله نوري يكي از اين نوادر بود. او كه از علماي طراز اول تهران بود و بسياري پايه فضل او را برتر از طباطبايي و بهبهاني دانستهاند، در رهبري و پيشتازي در نهضت مشروطه زبانزد خاص و عام است، بدانگونه كه دشمنان قسمخورده وي نيز بدين امر اذعان دارند. شيخ در ابتداي ظهور مشروطيت با ساير روحانيون مشروطهخواه همفكر و همقدم بود و با اينكه دوست عينالدوله، صدراعظم وقت بود، در مهاجرت به حضرت عبدالعظيم(ع) و شهر قم شركت كرد. او تا صدور فرمان مشروطيت و افتتاح مجلس شوراي ملي، در نگهباني از مشروطه از بذل كمترين همراهي و كمكي دريغ نكرد، بااين همه او در پي رواج شريعت بود، از اين رو چون آن روي سكه مشروطيت را ديد و نقشه استعمار براي جايگزيني حكومتي سكولار تحت پوشش مشروطه و قانون اساسي و رواج بيبند و باري تحت عنوان دموكراسي را دريافت، علم مخالفت با اين نوع مشروطه را برافراشت و گفت:«همين كه مذاكرات مجلس شروع شد و عناوين داير به اصل مشروطيت و حدود آن در ميان آمد، از اثناي نطقها و لوايح و جرايد، اموري به ظهور رسيد كه هيچ كس منتظر نبود و زائدالوصف مايه وحشت و حيرت رؤساي روحاني و ائمه جماعت و قاطبه مقدسين و متدينين شد، از آن جمله در منشور سلطاني كه نوشته بود مجلس شوراي ملي اسلامي داديم، لفظ اسلامي گم شد و رفت كه رفت...»
نویسنده : علي احمد فراهاني
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 01 ارديبهشت 1393 - 14:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]