واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ورود به سپاه دروازهاي براي شهادت بود
تنها دو ماه و چند روز از پيروزي انقلاب اسلامي نگذشته بود كه حضرت امام در دوم ارديبهشت سال 1358 طي فرماني به شوراي انقلاب اسلامي رسماً تأسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را اعلام كرد و شوراي انقلاب با تأسيس شوراي فرماندهي سپاه، گامي اساسي را در جهت سازماندهي اين نهاد انقلابي برداشت
با شروع غائله كردستان و جنگ تحميلي سپاه پاسداران به خوبي نشان داد چه نقش تأثيرگذاري در حفظ امنيت و ثبات كشور دارد. حالا پس از گذشت 35 سال از تأسيس سپاه پاسداران اين نهاد انقلابي پرقدرت و با صلابت آرامش كشور را تضمين ميكند. به مناسبت سالروز تشكيل سپاه با «علي كرمي» از وروديهاي سال 58 به اين نهاد انقلابي گفتوگويي را انجام دادهايم و در اين مجال گذري بر نحوه تأسيس سپاه كرج و پاسداران نامآور اين خطه همانند شهيدان كلهر، شرعپسند و... داشتهايم. از چه سالي فعاليت خود را به عنوان يك سپاهي آغاز كرديد؟ در آبان 1358 قبل از اينكه خدمت سربازيام تمام شود در سپاه ثبتنام كردم. بعد از آن مصاحبهاي را براي ورود دادم و مورد پذيرش قرار گرفتم. ابتدا يك دوره آموزشي را گذراندم و بعد يك آموزش پنج روزه در كرج و يك آموزش 20 روزه در تهران در پادگان امام حسين(ع) ديدم. بيشتر بچههايي كه آن زمان با من همدوره بودند شهيد شدند. حدود 40، 50 نفر بوديم كه از كرج، شهريار و ساوجبلاغ براي آموزش پذيرش شدند. شهيدان جعفر محمدي و خداورديلو نمونهاي از همدورهايهاي ما بودند كه به شهادت رسيدند. سپاه كرج در آن سالها سازماندهي و نظم خود را پيدا كرده بود؟ شهريور سال 58 سپاه كرج در پادگان عظيميه و شهيد بهشتي فعلي افتتاح شد. آنجا مقر كميته بود كه وقتي سپاه به كرج آمد آنجا مستقر شد. ستاد فرماندهي سپاه آنجا بود. بنيانگذاران سپاه شهيد مهدي شرعپسند كه در عمليات والفجر 5 در چنگوله به شهادت رسيد و شهيد احسانينژاد و حاجحسين ميررضي و حاجآقا فيض و دليلي بودند. پاسداري به نام نوري كه از بچههاي همدان و از جانبازان كردستان بود فرمانده سپاه شد. بعد از او آقاي رضايي آمد و در شش ماهه اول دو فرمانده سپاه عوض شد. بعد از آقاي رضايي، سردار ناصح آمد كه فرماندهي سپاه كرج را به مدت يك سال و اندي به عهده گرفت. در آن زمان حال و هواي سپاه شرايط خاص و متفاوتي داشت. آن زمان سپاه وجهه خاصي داشت و بچهها با نيت خاصي وارد سپاه ميشدند. كساني كه در سپاه فعاليت ميكردند، ميآمدند تا بدون هيچ چشمداشتي خالصانه و مخلصانه به مردم، انقلاب و امام خدمت كنند. بيشتر بچهها با اين نيت وارد سپاه ميشدند و مزد آن را هم با شهادتشان از خدا گرفتند. تنها عده كمي از بچههاي قديمي ماندهاند. انگيزه شخصي شما براي ورود به سپاه در سالهاي اوليه تشكيل آن چه بود؟ بيشتر پاسداران به انگيزه و نيت خدمت و شهادت ميآمدند. خيلي از بچهها ميگفتند عمر ما بيشتر از شش ماه طول نخواهد كشيد. فضاي خيلي معنوي بر سپاه حاكم بود. خصوصاً حضور افرادي مثل مهدي شرعپسند، حاجحسين ميررضي و حاجحسن احسانينژاد و شهيد كلهر كه آوازهاي كشوري داشتند در جذب نيرو در سپاه و تقويت روحيه پاسداران خيلي مؤثر بود. تعدادي از پاسداران براي ديگران از نظر اخلاقي، نظامي و خط مشي سياسي و ولايتپذيري الگو بودند. چون سپاه به شهادت نزديك بود بسياري خدمت در سپاه را انتخاب ميكردند تا به نيتي كه دارند دست پيدا كنند. قبل از شروع رسمي جنگ غائله كردستان رخ داد، نگاه شما به اين حوادث چه بود؟ بله، خبري از تهاجم نظامي عراق نبود ولي در كردستان جنگ بود. بچهها به عشق خدمت در كردستان وارد سپاه ميشدند و اولين گروهي كه از كرج براي حفظ امنيت عازم كردستان به ويژه سنندج شد گروهي از پاسداران با حضور شهيد شرعپسند و كلهر بود. عشق به شهادت، بچهها را به سپاه ميكشاند و يكي از ويژگيهاي پاسداران عشق به شهادت بود. در دوران دفاعمقدس در كدام مناطق مشغول نبرد بوديد؟ چه چهرههاي درخشاني از بچههاي پاسدار روي شما تأثير گذاشته بودند؟ ابتدا اين را بگويم كه ما دومين گروهي بوديم كه به كردستان با فرماندهي شهيد كلهر در شهريور59 اعزام اين خطه شديم و مقطعي آنجا بوديم. جنگ كه شروع شد به سمت گيلانغرب با فرماندهي شهيد شرعپسند، اولين گروهي بود كه به اين منطقه اعزام ميشد. در پايان جنگ تا عمليات مرصاد توفيق حضور در جبهه و منطقه را داشتم و لياقت شهادت را نداشتيم. اما در خصوص چهرهها بايد بگويم شهيد شرعپسند يكي از اسوههاي اخلاق دفاعمقدس و مردم كرج بود كه با او در جبهه بودم. همچنين سردار شهيد حاجيدالله كلهر كه يكي از فرماندهان لشكر سيدالشهدا بود كه با شرايط جسماني نامساعد به جبهه آمد و در عمليات كربلاي 5 به شهادت رسيد. حاجعلي سوري يكي ديگر از رزمندگان و قديميهاي سپاه كرج بود كه مجروحيت سختي را در قصرشيرين داشت. هنگام شليك توپ 106 يكي از بچهها متوجه او نميشود و آتش عقبه 106 از پشت سر تا پشت پايش را كامل ميسوزاند. ايشان مدت زيادي را در بيمارستان بستري بود و زجر زيادي كشيد و خدا اين جانبازي را از او قبول كند. جلوه سپاه در بين مردم در سالهاي ابتدايي تشكيل آن چگونه بود؟ مردم سپاه را ميپرستيدند و يك نگاه مقدس داشتند. خاطرم هست يك روز با لباس سپاه براي خواندن دعاي كميل به دانشگاه تهران رفتيم. در حال برگشت تعدادي از مردم كنار نردهها نشسته بودند و وقتي از كنارشان رد شديم يكي از جوانان بلند شد و با ما روبوسي كرد. بعد روي آرم سپاه دست كشيد و آن را بوسيد. آنجا ما خيلي خجالت كشيديم و فهميديم چقدر مديون مردم هستيم. به نظرتان سپاه توانسته وظيفهاش را از آغاز تا امروز به خوبي انجام دهد؟ به شكر خدا سپاه تا آنجايي كه در توانش بوده وظايفي كه مردم، انقلاب و رهبري بر دوشش گذاشته بودند را به نحو احسن انجام ميدهد. هنوز همان رگ و ريشههاي قبل در سپاه وجود دارد و نيروهاي قديمي كه بازنشسته شدهاند چشم و دلشان به پاسداران جوان است تا راه شهدا را با داشتن روحيه فداكاري و ايثار ادامه دهند. نقش سپاه در طول 8 سال جنگ تحميلي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ اداي تكليف خيلي براي سپاه مهم بود. بچههاي بسيج و سپاه نگذاشتند حرف امام روي زمين بماند در حاليكه بعضي مسئولان متوجه حرف امام در خصوص جنگ نشدند. بچههاي سپاه و بسيج دين خود را نسبت به امام، شهدا و انقلاب ادا كردند و مسئولاني كه بايد پا بهپاي مردم و رزمندگان ميآمدند در پايان جنگ كم آوردند و نتوانستند همراه امام باشند و جام زهر را به حضرت امام نوشاندند. ارزيابي خودتان از فعاليتهاي سپاه در سالهاي بعد از جنگ چيست؟ بعد از جنگ در لشكر10 سيدالشهدا بوديم و تا آنجا كه در توانمان بود فرهنگ دفاعمقدس و راه و روش شهدا را به جوانان و پاسداران تازه وارد انتقال داديم. اگر سپاه فرهنگ دفاعمقدس را در جامعه اشاعه دهد خيلي از مشكلات مملكت حل خواهد شد. اگر تفكر نابي كه در دوران دفاعمقدس حاكم بود اجرايي شود بسياري از معضلات و مشكلات حل خواهد شد. اشكال امروزمان اين است كه از فرهنگ دفاعمقدس فاصله گرفتهايم. بحثهاي فرهنگي از مأموريتهاي مهم سپاه است و بايد همان تفكري را كه زمان جنگ در عملياتها وجود داشت الان كاربردي كنيم تا بسياري از مشكلات را حل كنيم.
نویسنده : آرمان شريف
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 01 ارديبهشت 1393 - 14:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]