واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: خبري در راه است!
ابوي ميگويد: زلزله و سونامي و گراني و. . . بيداد ميكند چه نشستهاي. بيا برويم بالاي كوه تا جان سالم به در بريم.
ميگويم: باز قصه پر غصه امروزتان چيست؟ اگر اينها كه ميگوييد عذاب باشند، بالاي كوه هم خودشان را به ما ميرسانند. اما بعيد است، مملكت با اهداي يارانههاي ما، در آستانه شكوفايي است، حالا اقساط داراييهاي بلوكه شدهمان را هم ندادند، ندادند. عجلهاي در كار نيست! ديگر هر بهانهتراشي و سخن بيهودهاي كار بيگانگان است!
ابوي ميگويد: خواب ديدي خير است! كدام شكوفايي؟ به اين تيترهاي امروز خبرگزاريهاي داخلي نگاه كن. يك بويي استشمام ميشود. دارند ما را آماده يك چيزي ميكنند. دارد قيامت ميشود.
و من اولاد آدم تيترهايي را كه ابوي ميگويد ورانداز ميكنم:
خبرگزاري مهر ـ سونامي جديد بيكاري در راه است/ افزايش تعداد بيكاران به 11 ميليون نفر
خبرگزاري ايلنا ـ زلزله دوباره در بازار مسكن در صورت عدم اتخاذ تمهيدات صحيح همزمان با سكوت وزير راه
خبرگزاري ايرنا ـ شرايط آب از حالت عادي خارج و بحراني شده /از هدر رفتن آب جلوگيري كنيم
خبرگزاري تسنيم ـ صادرات چين به ايران ۲ برابر شد
خبرگزاري فارس ـ مسابقه بانكها در رينگ افزايش نرخ سود/ گام بلند هدفمندي با فشار مضاعف بر توليد و قيمتها
خبرگزاري ايسنا ـ گوجهسبز كيلويي 30 هزار تومان!
خبرگزاري بهمان...
ابوي: چه ميگويي؟ اينكه در دولت تدبير و اميد بيكاري متوقف نشده، مسكن ميخواهد گرانتر بشود، آبمان خشكيده، جنس آشغالهاي چيني دوباره در بازار جولان ميدهند، بانكها سر پول مردم دعوا راه انداختهاند و گوجه سبز. . .
ميگويم: نگوييد. دهانم آب افتاد.
ابوي:از اين همه نابساماني دهان چه كسي به آب ميافتد كه دهان تو افتاده! مگر دشمن اين مملكتي؟ مگر ميخواهي با استفاده از اين فلاكت، براي خودت تشكيلاتي راه بيندازي؟ مگر...
ميگويم: نه! گفتي گوجه سبز... دهانم آب افتاد.
ابوي عصباني شده و حرفي از بودا نقل ميكند: با انگشت به ماه اشاره كن، ابلهان به جاي ماه، نوك انگشت تو را ميبينند!
ميگويم: گفتيد بودار است! نميدانستم منظورتان بوداست.
ابوي عصباني شده، كوله پشتياش را برميدارد تا برود سر كوه زندگي كند. در را هم محكم ميبندد. من ماندهام كه چرا به من غضب كرده؟ برود يقه اين همه آدم بيكار در دولت و مجلس را بگيرد كه در اين امور سررشته دارند و ندارند. ما گوجه سبزمان برسد، حالا ميخواهد كيلويي صد هزارتومان باشد، ديگر چه كار داريم به اين كارها. رأي دادهايم تا يكي بيايد و وضع را بهتر كند! بعدش هم اگر نتوانست، ميگوييم مردي كه آمده بود، رفت. يكي ديگر را ميآوريم يا همان كه قبل از اين آخري بوده، البته اگر براي بازگشتش شرط نگذاشته باشد... خداي نكرده دموكراسي براي همين روزهاست. راستي چاغاله بادام كيلويي چند؟
نویسنده : اولاد آدم
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 25 فروردين 1393 - 17:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]