محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844335944
گزارش فارس از گرامیداشت روز جهانی کودک/ مراسمی که به خاطر نام رمان فرهاد حسنزاده لغو شد/روایت جعفر ابراهیمی از نخستین کتابی که خواند
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از گرامیداشت روز جهانی کودک/
مراسمی که به خاطر نام رمان فرهاد حسنزاده لغو شد/روایت جعفر ابراهیمی از نخستین کتابی که خواند
جعفر ابراهیمی گفت: کتابی را از جوی آب گرفتم که چندین صفحه از صفحات نخستین کتاب و چندین برگ نیز از پایان کتاب را آب برده بود و کتاب بی سر و تهی بود که نصیب من شد که بنده آن را از غرق شدن در رودخانه نجاتش دادم
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مراسم گرامیداشت روزجهانی کتاب کودک شب گذشته با حضور بیش از 50 نویسنده، شاعر، تصویرگر و مترجم ادبیات کودک و نوجوان نظیر جعفر ابراهیمی شاهد، عزتالله الوندی، محسن هجری، شهلا انتظاریان، مجید راستی، محمود برآبادی، سیدعلی کاشفی خوانساری، طیبه شامانی، لاله جعفری و.. در سالن اجتماعات انجمن نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان برگزار شد. در ابتدای این مراسم محمود برآبادی، یکی از اعضای انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به قرائت داستانی پرداخت که در ذیل آن را میخوانید: تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودم و تشنه خواندن کتاب بودم. در روستای ما نه کتاب فروشی بود و نه کتابخانه. از پدرم خواستم وقتی می روز لژ، برایم کتاب بخرد. به چند تا کتابی که لب طاقچه بود، اشاره کرد: «این همه کتاب چرا آنها را نمیخوانی؟. کتابهایی که پدرم میگفت، کتابهای خوبی بودند. خمسه نظامی، جوامعالحکایات، سیاستنامه و قصص الانبیاء. اما من نمیتوانستم آنها را بخوانم. کلمههای سختی داشتند، خطشان ریز بود، صفحههایشان زیاد بود و عکس و نقاشی هم نداشتند. یک روز که پدرم از لژ برگشت، گفت: «بیا این هم چیزی که میخواستی!»، کتاب را گرفتم و پشت و رویش را نگاه کردم. نه اسمش جالب بود و نه نام نویسندهاش را میتوانستم بخوانم. گفتم: قرار بود یک کتاب خوب برایم بیاوری! گفت: کتاب خوبی است. توی راه نصفش را خواندم. قصههای شیرینی دارد. نویسندهاش هم مشهور است. همه دنیا او را میشناسند. خیلی گشتم تا پیدا کردم. مواظب باش پارهاش نکنی. کتاب را خواندم. پدرم راست میگفت قصههایش شیرین بود. «جوجه اردک زشت»، «سرباز سربی»، «لباس تازه امپراتور» و خیلی قصههای دیگر. کتاب عطش مرا به خواندن بیشتر کرد. دوباره سراغ پدرم رفتم که میخواست برود لژ. گفت: «این طوری نمیشود، هر دفعه که میروم لژ باید کلی هم برای تو خرید کنم». چارهای نبود. باید همان کتاب را دوباره و سه باره میخواندم. از آن روزگار سالها گذشته است. خوشبختانه این روزها کتاب فراوان و کتابهای مخصوص کودکان و نوجوانان هم زیاد است. چیزی که کم است، کتابخوان است.
* برآبادی: این روزها کتابهای مخصوص کودکان، بسیار اما کتابخوان، کم است برآبادی در ادامه این مراسم، بیان داشت: سرگرمیهای گوناگونی، کودکان و نوجوانان را به سوی خود کشاندهاند، سرگرمیهایی که گاه چیزی به دانش و بینش بچهها اضافه نمیکنند. آیا در عصر اینترنت، شبکههای اجتماعی، بازیهای رایانهای، رسانههای دیجیتالی و مولتی مدیاها، کتاب خواندن را کنار خواهیم گذاشت؟ آیا کتابخوانها در جامعه، افراد انگشتشماری خواهند بود که رفتارشان غیر متعارف است. وی اضافه کرد: بعضیها آینده کتاب را این گونه میبینند و برخی شواهد هم بر این موضوع دلالت دارد. اما من بسیار خوشبینم. درست است که کتاب رقیبان قدرتمندی دارد اما کتاب توان برابری در مقابل آنها را دارد. کتاب چنان لذتی به خواننده میدهد که هیچ کدام از سرگرمیهای دیگر واجد آن نیست. برآبادی ادامه داد: خواندن ما را در فرآیند خلق اثر شریک میکند. خواننده در ذهن خود به بازآفرینی لذتبخش اثر میپردازد. این آن چیزی است که هیچ کدام از رسانهها نمیتوانند به مخاطب خود بدهند. وی افزود: تردیدی نیست که کتاب همواره در کنار ما خواهد ماند و به وظیفه اصلی خود که معرفتبخشی و دانش افزایی است، ادامه خواهد داد و کودکان ما همچنان کتاب خواهند خواند.
* روایت جعفر ابراهیمی از نخستین کتاب و روزنامهای که دیده و خوانده است از دیگر سخنرانان این مراسم جعفرابراهیمی شاهد، نویسنده و شاعر ادبیات کودک و نوجوان بود که وی بیان داشت: زمانی که در سال 1340، حدود 10 سال سن داشتم و در کلاس چهارم ابتدایی تحصیل میکردم، هیچ نوع خواندنی در عمرم ندیده بودم یعنی به جزء کتابهای درسی هیچ نوع خواندنی دیگری وجود نداشت و تنها دارایی قابل خواندن، یک کتاب فارسی، ریاضی و یک کتاب علمالاشیاء بود. وی اضافه کرد: زمانی که چهارم دبستان را تمام کردم به دلیل آن که در روستای ما بالاتر از این مقطع کلاس دیگری وجود نداشت، از ادامه تحصیل بازماندم، چرا که در آن دوران هر کسی که به چهارم دبستان میرسید به نوعی فارغالتحصیل میشد. ابراهیمی شاهد ادامه داد: در آن زمان برای بزچرانی به صحرا رفته بودم که ناگهان یک طوفانی صورت گرفت که معتقدم آن توفان یک هدفی را دنبال میکرد؛ یعنی طوفان چنان شدید بود که خاکهای صحرا را به صورتم میپاشاند و ناگهان چیز عجیبی محکم به صورتم اصابت کرد و در آن لحظه بسیار ترسیدم، به گونهای که در آن لحظه برای اولین بار با روزنامهای مواجه شدم که بسیار کثیف بود. از دیدن روزنامه تعجب کرده بودم که هم دارای نوشته است و هم دارای عکس، به خاطر اینکه نمیدانستم روزنامه چیست. به همین منظور آن روزنامه را به پدرم که تازه از تهران آمده بود نشان دادم و چون او در تهران کار میکرد، به خوبی با روزنامه آشنایی داشت. وی افزود: پدرم آن روزنامه را همانند یک چیز قیمتی به قهوهخانه برد. در آن لحظه من به همراه برخی از دوستانم در کنار قهوهخانه بازی میکردیم و دیدم که پدرم روزنامه را خوانده و برای مردم صحبت میکند، در آن زمان صاحب آن قهوهخانه شخصی به نام میرزارضا بود که سواد خواندن و نوشتن داشت. گویا او به پدرم پیشنهاد کرده بود که مسابقه کوچکی ترتیب دهیم و از کودکانی که در کنار قهوهخانه بازی میکنند بخواهیم که روزنامه را بخوانند. این شاعر ادبیات کودک و نوجوان گفت: در نهایت یک مطلب انتخاب شد و فرزند میرزارضا و بنده و چند تن از دوستان دیگر که همه همکلاس بودیم شروع به خواندن آن مطلب کردیم اما تنها کسی که توانست آن مطلب روزنامه را بخواند بنده بودم؛ یعنی با توجه به اینکه تا به آن روز هیچ روزنامهای را ندیده بودم اما توانستم آن را به خوبی بخوانم و درنهایت به پدرم گفتند که حیف است این کودک در کلاس چهارم دبستان فارغالتحصیل شود، خوب است که برای ادامه تحصیل به شهر برود. وی اضافه کرد: همان روزنامه تکه پاره باعث شد که پدرم مرا در سال 1341 به تهران آورده تا ادامه تحصیل بدهم. ابراهیمی شاهد درباره نخستین آشناییاش با کتاب، میگوید: کتابی را از جوی آب گرفتم که چندین صفحه از صفحات نخستین کتاب و چندین برگ نیز از پایان کتاب را آب برده بود و کتاب بی سر و تهی بود که نصیب من شد که بنده آن را از غرق شدن در رودخانه نجاتش دادم. رودخانهای که با بارش باران در جوادیه به وجود آمده بود و در آن زمان نیز خبر نداشتم که همسایه عمران صلاحی هستم. وی ادامه داد: کتاب را به منزل برده و پس از خشک کردن مورد مطالعه قرار دادم و در آن هنگام متوجه شدم که آن کتاب یک افسانه روسی بوده است که نه اسم نویسنده و نه مترجم آن مشخص نبود، به همین منظور نخستین داستانی که مورد مطالعه قرار دادم همین داستان نیمهکاره و ناتمام افسانه روس بود که همان نیز مرا شیفته مطالعه داستان کرد. جعفر ابراهیمی شاهد سپس به قرائت شعری پرداخت که در ذیل آن را میخوانید. و ناگهان پر از شکوفهها شده درخت سیب توی باغ و باغ پر شده از صدای گرم چلچله به جای قارقار خسته کلاغ یک اتفاق تازه روی داده است در آسمان، درخت، باد و من به خود نگاه میکنم در آب جویبار و آسمان به من نگاه میکند و ناگهان شروع میشود بهار
* از آوازخوانی «عزتالله الوندی» تا شعرخوانی «سعیده موسویزاده» به لهجه مشهدی در این مراسم در ادامه این مراسم، عزتالله الوندی نویسنده ادبیات کودک و نوجوان به آوازخوانی سنتی برای مدعوین حاضر در مراسم گرامیداشت روز جهانی کتاب کودک پرداخت و سپس سعیده موسویزاده به قرائت شعر طنز با لهجه مشهدی پرداخت که در ذیل آن را میخوانید. کلهی پور بادته یگ روزی خالی مکنم به تو نامرد یا ته یگ جوری حالی مکنم هر چی که کوتا میام و ازم بکن حرف مزنی مو که پیش پات مییفتم کار قالی مکنم حرفای شیرینم به چای تلخت مزنی اما شیرین نمره موخوش خیالی مکنم سبز نرف بیابونت با چیک و چیک اشک مو آب بارون ر حروم به خشک سالی مکنم کاش که عاشقت نبودم دل ازت کنده بودم بیخودی دریار تو کوزه سفالی مکنم کینهی شتر دری با نیش گژدم مزنی بره چی درم به تو دوستیم حالی مکنم * حریری: تبدیل سایت انجمن به بانک جامع اطلاعاتی نویسندگان کتاب کودک و نوجوان در ادامه این مراسم، شیوا حریری مسئول سایت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، بیان داشت: نویسندگان کتاب کودک و نوجوان با پر کردن پروفایل مربوط به مشخصات فردی خود و آثارشان میتوانند سایت نویسک را برای تکمیل اسامی و مشخصات نویسندگان کتاب کودک یاری رسانند. وی اضافه کرد: ما نیز همانند سایر اعضا و مدیران انجمن نویسندگان کودک و نوجوان بدون هیچ چشمداشت مادی به ادامه فعالیت میپردازیم، همچنین شکل جدید این سایت حدود یک سال گذشته توسط ریحانه جعفری طراحی جدید شد که در این سایت نیز یادداشت، خبرهای جدید انجمن و بیوگرافی اعضای انجمن برای اطلاع عموم مردم گذاشته شده و میشود. حریری ادامه داد: نویسندگان و مترجمان ادبیات کودک و نوجوان با تکمیل بیوگرافی خود میتوانند به این سایت کمک کنند، چرا که این سایت و بیوگرافی آنها میتواند آرشیو خوبی برای شناساندن نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان باشد.
* روایت «فرهاد حسنزاده» از کتابی که به خاطر عنوانش، مورد بیمهری قرار گرفت!! در ادامه این مراسم، فرهاد حسنزاده نویسنده پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان درباره جالبترین اتفاقی که در نوروز برایش اتفاق افتاد، بیان داشت: کتابی با عنوان «پیتیکو پیتیکو» دارم که در تابستان سال گذشته در یکی از فرهنگسراهای تهران با بنده تماس گرفتند که میخواهیم از شما برای حضور در این فرهنگسرا دعوت به عمل آورده و علاوه بر گفتوگو با مخاطبان کودک و نوجوان، کتاب شما را معرفی و مورد رونمایی قرار دهیم. وی اضافه کرد: در آن زمان وقتی به شخص تماسگیرنده گفتم که تازهترین کتابم «پیتیکو پیتیکو» است، تعجب کرد و گفت این چه کتابی است، گفتم این یک کتاب برای کودکان است که در واقع صدای پای اسب است و سپس کمی تأمل کرد و گفت، بنده با مدیرم صحبت میکنم و مجدداً فردا با شما تماس خواهم گرفت. حسنزاده ادامه داد: فردای آن روز با بنده تماس گرفت و گفت، آقا میشود به جای آن کتاب، کتاب دیگری را به بنده معرفی کنید؟ وقتی علتش را پرسیدم گفت، در حقیقت نتوانستم عنوان آن را به مدیرم بگویم، اما در نهایت مدیرم گفت که نمیتوانیم از این کتاب در فرهنگسرای مربوطه جلسه نقد و امضای کتاب داشته باشیم، به همین منظور کتاب دیگری را انتخاب کنیم. وی در پایان گفت: سایت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و هزینههای آن توسط آگهیهایی که به این سایت سفارش داده میشود تأمین میشود.
* حیدری: امیدوارم این انجمن همانند گذشته به نگاه انسانی به نویسندگان توجه بسیار داشته باشد در ادامه نیز یعقوب حیدری یکی دیگر از نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان، این انجمن را یکی از انجمنهای بسیار خوب برای نویسندگان این گروه سنی دانست و گفت: این انجمن در سالهای بسیار دور دارای جمع صمیمی بود و اکنون نیز همان جمع صمیمی نیز حفظ شده است که امیدواریم توجه به نگاه انسانی همچنان در انجمن نویسندگان کتاب کودک و نوجوان ادامه داشته باشد. در ادامه این مراسم، جلوهنژاد مترجم ادبیات کودک و نوجوان با اشاره به این مطلب که مترجمان ادبیات کودک و نوجوان مسیر دیگری را به زندگی انسانها نشان میدهند و وقایع و رویدادها و افسانههای دهکده جهانی را برای مخاطبان به تصویر میکشد، بیان میکند: در ایام نوروز به استان اصفهان رفته بودم که بسیار زیبا و جذاب بود که امیدوارم شما هم به آنجا رفته و از دیدنیهای آن لذت ببرید.
* شعرخوانی «عرفان نظرآهاری» و آوازخوانی سنتی رجبی عرفان نظرآهاری نویسنده، شاعر و مترجم ادبیات کودک و نوجوان سخنران پایانی این مراسم بود که بیان داشت: یک روزی داشتم به آجرهای توی حیاطمان نگاه میکردم و به دانهای که در میان آن آجرها گیر کرده بود. همیشه فکر میکنم که آن اتفاقهای دور و بر ما شاید بزرگترین دانشگاه و مدرسه باشد، اگر قرار باشد که آنها را نگاه کنیم و همیشه ما کودکانی هستیم که شاید دانشآموزان خوبی در این مدرسه نیستیم و زیر یک گنبد گرد و کبود، آدمیزاد هیچگاه دانشآموز خوبی نبوده است. به قرائت شعری پرداخت که در ذیل آن را میخوانید: یک روزی دیدم که یک دانه کور بیآنکه دنیا را ببیند در لای آجرهای یک دیوار گم بود در آن جهان تنگ و تاریک با باد و باران غریبه دور از بهار و نور و مردم بود اما مدام احساس میکرد بیرون از این بنبست، آن سوی این دیوار چیزی هست اما نمیدانست آن چیست با این وجود مطمئن بود اینگونه بودن زندگی نیست هی درد پشت درد، در دانه پیچید هی شوق پشت شوق، در دانه رقصید و دیگر او در آن تن کوچک نگنجید قلبش ترک خورد و دستی از نور او را به سمت دیگری برد وقتی که چشمش را روی آسمان وا کرد یک قطره خورشید، یک عمر نابینایی او را دوا کرد او با سماجت بیرون کشید آخر خودش را از جرز دیوار آن وقت فهمید که زندگی یعنی همین کار
در پایان این مراسم رجبی یکی از نویسندگان کودک و نوجوان و یکی از اعضای ثابت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به آوازخوانی سنتی برای مدعوین حاضر در مراسم گرامیداشت روز جهانی کودک پرداخت. بر اساس این گزارش، دوم آوریل برابر با 14 فروردین، زادروز هانس کریستین اندرسن و روز جهانی کتاب کودک است. این روز از سال 1349 در ایران به رسمیت شناخته شده است. اندرسن، نویسنده معروف دانمارکی و نویسنده قصههایی نظیر «جوجه اردک زشت»، «دخترک کبریت فروش» و «بند انگشتی» است. انتهای پیام/و
93/01/22 - 11:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها