واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:
در اقتصاد رو به رشد ، رقابتی و سریع امروزی ، زنان 50% نیروی کار را تشکیل می دهند و 80% تصمیم گیری های خانواده را آنها بر عهده دارند،تنها سازمان هایی که هم از زن و هم از مرد در کادر مدیریتی خود استفاده می کنند در عرصه رقابت باقی می مانند.
مواردی پنهان که باعث می شود زنان به رده های بالای مدیریت دست پیدا نکنند !
سوزان کلنسی دکترای روانشناسی تجربی از دانشگاه هاروارد ، برای استفاده از پتانسیل رهبری کل نیروی کار (زن و مرد )تحقیقات جامعی انجام داده و به کمک شرکت های خصوصی و دولتی آمده است!
هفته قبل، رییس بانک سرمایه گذاری برای مجمع عمومی از من دعوت نمود تا برای سرگروه تیم کاری خود درباره " بهترین روشهای ترویج تنوع جنسیتی " صحبت کنم. چنین درخواست هایی امروزه بسیار رایج است. دیتاهای روز افزونی که جدیدا، توسط سازمانهایی چون HBS ، McKinsey ، Catalyst ، BCG ، Goldman Sachs و Deloitte جمع آوری می شود نشان می دهد که ارتباط مشخصی بین مشارکت زنان در تیم رهبری و عملکرد مالی شرکت (TRS ) در صنایع مختلف دیده می شود.
در طی سخنرانی من درباره تاثیرات تعصب جنسیتی در پیشرفت زنان صحبت کردم او ( رییس بانک) صحبت های مرا قطع کرد و گفت : " شما می توانید از این موضوع بگذرید. چون طبق نظر سنجی ها اینجا تعصب جنسیتی وجود ندارد، زن و مرد اینجا باهم برابرند." من به حضار نگاهی کردم و دیدم که بیشتر مردان حاضر در جمع سرشان را به علامت تایید تکان می دهند، نمی دانستم بخندم یا گریه کنم. آن لحظه مثل تصویری بود از اینکه چرا بسیاری از تلاشهای انجام شده با شکست مواجه می شود، رهبران تجاری نمی دانند که مشکل از کجاست!
تعصب جنسیتی امری ناخودآگاه است، یعنی در واقع خودتان هم نمی دانید که چگونه روی قضاوت شما تاثیر می گذارد.
اجازه بدهید یک مثال بزنم. یک پدر و پسر تصادف می کنند، پدر کشته می شود اما پسر را به بیمارستان برده و تحت عمل جراحی قرار می گیرد. به محض دیدن او ، جراح می گوید " من نمی توانم این عمل را انجام دهم برای اینکه این پسر ، فرزند من است." تصوری که در ابتدا درباره جنسیت جراح داشتید چه بود؟ اگر در همان ابتدا جراح را مرد در نظر گرفتید ، شما هم در اکثریت قرار میگیرید. به این علت نیست که نیت شما درباره مردو زن آگاهانه است. بلکه به این علت است که شما در اجتماع همواره در نقش های خاصی مردان را دیده اید و شرطی شده اید.
با تشکر از یک سری انتخاب های طبیعی ، انسانها مکانیزم های شناختی دارند که به آنها اجازه می دهد به سرعت با محیط خود را وفق دهند. یکی از آنها توانایی یادگیری سریع می باشد. با توجه به قانون the law of association by contiguity - این قانون برای اولین بار توسط ارسطو شکل گرفت و توسط ایوان پاولوف و جان واتسون در قرن 20 اصلاح شد- اگر شما دو چیز را مکررا با هم جفت کنید ، این دو چیز به مرور زمان در ذهن انسان با هم ثبت می شود.فکر کردن به یکی از آنها ، آن دیگری را هم به ذهن وارد می کند.
از آغاز زندگی بیشتر ما ، وقتی که یک رهبر یا سرگروه را در تلویزیون ، روزنامه ، فیلم یا کتاب تاریخ می دیدیم بدون استثنا آن رهبر همواره مرد بوده است. چه بخواهیم چه نخواهیم بطور ناخودآگاه یاد گرفته ایم که رهبر یعنی مرد. وقتی که به رهبر فکر می کنیم ، در واقع به یک مرد فکر می کنیم. در نتیجه حرفه های زنان توسط استاندارهای مختلف مردان ارزیابی می شود. زنان برای دیده شدن باید بیشتر و بهتر کار کنند.
در سخنان اخیری که توسط جیم تورلی ، مدیرعامل شرکت ارنست و یانگ بیان شده ، نکات جالبی وجود دارد :" سه زن در هیات مدیره نظرات خود را به شیوه خود بیان نمودند که من پاسخی ندادم. کمی بعد از حرفهای آنها ، شخص چهارمی که از قضا یک مرد بود نظر خود را در قالب حرفی که خانمها زده بودند به من گفت و من گفتم :فکر می کنم آقای جف درست می گوید" و حتی نمی دانستم که چکار کرده ام . به خاطر بزرگواریشان در جمع به من چیزی نگفتند. من را به کناری کشاندند و بعد به من اعتراض کردند. آن لحظه من درس بزرگی گرفتم."
تعصبات جنسیتی چقدر در محل کار شما تاثیر گذار است؟ اگر یک زن و یک مرد دارای رزومه مشابه باشند ، مرد شانس بیشتری برای کار کردن دارد. اگر هر دو مصاحبه کنند ، سوالاتی که از مرد می پرسند با سوالات زن فرق دارد. سوالاتی از زن می پرسند بیشتر درباره زندگی شخصی او خواهد بود ( مثل وضعیت تاهل ، تعداد فرزندان و آیا می خواهد بچه داشته باشد و... ) اگر ارائه های آنها یکسان باشد ، مردم بیشتر به حرف مرد گوش می دهند و کارهای او را موثر تر می بینند. اگر هر دو ارتقای شغلی یابند ، مرد نقش استراتژیکی / مستقیم و بدون عیب دارد و زن تنها بعنوان فردی عملیاتی و پشتیبان خواهد بود!
چگونه با این تعصبات جنسیتی کنار بیاییم؟
چند گام اولیه و حیاتی وجود دارد:
اول ، مدیران باید توجه بیشتری به این امر بکنند.
دوم ، آنها باید بدون در نظر گرفتن تعصبات ، به ارزیابی دقیق عملکرد و استعداد افراد بپردازند.
انجام چنین کاری تنها رعایت انصاف نیست. بلکه یکی از روشهای مدیریتی و استعداد یابی است. در اقتصاد رو به رشد ، رقابتی و سریع امروزی ، زنان 50% نیروی کار را تشکیل می دهند و 80% تصمیم گیری های خانواده را آنها بر عهده دارند،تنها سازمان هایی که هم از زن و هم از مرد در کادر مدیریتی خود استفاده می کنند در عرصه رقابت باقی می مانند. منبع:آی بانو
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بیتوته]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]