تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه توبه كننده چهار است: عمل خالصانه براى خدا، رها كردن باطل، پايبندى به حق و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815681188




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

لهجه بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
لهجه بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا
«لهجه بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا» عنوان کتابی است از «محمد آصف فکرت» نویسنده و پژوهشگر صاحب‌نام افغانستان که به تازگی در تهران منتشر شده است.

خبرگزاری فارس: لهجه بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا


به گزارش خبرنگار دفتر منطقه‌ای خبرگزاری فارس، «لهجه بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا» عنوان کتابی از «محمد آصف فکرت» نویسنده و پژوهشگر صاحب نام افغانستان این که به تازگی در تهران منتشر شده است. «محمد آصف فکرت» در این اثر، به واژگانی از دیوان شمس و مثنوی معنوی اشاره کرده است که تاکنون در زبان فارسی مردم افغانستان به ویژه در مناطق شمال افغانستان رایج است. این کتاب که به مناسبت انتخاب «غزنی» به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام منتشر شده است، بعد از مقدمه مؤلف، ابیاتی از دیوان شمس و مثنوی معنوی به صورت الفبایی آمده و نگارنده به شرح کلمات و واژگانی این ابیات پرداخته است که تا هنوز در بسیاری از مناطق افغانستان و تاجیکستان رایج است. مؤلف در این اثر با استناد به دیوان شمس و مثنوی معنوی مولانای بلخ، که در 8 قرن پیش در دورترین نقطه قلمرو زبان فارسی سروده شده است ما را با عظمت زبان فارسی و گستردگی آن بهتر آشنا ساخته است. با نگاهی به ابیاتی که در این کتاب از مولانا آمده است به خوبی می‌توان پی برد که زبان فارسی در گذشته کمتر در معرض تحول و تغییر بوده است. ابیاتی از مولانا که در این کتاب آمده است به خوبی نشان از این دارد که در گذشته تفاوت چندانی میان گویش‌های زبان فارسی نبوده است و با ورود زبان‌های عربی، انگلیسی و برخی زبان‌های دیگر در مناطق فارسی‌زبان تغییراتی در گویش‌ها و واژگان به وجود آمده است. هر چند اینک تفاوت‌های فرهنگی و برخی تفاوت‌های گویشی در میان حوزه تمدنی زبان فارسی دیده می‌شود که برخی مسائل سیاسی نیز بی‌تأثیر بر این جدایی و تفاوت نبوده است، ولی اینک گسترش ارتباطات باعث آن شده است که تمام فارسی‌زبانان با شیوه بیان و گویش‌های یکدیگر آشنا شوند. محمد آصف فکرت نیز در سخنانی که چندی قبل در جمع فارسی‌زبانان داشته است ضمن تاکید بر گسترش روابط همزبانان آنرا پدیده ناگزیری دانسته است که باعث از میان رفتن برخی از لهجه‌ها را باعث می‌شود. بر اساس ابیاتی که در این کتاب از مولانا آمده است به خوبی می‌توان پی برد که واژه‌های فراوانی در گفتار مولانا وجود دارد که امروزه در زبان فارسی متداول در مناطق مختلف افغانستان رایج است که در برخی دیگر از مناطق حوزه فارسی‌زبانان کاربرد خود را از دست داده است. در این اثر نگارنده، کاربرد واژه‌ها و ترکیبات مولانا را که امروزه در برخی از مناطق فارسی زبان بخصوص زادگاه مولانا یعنی بلخ رایج است در کنار ابیات به صورت مختصرشرح داده است. در کتاب لهجه بلخ، برخی از ابیات دیوان شمس و مثنوی معنوی آمده است که عبارات و کلمات مذکور نشان از آن دارد که فارسی زبانان امروز افغانستان و تاجیکستان و گروه‌های دیگری از فارسی‌زبانان با آنها آشنایی بیشتری دارند که به برخی از این واژگان اشاره می‌کنیم. «باشنده»، به معنی ساکن، مقیم، که این واژه امروز در کابل و شمال افغانستان عمومیت دارد: مثلا من باشنده کابل هستم. ای خنک جانی که لطفش شمس تبریزی بیافت بر گذشت از نه فلک، بر لامکان باشنده شد «بد رگ»، به معنی بدگهر و بداصل و نسب که در بیشتر مناطق افغانستان امروزه عمومیت دارد و مورد استفاده قرار می‌گیرد: خاک لعنت بر سر افسوس دارد بدرگی کو کند از خاکساری درهم این هنجار من «بورانی»، نوعی خوراکی که در مقدمه پختن با روغن سرخ شود، مثل بادنجان بورانی یا بورانی بادنجان، قابل یادآوری است که خوراک دیگری که جز مهم آن را خمیر می سازد با نام بولانی نیز یاد می‌شود: بانگ جوشاجوش آمد بامدادان مر مرا بوی خوش می آیدم از قلیله و بورانیی «جواز عبور»، به معنی پروانه عبور، برگه عبور، این اصطلاح هنوز در افغانستان به همین صورت و نیز به صورت«جواز سیر» جزو اصطلاحات راهداری و راهنمایی و رانندگی است: بر قنطره بست باجدارم از بهر عبور ده جوازم «چاشت»، در افغانستان این واژه معاول ظهر است یعنی ساعت 12 اما در برخی از مناطق ایران، چاشت موقعیتی میان بامداد و ظهر دارد: هر جا تویی جنت بود، هر جا روی رحمت بود چون سایه ها در چاشتگه، فتح و ظفر پیشت دود «دست نماز»، به معنی وضو گرفتن که تا هنوز در بیشتر مناطق افغانستان بخصوص در کابل، هرات و بلخ و حتی در زبان پشتو با اندک تغییری موجود است: آن کس که به آب دیده اش می‌جویم در جستن او روان چو آب جویم امروز پگاه آمد و گفتا بسماع نگذاشت که من دست نمازی بشوم «دهلیز»، دالانچه، راهرو، در زبان گفتاری بلخ و کابل دالیز می‌گویند و در زبان گفتاری هرات دهلیز: من بدین در طالب چیز آمدم صدر گشتم چون به دهلیز آمدم «رهگذر»،عابر، در بلخ و کابل و هرات رهگذر و راهگذر و در تهران عابر گویند: رهگذریانش ملامتگر شدند پس بگفتندش بکن این را، نکند «زبان صدگز»، نشان از گستاخی زبان، که تا هنوز در بیشتر مناطق افغانستان رایج است و کنایه از گستاخی و زبان دارازی است: چون به نزدیک ولیّ الله شود آن زبان صد گزش کوته شود «شیشک»، در افغانستان به گوسفند یکساله گفته می شود و تا هنوز در بیشتر مناطق بخصوص در هرات رایج است: گرگ اغلب آنگهی گیرا بود کز رمه شیشک بخود تنها بود «قابله»، زنی که هنگام ولادت زن حامله را طبابت و کمک کند. در تهران ماما می گویند: قابله گوید که زن را درد نیست درد باید، درد کودک را رهیست «کاریز»، واژۀ فارسی برای قنات است. قنات در تهران به کارمی‌رود و در بلخ و کابل و هرات عموماً کاریز گویند و حتی نام چندین موضع است؛ مانند کاریز میر در شمال کابل و شهرک کاریز در مرز هرات: شهره کاریزیست پر آب حیات آب کش تا بردمد از تو نبات «کاله»، کالا در معنای عام به معنای متاع و قماش و در زبان گفتار، کالا هم به معنای لباس به کار می‌رود و هم به معنای اثاث و وسایل؛ مثلاً کالا کشی به معنای اثاث کشی و کالای سفید به معنای لباس سفید. در زبان پشتو کالا به معنای لباس به کار می‌رود: قیمت هرک اله می‌دانی که چیست قیمت خود را ندانی ابلهیست «گـُرده»، کلیه، در زبان گفتار بلخ و هرات و کابل واژۀ «کلیه» نا آشنا است و عموما «گرده» گفته می‌شود در تهران کلیه می‌گویند مثلاً سنگ کلیه و کلیه گوسفند و گاو را قلوه می‌گویند: شادی اندر گرده و غم در جگر عقل چون شمعی درون مغز سر «گندنا و تره»، در زبان گفتار بلخ و کابل و نیز هرات «گندنا» همان است که در تهران «تره» گویند و تره در زبان گفتار کابل همان است که در تهران خیار چنبر و در هرات چنبر خیار گویند. نیز قابل یادآوریست که در کابل ترکاری به معنی سبزیجات است: تا هم ایشان از خسیسی خاستند گندنا و تره و خس خواستند «گیرا»، گیرنده و شکاری. اکنون در هرات به این مقصود واژۀ گیرند را به کاربرند؛ مثلاً گویند: سگ گیرند، ولی گیرا صفتی است به معنی جذّاب ؛ مثلاً گویند: صدای گیرایی دارد: گرگ اغلب آنگهی گیرا بود کز رمه شیشک بخود تنها بود «لت»، به معنی زدن، ضرب و کتک که در افغانستان این واژه تا هنوز رایج است: تا که شیطان از سرش بیرون رود بی لت خربندگان خر چون رود؟ «مغز خر خوردن»، کنایه از حماقت و شدت بی عقلی آدمی را گویند که این واژه تا هنوز در افغانستان و ایران رایج است: مغزخر خوردیم؟ تا ما چون شما پشّه را داریم همراز هما «موزه»، کفش ساق بلند که در تهران به آن چکمه می‌گویند در بلخ و کابل و هرات هنوز هم موزه می‌گویند. در کابل و بلخ مثلی نیز هست که گویند: آب را ندیده موزه کشیدن، کنایه از کاری بدون تأمّل و دوراندیشی کردن است: هردو پا شست و به موزه کرد رای موزه را بربود یک موزه ربای «نان بخش کردن»، نان به شکرانه بخش کردن هنوز در بلخ و کابل رایج است. حتی هنگامیکه به دیدار یا عیادت یا مبارکی می‌روند شماری نان با خود می‌برند تا آن عیادت شونده یا میزبان خودش آن را بخش کند. بلکه شکر حق کن و نان بخش کن که نگشتی در جوال او کهن «نواله»، لقمۀ آماده، غذای چرب و نرم و خوشمزه و آماده که تا هنوز در هرات و برخی دیگر از مناطق افغانستان رایج است: این فضیلت خاک را زان رو دهیم که نواله پیش بی برگان نهیم «نه سوخ سوزد نه کباب»، به کنایه در مورد برقراری عدالت برای هردو طرف گویند. رعایت نفع هردو طرف. امروز گویند کاری کنید که نه سیخ بسوزد نه کباب. گویا در گذشته سیخ آهنی کمتر رایج بوده است گفته ناگفته کند از فتح باب تا ازان نه سیخ سوزد نه کباب «یخنی»، خوراکی که برای خوردن آینده تهیه کنند و نگهدارند؛ در هرات یخنی گوشتی را گویند که تنها و بدون مخلفات در آب پزند و چون آن گوشت را لای برنج نهند و دم کنند، «یخنی پلو» می‌گویند: وان بز از بهر میان روز را یخنیی باشد شه پیروز را انتهای پیام/و

93/01/19 - 16:52





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن