واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ عبدالله گنجی
مثلث رفتاری غرب با کشورهای مستقل
رفتار غرب با کشورهای مستقل، از سه سطح پیوسته برخوردار است و هر کشوری بخواهد در چارچوب معرفتی آنان نباشد این سه ضلع یا سه مرحله را برایش به اجرا میگذارند.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، عبدالله گنجی امروز شنبه 16/1/93 طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: مصوبه حقوق بشری اتحادیه اروپا نشان میدهد اروپا زمان حال را مناسبترین زمان برای دخالت غیرمتعارف در ایران میداند. قطعاً این تصمیم از ابعاد مختلفی همچون فهم از رفتار دولت مستقر در ایران، احتمال نزدیکی ایران و امریکا و تحلیل شرایط منطقهای قدرت ایران نشأت میگیرد که مورد بحث این نوشتار نیست. اما رفتار استعمارگران بعد از جهانیسازی و رشد ارتباطات و تحول در مفهوم اولویتهای اصلی جهان دچار تحول در روش شد و استعمارعریان و سخت در قالب عرف و هنجارهای جهانی قالبسازی شد. امام راحل و انقلاب اسلامی از یک سو و رفتار 35 ساله غرب ازسوی دیگر به ما آموختهاند که «نبود» انقلاب اسلامی راهبرد نهایی غرب است، اما برای رسیدن به این مقصود هم در قالب عرف بینالملل حرکت میکنند و هم از صبر و حوصله برای طی مسیر برخوردارند. رفتار غرب با کشورهای مستقل، از سه سطح پیوسته برخوردار است و هر کشوری بخواهد در چارچوب معرفتی آنان نباشد این سه ضلع یا سه مرحله را برایش به اجرا میگذارند. 1- ضلع اول: غرب در 100 سال گذشته و خصوصاً بعد از فروپاشی شوروی از سال 1990 تلاش نموده است ارزشها و شاخصهای زندگی و سیاست غربی را جهانشمول معرفی نماید. استانداردسازی شاخصها در اقتصاد، فرهنگ، حقوق و سیاست اگر منطبق با استانداردهای غربی نباشد، جهانی معرفی نخواهد شد. مثلاً درآمد سرانه، شاخص بهداشت، شاخص حقوق بشر، شاخص دموکراسی، شاخص آزادی، شاخص ارتباطات و... همه را غرب مشخص میکند. در مواجهه با شاخصهای مذکور کشورهای جهان سوم به سه دسته تقسیم میشوند. برخی هیمنه غرب و شاخصهای آن را میپذیرند، برخی نمیپذیرند، اما در عرصههای دیگر آنقدر به غرب باج میدهند که مورد هجوم واقع نشوند. اما دسته سومی هستند که اکثر شاخصها را فاقد قدرت انطباق با فرهنگ و جامعه خویش میدانند و در برابر آن مقاومت میکنند. ایران از جمله این کشورهاست که به خاطر استقلالخواهی و پیروی از دستگاه معرفتی دینی و مستقل، همیشه مورد هجوم بیرحمانه بوده و خواهد بود و براساس دیدگاه امام، نقطه رهایی نیز وجود نخواهد داشت. 2- ضلع دوم: وقتی غرب در مقابل گروه سوم از کشورهای ذکر شده در بند قبل قرار میگیرد، راههای اعمال ارزشها و شاخصهای مدنظر را در خارج از چارچوب حاکمیت سیاسی کشورهای هدف دنبال میکند. حمایت از مخالفان داخلی، شبکهسازی، هستهسازی، شخصیتپردازی، آموزش، حمایت رسانهای و مالی، پژوهشهای اندیشکدهای و انطباق شاخصهای جامعه هدف با شاخصهای جهانشمول (غربی) از جمله این روشهاست. در این مرحله غرب از مخالفان سیاسی- فرهنگی جوامع هدف حمایت میکند و تلاش مینماید آنان را چهرههایی معتقد به استانداردهای جهانی درموضوعاتی همچون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر معرفی کند. برجسته کردن شیرین عبادی، ستوده، نرگس محمدی، سروش، اکبر گنجی و... در همین راستا صورت میگیرد. کنش و مبارزه مخالفان داخلی و اپوزیسیون با حاکمیت سیاسی معمولاً با شاخصهای غربی صورت میگیرد، یعنی در این مرحله غرب به جایی رسیده است که از پیاده نظام داخلی برای جا انداختن استانداردها و شاخصهای غربی استفاده میکند و تا حدودی زحمت و هزینه خود را کم میکند. طراحی براندازی نرم در همین مرحله اتفاق میافتد اما صورت مسئله طوری است که اختلافات به ظاهر داخلی است. 3- ضلع سوم: در این مرحله واکنش حاکمیت نسبت به مخالفان و براندازان داخلی موجب کند شدن، توقیف یا بینتیجه ماندن سیاستهای غرب میشود و معمولاً کنش اپوزیسیون و واکنش حاکمیت موجب مهاجرت اپوزیسیون به غرب میشود. این ناکامی مرحله دیگری از رفتار غرب را با کشورهای مستقل به نمایش میگذارد. یعنی در مرحله اول شاخصسازی، درمرحله دوم اجرا و در مرحله سوم سیاستهای تنبیهی در واکنش به ناکامی سیاستهای غرب به اجرا درمیآید و کشورهای مستقل به عدول از قوانین جهانشمول که همان شاخصهای غربی هستند متهم میشوند. فتنه 88 نمونه بارز این رفتار سه مرحلهای است؛ ابتدا انقلاب رنگی توسط غرب طراحی شد، در مرحله دوم عوامل اجرایی ناکام ماندند و در مرحله سوم نظام سیاسی به خاطر پیروزی بر براندازان، به عدم رعایت ضوابط جهانی و جهانشمول متهم میشود. در خصوص ایران وقاحت به حدی است که غرب ابایی ندارد همجنسگرایی را در یک جامعه دینی مثل ایران ترویج کند و پیشگیری از آن را نقض حقوق بشر بداند. در این مورد (همجنسگرایی) غرب از حیوانیت هم عبور کرده است. یعنی در حوزه حیوانات نیز (که فاقد عقل و شعور هستند) همجنسگرایی وجود ندارد. بنابراین تمدنی که از حیوانات عقبتر رفته است، امروز مدعی حقوق جهانشمول و استانداردسازی سبک زندگی اجتماعی – فرهنگی و سیاسی - اقتصادی جهانیان شده است. البته در بخشی از ادوار انقلاب اسلامی دولتمردان ما نیز تلاش نمودند طوری رفتار نمایند که به شاخصهای غربی سبک زندگی نزدیک شوند یا لااقل در مقابل غرب اعتراف نمایند که به شاخصها و استانداردهای غربی به عنوان حقوق جهانشمول پایبند هستند. خوشبینانهترین نگاه آنان این بوده است که با اتخاذ این تاکتیک، حربه جهانخواران علیه ما کند خواهد شد. اما حقیقت این است که عقبنشینی از هر سنگری باعث مطالبه سنگر دیگر خواهد شد و این روند تا هضم شدن در فرهنگ و سیاست غرب ادامه مییابد. مذاکرات هستهای نشان داد که غرب دخالتهای خود را با هدف تحقیر ملی ایرانیان دو چندان نموده است، حقوق بشر، سیستم موشکی، حمایت از سران فتنه، ملاقات و اعطای جایزه به اپوزیسیون در داخل کشور و تعیین شاخص رفتاری برای دولتمردان ما، امروز از قبل بیشتر شده است. این روند نشان میدهد که هیچ امتیاز و هیچ لبخندی موجب صرفنظر غرب از اعمال ارزشهای مدنظر در جهان غیر غرب نخواهد شد. بنابراین به اول خط برمیگردیم و بعد از 26 سال مجدداً به امام مراجعه میکنیم که «بزرگترین سادهاندیشی آن است که روزی گمان کنیم جهانخوران از ما و اسلام عزیز دست برداشتهاند.» (امام خمینی 2/1/67) بنابر این هیچ راهی جز مبارزه باقی نمانده است، مبارزه امروز ما با امریکا و نوچههای غربی آن از نگاه مقام معظم رهبری خدمت به مردم تفسیر شد. این مبارزه نه صرفاً در شعار، بلکه به استحکام همهجانبه داخلی نیازمند است و تنها کسانی بر این باور ایستادهاند که انقلاب اسلامی را نه یک پروژه که یک پروسه بدانند. جوانان امروز کشور موتور محرکه این مسیر هستند که البته میدان برای آنان تنگتر شده است. بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/01/16 - 10:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]