محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830549059
آیتالله قرهی در درس اخلاق مطرح کرد وصایای بیبی دوعالم به امیرالمؤمنین(ع)/ نحوه پاسخ به سلامکننده هنگام نماز
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آیتالله قرهی در درس اخلاق مطرح کرد
وصایای بیبی دوعالم به امیرالمؤمنین(ع)/ نحوه پاسخ به سلامکننده هنگام نماز
مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) گفت: علّامه امینی اثبات کرده که فقط سادات، فرزندان بیبیدو عالم نیستند. مادر، برای من و شما هم سلام فرستاده است! میداند من و شما عزادار او هستیم.
به گزارش خبرگزاری فارس، آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) در سخنرانی خود به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، به موضوع وصایای بیبی دو عالم پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید. *شیعیان و طول حزن و حسرت در مصیبت اهلبیت(علیهم صلوات المصلّین) در جلسه گذشته بیان کردیم که حضور در این نوع مجالس، به عنوان مشخّصه اهل تقوایی که روایت آن را خواندیم، محسوب میشود. پروردگار عالم اهل تقوا را میخواهد در جاهایی که امر کرده، ببیند و اهل تقوا در آن مکانها مفقود نیستند. روایت آن را از حضرت صادق القول و الفعل(علیه الصّلوة و السّلام) خواندیم و بیان کردیم: مسجد یک نمونه از آن مکانهایی است که خداوند امر به حضور در آن کرده است و خداوند میخواهد بندگانش را در جایگاههای عبادت ببیند. امّا آیا مجلس روضه حضرات معصومین و اهلبیت(علیهم صلوات المصلّین) هم از مصادیق همان جایگاههایی است که خداوند امر به حضور در آن مکانها کرده است و میخواهد ما را در آنجا ببیند؟ بیان کردیم: بله، قرآن فرموده: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»، «قل»هایی که در قرآن آمده، امر به پیامبر است و دلیل و برهانها را هم بیان کردیم که اگر اینگونه بیان نمیشد، پیامبر نمیپذیرفت که بیان کند. بعد هم بیان کردیم که حضور در این مجالس، اعلان مودّت و محبّت به آن حضرات است. یک روایتی دیدیم که میخواهم این مطلب را تکمیل کنم. وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان میفرمایند: «رَحِمَ اللَّهُ شِیعَتَنَا»، خدا رحمتش را بر شیعیان ما قرار بدهد. « شِیعَتُنَا هُمْ وَ اللَّهِ الْمُؤْمِنُونَ»، شیعیان ما به خدا قسم همان مؤمنون و رستگاران عالم هستند، همان «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون» که قرآن میفرماید و یا دیگر آیاتی که راجع به مؤمنون در قرآن است. «فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرَکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَة»، «قد» تحقیقیّه است و «فاء» هم به معنی پس و آن هم معنای تحقیقیّه دارد. لذا وقتی «فاء» بر سر «قد» میآید، تحقیق مع التحقیق است. چرا خداوند بر شیعیان ما رحمت بفرستد؟ چون آنها مؤمن هستند. حالا نشانههای این مؤمنین چیست؟ باید نماز بخوانند و همه مطالب را داشته باشند؟ اینها هم هست، امّا آنچه که حضرت در این روایت تبیین میفرمایند، این است که قسم میخورند و میفرمایند: پس به تحقیق به خدا قسم، اینها در مصیبت ما شریک هستند، «بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَة». همین طولانی شدن مصیبتها! من در دهه اوّل بیان کردم که دلیل این که فاطمیّه طولانی میشود، چیست. یک مطلب همین است: «بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَة». حزن اینها، طولانی است و در حسرت هستند. معلوم است شیعه میفهمد و اهل معرفت میشود. *لعن در زمان حضرت حجّت(عج) بیشتر است! در باب لعن، به مطالبی اشاره کردم و در اینجا هم گذرا نکتهای را بیان میکنم. چرا ما لعن میکنیم؟ خود قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهینا»، آنهایی که خدا و رسولش را اذیّت میکنند، هم در این دنیا و هم در آخرت، لعنت خدا بر آنها باد. لذا معلوم میشود لعنت، همیشگی است. آیتالله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن کنز خفیّ الهی فرمودند: آیتالله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: در زمان ظهور آقا جان، حضرت حجّت(روحی له الفداء)، لعن، بیشتر است. چرا؟ در آن زمان که دیگر حضرت، حاکم هستند. دلیل این است: مردم در آن زمان، در دولت مهدوی، حقیقت انسان ناب را در سرپرستی ولایت اللّهی، «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»، درک میکنند و به مقام انسانیّت میرسانند. بارها و بارها بیان کردیم و شنیدید و خواندید که به قدری در آن زمان، دنیا، گلستان میشود که مدینه فاضله است و زکاتدهنده زیاد است، امّا زکاتگیرنده وجود ندارد و یا خیلی کم است. یعنی امنیّت اقتصادی به وجود آمده است. اینطور نیست که یکی اینقدر داشته باشد که اختلاسهای میلیاردی و تریلیاردی و ... کند و یکی هم نان شبش را نداشته باشد. تازه اینها مادیّاتش است. البته اینها هم به واسطه همان رشد روح و انسانیّت است که این امنیّت اقتصادی هم به وجود میآید. لذا حتّی بیان کردیم: دختری زیبارو به تنهایی از یمن تا شامات (فلسطین اشغالی و سوریّه و مقداری از اردن و مصر و ...) میرود و برمیگردد؛ امّا کسی به او نگاه چپ نمیکند. چرا؟ چون فهمیدند که اگر نگاه کنند، چیزی به دست نمیآورند، جز این که انسانیّتشان زیر سؤال میرود. این که گِل او، خوش یا زشت است، چه فرقی میکند؟! لذا مراقب هستند. وقتی میفهمند عجب دنیای عالیای شده که به تعبیر بعضی از اولیاء، در زمان حضرت حجّت(روحی له الفداء)، دنیا، جنّت الصغری (بهشت کوچک) میشود؛ انسانها رشد میکنند. حالا چرا در آنجا لعن زیاد میشود؟ چون مردم میفهمند که بعضیها باعث انحراف شدند و این دنیایی که باید گلستان باشد، از بین رفت و حیف شده است. شیعه به این خاطر در حزن میرود، «فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرَکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَة». حسرت میخورد که چرا آن حضرات نیستند؟! چون دیگر میفهمد. حتّی میخواهم این را بیان کنم که شاید ما الآن هم این روایت را خوب متوجّه نشویم و فقط در دوران حضرت حجّت(روحی له الفداء) معلوم میشود، «بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَة». چون انسان باید معرفت پیدا کند که حزنش طولانی شود. مانند خود آقا جانمان که در فراق جد مکرّمش میفرماید: آنقدر گریه میکنم که اگر اشکهای چشمم تمام شد، خون گریه میکنم! یعنی انسان باید به این مقام معرفتی برسد. پس این لطف است و همانطور که بیان کردم، حبّ را هم زیاد میکند. این یک مطلب بود که تکمله بحث جلسه گذشته باشد. *اهمیّت مطالعه تاریخ خودمان و اهل جماعت امّا امروز چون روز شهادت است، دیدم بهترین مطلب این است که وصیّتهای امّ الخلقه تبیین شود. خود همین وصیّتنامههایی که هست، مطالبی را برای ما معلوم میکند. از جمله این که بعضی، تعبیر افسانه شهادت را برای حضرت میگویند. آیا واقعاً افسانه است یا خیر؟ حالا إنشاءالله در جلسه بعد، یکی دو روایت را در این زمینه از کتب خود اهل جماعت بیان میکنم. یک نکتهای را هم به خصوص به جوانهای عزیز بیان کنم و آن این که اوّلاً تاریخ خودمان را خوب بخوانید. بعد تاریخ اهلجماعت را هم بخوانید. بحمدلله چون کتب آنها موجود است، مطالب را خواهید فهمید. البته به خصوص وهابیّت ملعون خواستند و تلاش کردند بعضی از مطالب را حذف کنند، امّا نتوانستند. لذا از کتب خود آنها مطالب برایمان معلوم میشود تا یک موقعی نعوذبالله شک و ریب در دل ما نباشد و شبهه برایمان نیندازند. اینجاست که معلوم میشود که چرا قرآن میفرماید: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون» . آیا آن کسانی که میدانند، با آنها که نمیدانند، یکسان هستند؟! یا این که میفرماید: «وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات». لذا انسان اگر با آگاهی جلو برود، چنان از این حبّ لذّت میبرد که بسیار عالی است. پس اگر توأم با معرفت شود، همین است که هم از این حبّ، لذّت میبرد و هم دفاع میکند. من استدعای عاجزانه دارم که حتماً کتب تاریخی خودمان و کتب تاریخی اهل جماعت را مطالعه کنید. البته اوّل باید برای خودتان را مطالعه کنید. چون اگر کسی نسبت به دینش مطالعه نداشته باشد، معلوم است نمیتواند درک کند. از همین جا هم معلوم میشود که چرا اصول دین، تقلیدی نیست. اگر خداشناس باشیم، بالجد آنوقت دیگر نماز برایمان سنگین نیست. نماز که پنج دقیقه بیشتر نیست، امّا اگر معرفت نداشته باشیم، برایمان سنگین میشود. ولی اگر خداشناس باشیم، سنگین نیست. لذا توحید که اسّ و اساس و اصل تمام مطالب محسوب میشود و همه انبیاء هم برای توحید آمدند و همه حضرات معصومین آمدند که ما را به امر خدا هدایت کنند، «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» ، توحید هم تقلیدی نیست و تحقیقی است. نبوّت، امامت و ... تحقیقی است و تقلیدی نیست. باید بدانیم. لذا اگر خوب متوجّه شدیم، این شبهههایی که میاندازند، در ما شکی ایجاد نمیکند. چون این شبهههایی که میاندازند، از قدیم بوده و امروز اسم عوض کرده است. مثلاً همین بحث زنان، فمنیسم، در دوران حضرت صادق القول و الفعل بوده، این را بخوانید. لذا همیشه این سؤالات را میکنند، منتها اسمهای آن عوض میشود. این بحث کمونیسم که قبلاً مطرح بود و به قول امام راحل دیگر باید در موزهها به دنبال آن رفت، اینها از همان زمان بوده است. مباحث کلامی را که مطرح میشده، مطالعه کنید که میآمدند شبهههایی میانداختند و جوابهایی به آنها داده میشد. من بارها بیان کردم که توحید مفضّل را بخوانید. نمیخواهم بگویم حتماً واجب است. ولی به نظر میآید فرض باشد. به این خاطر که اولیاء خدا مدام به خواندن این کتاب توحید مفضّل تأکید میکردند. بحمدلله فارسی آن هم چاپ شده است. مفضّل یکی از شاگردان حضرت صادق القول و الفعل(علیه الصّلوة و السّلام) بود که مطالبی را حضرت به او بیان کردند. توجّه به اعضاء و جوارح و نوع خلقتمان، ما را خداشناس میکند. اگر انسان یک مقدار تأمّل کند، میفهمد. خدا این چشم را داده و خودش هم دارد میبیند. جدّی چرا پیشانی من مو ندارد؟ بالاتر از پیشانی، مو هست؛ پایینتر از آن هم ابرو، مو دارد، امّا این یک قسمت چیست که مو ندارد؟! گاهی روی دست بعضیها مو هست، امّا کف دست هیچ احدی مو نیست. تمثیل هم میزنیم و کسی که چیزی ندارد، میگوید: اگر کف دستم مو دارد، بکن. خوب اینها چیست؟ این بافتها چیست که پروردگار عالم درست کردند؟! همه اینها را حضرت میفرمایند. میفرمایند: آیا بشر به این تأمّل نمیکند؟! انسان به این دقّت کند که این خلقت را چه کسی آفریده؟! آیا واقعاً خودم بودم؟! این گِلی که خدا به این حال تغییر داده را من میتوانستم اینگونه دربیاورم؟! من بارها مثال عامیانه زدم، گفتم: آیا موقعی که نطفه انعقاد گرفت و لقاح با تخمک صورت گرفت، از فردای آن روز، مثلاً مادرمان نشست و گفت: من الآن دست و پایش را درست میکنم، بعد ... ؟! خیر، او تغذیه میکند. چگونه ما در آن آب شناور بودیم و خفه نمیشدیم؟! این که به موقع باید بیرون بیاییم، چیست؟! این که تا بچّه هنوز دنیا نیامده، اگر سینه مادر را فشار دهند، شیر در آن نیست، امّا این چیست که تا دنیا میآییم، همان لحظه شیر در سینه مادر میآید؟! هنوز پزشکان در آن ماندند. ای شیر، این لبن، این مایع سفید و گوارا چیست؟ آیا در اینها نباید دقّت و تأمّل کرد؟! توحید شناسی اینگونه است. در باب نبوّت و امامت و ... هم اینگونه است. اینکه بیان کردم، موجود است و خود اهل جماعت هم آوردند و مأمون، کاری کارستان کرد که به نفع اهلبیت بود. من بارها بیان کردم که مأمون، شیعه نبود و این که بعضی گفتند: او، شیعه امامکش بود، غلط است. برعکس، او میخواست بالاخره یک بار یک طوری امام را منکوب کند و به تعبیری در جایی مچگیری کند. آنها که معصوم بودند و بحثشان جداست. امّا ما روایت داریم که اگر کسی بخواهد در باب محاجّه علمی، دیگری را ضایع کند؛ لعنت پروردگار عالم بر اوست. مثلاً بگوید: بروم دو سؤال کنم تا ببینم فلانی چطور است که این خودش، عنوان لعنت دارد. حالا مؤمون میخواست حضرت را منکوب کند و جالب این است که از همه زبانها هم آورد، ولی حضرت با زبانهای آنها صحبت میکرد. طوری که در روایتی که بیان کردم، آمده: أباصلت تعجّب کرده بود و میگفت: آقا! من سالها با شما هستم و متعجّبم که شما چگونه با ترک زبان، ترکی؛ با چینی، چینی و با هندی، هندی و ... صحبت میکنید؟! حضرت فرمودند: ما امام هستیم. جالب این است که این روایت را هم اهلجماعت دارند. حالا این مطلب به عنوان مصداق است. امیرالمؤمنین را ببینید، علمش را ببینید. یکبار إنشاءالله به فضل الهی روایاتی را که اهلجماعت در کتابهایشان راجع به علم امیرالمؤمنین دارند، بیان میکنم. همه معترف هستند که هیچ کدام از خلفا، علمش به اندازه ایشان نبود. گرچه آنها اصلاً علمی نداشتند، ولی تعبیر آنها هم این است که حضرت در اعلاء درجه علم بودند. یک نمونه بارز، همان بحث تشت است که در مقام آن در مسجد کوفه، نماز میخوانید. وقتی دختری شکمش مدام بزرگ میشد و برادرانش ناراحت شدند و میگفتند: کجا خیانت کردی؟ با چه کسی بودی؟ بعد قصد کشتن او را داشتند، به نزد حضرت آمدند. حضرت فرمودند: قابلهها معاینه کنند و نوع معاینه را هم خود حضرت فرمودند که چگونه باشد. دیدند او باکره است. بعد حضرت تشتی را قرار دادند و زالویی بیرون آمد. زالو در شکم او رشد میکرد و اینها فکر میکردند خواهرشان خیانت کرده است. این حال را ببینید! تازه این یک نمونه کوچک است. اینها در مقابل علم امیرالمؤمنین، هیچِ هیچ است. پس تاریخ را مطالعه کنید، خیلی مهم است که بدانیم. *وصایای بیبی دوعالم یکی از این مطالب وصایا، در کتاب زهرةالریاض است. خود این وصایا، نشان میدهد که چرا حضرت میفرمایند: من را شبانه، غسل بده، شبانه کفن کن و شبانه دفن کن؟! آیا سنّت این بوده که پیامبر توصیه کردند: شبها میّت را دفن کنید؟! خیر، حتّی روایت داریم اگر کسی بعدازظهر و یا غروب از دنیا رفت، میّت را نگه دارید، مردم را خبر کنید و شب تا صبح بالای سر میّت قرآن خوانده شود. بعد مردم بیایند در تشییع جنازه شرکت کنند و حتّی چهل مؤمن یا بالاتر شهادت بدهند که او خوب است و از مؤمنین اقرار بگیرند. اینها سنّت است. آنوقت بیبیدوعالم که بگذریم از این که عصمت الله الکبری و حجّت علی حجج الله است، امّا دختر پیامبر که بوده است. اصلاً همه فضایل را کنار بگذریم و یک تصوّر عامیانه و اوّلیه داشته باشیم که ایشان، دختر رسول الله است. حالا چنین کسی طبعاً حرمت روش نبوی و پدر گرامیاش را دارد، پس چطور میفرماید: شبانه دفنم کنید و کسی نیاید؟! در همه اینها باید دقّت کرد که نکته بسیار مهمّی است. *یا علی! من را یاد کن! حالا ما چند مورد از وصیّتنامهها را به صورت مختصر بیان میکنم. امیرالمؤمنین کنار حضرت آمدند و حضرت در یکی از وصایای شفاهی خود بیان میکنند: «یا اَبَاالْحَسَنِ لَمْ یَبْقَ لِی اِلاّ رَمَقٌ مِنَ اَلْحَیاةِ وَ حَانَ زَمانُ الرَّحِیلِ وَالْوِداعِ»، ای ابالحسن! برای من لحظهای بیش از زندگانی نمانده است و دیگر رمقی برای این حیات برای من نمانده و الآن دیگر زمان کوچ و وداع است و زمان خداحافظی فرا رسیده است. « فَاسْتَمِعْ کَلامِی فَاِنَّکَ لا تَسْمَعُ بَعدَ ذلِکَ صَوْتَ فاطِمَةَ أبَداً »، سخن من را بشنو که دیگر بعد از این صدای فاطمه را نخواهی شنید. اوّلین چیزی که از حضرت میخواهد، این است که من را فراموش نکن. امیرالمؤمنین فراموش کند؟! ابداً فراموش نمیکند، امّا باز حضرت میفرمایند: « اوُصیکَ یَا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی »، هیچ موقع من را فراموش نکن. البته این مطلب، توصیه عمومی هم است. از جمله این که پدر و مادر را فراموش نکنیم. در مباحث اخلاق عرض کردیم. فکر نکنیم یک مراسم ختم گرفتیم و تمام شد. حتّی در روایت داریم که اگر کسی عاقّ والدین باشد، باید بفهمد که عجب اشتباهی کرد و گوهر عظیمی را از دست داد، دو گوهر عرشی، پدر و مادر و یا یک کدام از آنها را از دست داده است. بعد حالا میفهمد دیگر نه پدری دارد که با او درد دل کند و نه مادری دارد. گرفتار شده است و حالا دیگر بر سر قبرشان میرود و توبه و گریه و انابه میکند و برایشان نذورات و خیرات و مبرّات میفرستد. داریم دعایش میکنند و دیگر از حالت عاقّ والدین بیرون میآید. خیلی از گرهها را دعای آنها باز میکند. امّا یک کسی در دنیا کاملاً به پدر و مادر رسیده، به تعبیری تو به آنها نگفته، هر که امر کردند، گفته: چشم، پدر و مادر هم از او راضی بودند، امّا دیگر وقتی مردند، تصور کرد تمام شدند و رفتند و به تعبیر وهابیهای ملعون، «من مات مات» شد. دارد که چنین کسی عاقّ والدین میشود. حالا اینجا هم از حضرت میخواهد که « اوُصیکَ یَا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی وَ تَزُورَنی بَعدَ مَمَاتِی » بعد از مرگم به زیارت و دیدار قبرم بیا. لذا آنچه را که ملعونین وهابی میگویند، نهی میکنند. البته اصلاً اهل جماعت هم این را قبول ندارند. جالب است که اهل جماعت هم برای زیارت قبور چقدر ثواب قائلند و آنها طور دیگری بیان میکنند. *بر سر مزارم، قرآن بخوان بعد در یک مطلبی فرمودند: «اِذا اَنَا مِتُّ فَتَوَلَّ اَنْتَ غُسْلِی وَ جَهِّزْنِی وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ اَنْزِلْنِی قَبْرِی وَ ألْحِدْنِی وَ سَوِّ التُّرابَ عَلَیَّ وَ اجْلِسْ عِنْدَ رَأسِی قَبالَةَ وَجْهِی فَاَکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ وَالدُّعَاءِ فَاِنَّها ساعَةٌ یَحْتاجُ الْمیِّتُ فیِها اِلی اُنْسِ الاَحْیاءِ وَ اَنَا اَسْتَوْدِعُکَ اللّهَ تَعَالی وَ اُوصیِکَ فِی وَلَدیِ خَیْراً» وقتی وفات کردم، خودت غسلم کن، خودت کفنم کن و خودت بر من نماز بخوان. معلوم است معصوم بر معصوم نماز میخواند. میدانید معصوم را معصوم کفن و دفن میکند. حتّی برای حضرت معصومه(علیها الصّلوة و السّلام) مانده بودند چه کنند. دیدند دو نفر آمدند که شال سبزی داشتند و ایشان را دفن کردند. احتمال به این است که خود حضرت ثامن الائمّه یا جواد الائمه بوده باشند. لذا حضرت فرمودند: مرا خودت درون قبر بگذار، دفنم کن، خاک را خودت بر روی قبر من بریز. آنوقت بر بالینم، روبروی صورت من بنشین - حضرت آداب را هم یاد میدهد. البته برای پدر و مادر پایین پا فضیلت دارد، امّا برای دیگران، خوب است انسان روبهروی صورتشان بنشیند - بعد فرمودند: زیاد قران بخوان و دعا زیاد بکن. چون در این لحظهها مردهها به انس گرفتن با زندهها، قرآن و دعا احتیاج دارند - این مطلب در بحار الانوار جلد 79 وجود دارد. اینها را چه کسی میفرماید؟ فاطمه(علیها الصّلوة و السّلام). بعد ضمن این که میگوید من تو را به خدا میسپارم و با تو وداع میکنم، یک استدعا هم میکند و آن استدعایش هم این است که میگوید: «وَ اُوصیِکَ فِی وَلَدیِ خَیْراً» وصیّت میکنم با بچّههایم خودم خوب رفتار کنی. مادر است دیگر، نگران بچّههایش است. میبیند بچّههای صغیر و کوچک دارد، میترسد نکند بعد از او، یک کسی بیاید و با اینها خوب برخورد نکند. برای همین چنین وصیّتی کرد. *ازدواج با کسی که مانند من با فرزندانم برخورد میکند حضرت به امیرالمؤمنین بیان میفرمودند: «جَزاکَ اللهُ عَنِّی خَیّرَ الْجَزاءِ یَابْنَ عَمِّ رَسولِ اللّهِ» خدا به تو جزای خیر بدهد پسر عموی رسول الله! ببینید به چه سبکی بیان میکند، این قدردانی، جزای خیر، نوع صحبت را ببینید، چقدر زیباست. در ابتدا به گونهای حضرت را آماده کرد و فرمود: خدا به تو جزای خیر بدهد. یعنی طوری میگوید که حضرت یک موقع نه نگوید. بعد میفرماید: «اَوصیِکَ اَوَّلاً اَن تَتَزَوَّجَ بَعّدِی» بعد از من ازدواج کن، منتها من خودم میگویم با چه کسی. «بِاِبْنَةِ اُخْتِی اَمَامَةَ فَاِنَّها تَکونُ لِوَلِدِی مِثْلِی فَاِنَّ الرَّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ» که اینجا تبیین کردند. خیلی مهم است یاد بگیریم، اشتباه نشود و سبب شویم عدّهای در جامعه به گناه بیفتند. هرکس مرد، باید همسرش ازدواج کند. فقط همسران انبیاء و معصومین و بزرگان استثنا هستند، آن هم به خاطر حرمت آن مقام، برای همین زنان آنان نمیتوانند ازدواج کنند، ولی مرد بحثش جداست. لذا میفرماید: ای پسر عموی پیغمبر! خدا به تو جزای خیر بدهد. اوّلین وصیّت من به تو این است که ازدواج کنی؛ چون مردها به زن نیاز دارند و این ازدواج را با دختر خواهرم، امامه قرار بدهی؛ چون همانند من با فرزندانم رفتار میکند. حضرت خیلی نگران فرزندانش است - این فرمایششان در بحارالانوار جلد 43، جلد 78، جلد 28 و علل الشرایع، جلد 1، صفحه 188 هست. این هم یک نوع وصیت. میداند که باید بچّههایش را مواظبت کنند و میفرماید: با یک کسی باشد که مثل من با بچهها رفتار میکند. حالا جریانی دارد که امامه چه شد. اینجا جایش نیست و وقت دیگری را میطلبد. آن دو را آگاه مکن، حضرت یک وصیت دیگری را دارد که در روضه الواعظین تبیین شده و در بحارالانوار هم هست. میفرمایند: «اِنِّی اُوصیِکَ اَنْ لایَلِیَ غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیْلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً» وصیّت میکنم که کسی غیر از تو، غسل و کفنم نکند، موقعی که من مردم، شب من را دفن کنید و هیچ احدی را هم خبر نکنید (اذن ندهید). حضرت چون میداند امیرالمؤمنین به خاطر حفظ دین عمل میکند ( که اینها نکات مهمی است. تاریخ را بخوانید. بعضی از این ملعونین، وهابیون میگویند: اگر اینطور بود پس چرا با آنها ...؟ دلیل دارد و خود حضرت هم بیان میفرمایند، به خاطر حفظ دین است، که چون نام دین بالا رفته، نمیخواهد خراب شود و آنها به منظورشان برسند. لذا حضرت حتّی به آنها کمک میکند)، برای اینکه نکند حضرت یک موقع اینها را خبر کند، اول فرمود: «وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً»، بعد فرمود: «وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(ص) اَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ» من به پیامبر قسمت میدهم، نکند اینها را خبر کنی. « اَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ» بعد هم حضرت را به پیغمبر قسم داد که این دو بر جنازه من نماز نخوانند. این روایت شریف را در کشف الغمه جلد دوم، آقای خوبیها بیان فرمودند. امام صادق هم در همین مطلب، نکتهای را بیان فرمودند که بیبی دو عالم در لحظههای آخر عمر شریفشان وصیتهایی را بیان فرمودند و مواردی را عوض کردند. چون فرموده بودند: « وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً»، امّا معلوم شد که چرا اینگونه فرمودند و از آن دو نفر نام بردند و حضرت را قسم دادند که آنها نیایند، «وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ». امّا بعد حضرت در همین وصیّت فرمودند: «اِذا تَوَفَّیْتُ لا تُعْلِمْ اِلاّ اُمَّ سَلَمَةَ وَ اُمَّ اُیْمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجالِ اَبْنَیَّ وَ الْعَبّاسَ وَ سَلْمانَ وَ عَمّاراً وَ المِقْدادُ وَ اَبّاذَرَ وَ حُذَیْفَةَ » از زنان، این سه نفر (ام سلمه، ام ایمن و فضه) باشند و از مردان، فرزندانم و عباس، عمویم، و سلمان و عمّار و مقداد و اباذر و حذیفه. در ادامه هم میفرمایند: « وَ لا تُدْفِنِّی اِلاّ لَیْلاً »، دفنم نکن مگر شب، « وَ لا تُعْلِمْ قَبْرِی اَحَداً» و کسی هم از قبرم آگاه نشود. قبر همه که معلوم است. چرا قبرش پنهان شده است؟! این، خودش یک سؤال است که وهابیّت ملعون نتوانستند این را جواب دهند. ... اینها میخواستند کاری کنند که بعد از شهادت ایشان، همه چیز تمام شود. همان کاری که آن ملعون، مأمون، کرد که وقتی امام رضا را شهید کرد و دیگر فهمید که تمام مطالب، برعکس، بر ملا شده و علم آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و فضیلت اهلبیت(علیهم صلوات المصلّین) نه فقط بین مسلمانها، بلکه عندالنّاس به خوبی معلوم و محسوس شده و همه اهلبیت(علیهم صلوات المصلّین) را شناختند، شوکه شد و دید دیگر تمام شد. حالا این را بگذارید خیلی کوتاه بگویم که او میخواست امام امتناع کند، امّا اتّفاقاً امام آگاهانه زهر را خورد. بعضی میگویند: این، خودکشی نیست؟ خیر؛ چون مأمون قصد داشت که امام نخورد و وقتی نخورد، به عنوان اینکه امام میخواسته به من حمله کند، امام را به شهادت برساند و بعد به واسطه همان، شیعه را قلع و قمع کند و همه شیعیان را بکشد. لذا باز هم امام در اینجا با شهادتش، نقشه آنها را بر ملا کرد. باید خیلی تأمّل کنیم و کتابهای تاریخ را بخوانیم، واقعاً حضرت ثامنالحجج(علیه آلاف التّحیّه و الثّناء) ضربه مهلکی به بنیالعبّاس زد. اینکه بیان میکنند: عالم آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، همین است. حضرات، همگی عالم هستند، ولی بیان میکنند: ایشان، علم را به همه دنیا نشان داد. این، بهترین فرصت بود و علّت پذیرش به ظاهر ولایتعهدی هم همین بود. بعد برای اینکه به بعضی هم که نفهم بودند، نشان دهند که من ولایتعهدی را نپذیرفتنم، فرمودند: من هیچ مهری نمیزنم و هیچ دخالتی در امور سیاست ندارم. این، چه ولایتعهدی است؟! امّا حضرت فرمود: من ولایتعهدی را به این شرط میپذیرم و لذا موقعی که از مدینه بیرون آمد، فرمود: برای من گریه کنید. گفتند: آقا! گریه پشت سر مسافر شگون ندارد. فرمود: آن کسی که برگردد و حضرت، جلوتر از شهادتش، برای خودش شعر مصیبت و فراق خواند که من میروم و چنین میشود. ولی بعضی نفهمیدند و به حضرت إنقلت آوردند. مأمون موقعی فهمید که دیر شده بود و دیگر عاصی بود. حضرت میدانست و فرمود: من نیّتت را میدانم و او هم خوشحال شد که امام نیّتش را میداند؛ چون فکر میکرد که حالا دیگر نمیخورد، امّا برعکس امام خورد. چون او میخواست امام نخورد و به امام حمله کند و او به امام گفته بود که در هر دو صورت تو را میکشم. حضرت خورد و رفت. مأمون آمد حقّهبازی کرد، ولی باز در همان حقّهبازیاش هم شکست خورد، «و مکروا و مکر اللّه و اللّه خیر الماکرین» حالا اینجا جایش نیست، ولی اتّفاقاً آن هم خیلی به نفع اهلبیت(علیهم صلوات المصلّین) شد که پای برهنه و گل به سر مالیده، به دنبال جنازه حضرت راه افتاد. خیلی جالب است ببینید! با آل علی هر که در افتاد، ورافتاد. دیگر مکارتر و فریبندهتر از مأمون نداریم. این را براساس تاریخ بیان میکنم. عمرو عاص باید میآمد پیش مأمون درس میخواند، به تعبیری در فریبکاری و حقّهبازی و مکر، بلدکار بود، امّا مگر میشود با خدا هم مکر کرد؟! اتّفاقاً این هم یک پیامی است که اگر کسی بخواهد مکری کند، خدا به تعبیر خیلی خیلی عامیانه در کاسهاش میگذارد و برعکس به خودش برمیگردد، خیلی مراقب و مواظب باشیم. این طور نیست که کسی بخواهد با مکر به جایی برسد. لذا ببینید میدانست اینها میخواهند مکر بزنند، فرمود: هیچ کسی را خبر نکن، قبرم هم مخفی بماند. این هم یکی از مطالب خیلی عجیب است. دشمن من و دشمن رسول خدا را آگاه مکن یا باز طور دیگری بیان فرمودند که خیلی جالب است. این در بحارالانوار، جلد چهل و سه و جلد هفتاد و هشت است و همچنین در کتاب ابن ابی مقام هم وجود دارد. حضرت به امیرالمؤمنین فرمودند: «اُوصِیکَ اَنْ لایَشْهَدَ اَحَدٌ جِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللّهِ» علی جان! تو را وصیت میکنم که حتّی یکی از آنهایی که به من ظلم روا داشتند و حقّ من را غصب کردند، در تشیع جنازه من شرکت نکنند. اینها دشمن من و دشمن رسول خدا هستند. حضرت این قدر به صراحت بیان میکنند: « عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللّهِ». چندبار به چند سبک حضرت مدام بیان کرده است. ما هم مخصوصاً چند مورد را میگوییم. میتوانستیم یک مورد را بخوانیم، امّا میخواهیم بگوییم چقدر مهم است که حضرت بارها و بارها تاکید کرده، فکر نکنید بیبی دو عالم -نستجیر بالله- آن کنیزه الهی که اس و اساس مودّت و محبت است، کینهای است؛ خیر، او میداند اینها عامل انحراف شدهاند، میداند اینها با آمدن در تشیع جنازه میخواهند حقانیّت خودشان را تثبیت کنند. کما اینکه خود اهل جماعت دارند که این مطلب را در کتاب الامامة و السیاسه «کیف کان بیعة علی ابن ابیطالب» بیان میکنند که وقتی آمدند اجازه خواستند، امیرالمؤمنین هم به حضرت فرمود که اجازه میدهی اینها دو سه بار خواستند بیایند. حضرت فرمود: «البیت بیتک و انا کنیزتک» این خانه، خانه توست و من هم کنیز تو هستم، هرچیزی که تو بگویی. آمدند ولی فرمود: یک طوری باشد که من اصلاً نمیخواهم آنها را ببینم. در پشت پرده نشستند. تازه پردهای زدند و حضرت باز پشتش را کرد که نکند از سایه پرده اینها چهره حضرت را ببینند. یا چون حضرت دیگر نمیتوانست بلند شود و وضع حضرت طوری بود که روزهای آخر در بستر بود، این کار را کرد. چون اوایل حضرت بیرون میرفت، امّا آخریها اصلاً نمیتوانست برود و در بستر افتاده بود. سلام کردند. جواب سلام واجب است. حتّی انسان با آن کسی هم که خدای ناکرده قهر است؛ باید جواب سلامش را بدهد. فقط گفتند: جواب سلام را به مشروبخوار ندهید که عرض کردم ام الخبائث است. اگر بدانید کسی که مشروب میخورد، جواب سلامش را نباید داد. فرمودند: اگر کسی بداند که شخصی شرب خمر دارد، شرب الکل میکند، بعد با لبخند به آن شخص نگاه کند؛ با صورت و موهای پیشانی او را میکشانند و خوار وارد جهنم میکنند. چه کسی را؟ مشروبخوار را؟ نه! آن کسی که به روی مشروبخوار لبخند زده. روایتش را خواندیم که میفرمایند: با خواری موهای جلوی پیشانیاش را میگیرند و ملائکه عذاب الهی او را به سمت جهنّم میکشند. لذا اینقدر بد است و جواب سلام آنان را نباید بدهی. * نحوه جوابدادن به سلام در نماز عرض کردیم که بیان شده اگر در نماز بودید و آمدند سلام کردند، باید جوابشان را بدهید. البته خوب است که وقتی وارد شدیم دیدیم کسی نماز میخواند، سلام نکنیم. امّا فرمودند: اگر سلام کردند، شما باید جواب سلام را به همان ترتیبی که کرده، بدهید. او گفت: سلام، تو هم بگو: سلام، دیگر سلام علیکم نباید بگویی. گفت: سلام علیکم، تو هم همان سلام علیکم را بگو و رحمه الله دیگر نباید بگویی. یعنی به همان اندازه که گفته، جوابش را بدهید. چون جواب سلام واجب است، آن هم وقتی ذکرت تمام شود. عرض کردم مثلاً میگویی: «اهدنا الصراط»، او میگوید: سلام، بگو: «اهدنا الصراط المستقیم»، این یک تکه را تکمیل کن و بعد بگو: سلام و بعد هم نمازت را ادامه بده. امّا خانه بیبی دو عالم آمدند، سلام کردند، حضرت جواب سلامشان را نداد. مرکز رأفت و رحمت، جواب سلام نداد! بعد هم که گفت: من فقط میخواهم یک چیز را به شما یادآوری کنم، یادتان هست پدرم چه گفت؟ گفت: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی»، شنیدید یا نشنیدید؟ گفتند: بله. حضرت فرمودند: بدانید من بعد از هر نماز، شما را لعنت میکنم. چون در باب نماز داریم که بعد از نماز، یک دعایتان حتماً دعای مستجاب شده است. لذا بعد از نماز حتماً دعا کنید. یکی از مواقع اجابت دعا است. حتّی روایت داریم: اگر کسی نماز بخواند و بعد، از پروردگار عالم چیزی نخواهد؛ ولو نمازش هم خیلی عالی باشد و حضور قلب هم داشته باشد، پروردگار عالم به ملائکةالله خطاب میکند: ملائکه! نمازش را برگردانید، او در نماز دروغ گفت: الله الصمد. پس بعد از نماز حتماً دعا کنید و چه خوب است که دعای ما «عجّل لولیّک الفرج» باشد. البته فقط یک دعا نکنید، دعاهای دیگر هم بکنید، امّا گفتند: حداقل یک دعا بکنید. دعای حضرت زهرا(ع) بعد از هر نمازش، لعن و نفرین به اینها بود. اتّفاقاً آنهایی که میگویند: بعد از نماز چرا تکبیر و مرگ بر آمریکا میگویید، اینها متوجّه نیستند، ما در حقیقت اقتدای به زهرای اطهر کردیم و داریم لعن به دشمنان دین میکنیم. لذا حضرت فرمودند: «اُوصِیکَ اَنْ لایَشْهَدَ اَحَدٌ جِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُکْ اَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ» اینها را که دشمن من و رسول هستند، خبر نکن که اینها برای نماز من بیایند و همچنین کسانی هم که از آنها تبعیّت میکنند، نیایند. «وَ ادْفِنِّی فِی الَّیْلِ اِذا هَدَأت الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ» موقعی که چشمها آرام گرفتند و دیدگان به خواب رفتند، مرا دفن کن. معلوم میشود نیمه شب را میفرمایند، نه اوّل شب. *وصیّتنامه مکتوب یک وصیّت مکتوب هم دارند که خیلی عجیب است. وقتی حضرت را آمدند بلند کنند؛ دیدند در زیر بسترش یک نوشتهای است. باز کردند، دیدند دستخط مبارک بیبیدو عالم است. نوشته: «بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسولِ اللهِ، اَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ اَنْ لا الهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فُی الْقبورِ » به نام خداوند بخشنده و مهربان. این وصیّتنامه فاطمه دختر رسول خداست و در حالی وصیّت میکند که شهادت میدهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، بنده و پیامبر اوست و بهشت حقّ است و آتش جهنم حقّ است و همانا روز قیامت فراخواهد رسید و شکّی در آن نیست و خداوند مردگان را از قبر زنده کرده، وارد محشر میفرماید. چه قبرها که به همراه شهرها از بین رفتند و بعد دو مرتبه بر روی آن کسانی را دفن کردند. چه بسا جاهایی که معلوم نیست قبلاً قبرستان بوده و خاک شدند و از بین رفتند. عاقبت خاک گل کوزهگران خواهیم شد. همه اینها برمیگردد، «خلق الخلائق بقدرته»، قادر متعال است. قادر بلد است چه کند، همه را برمیگرداند، غوغایی است، میلیاردها میلیارد، تریلیاردها انسان برمیگردند، از اوّل خلقت تا آن موقعی که قیامت شده است. با آن دمیدن سور، غوغا میشود و یک چیز عجیبی میشود. یک موقعی ظروف از هم پاشیده میشود. این خاکها، یک مقداریاش جای دیگری است و همینطور به هم متّصل میشود. اصلاً در آن ساعات که ملائکهالله ناظر هستند، غوغایی میشود. بعد همه انسانها مجدّد به همان حال اولیّه خود درمیآیند و این قدرتنمایی خداست. بعد حضرت میفرمایند: «یا عَلِیُّ اَنَا فاطِمَةُ بَنتُ مُحَمَّدٍ(ص) زَوَّجْنَی اللهُ مَنْکَ لأکونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الاخِرةِ، اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیْرِی، حَنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللّهَ و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یَومِ الْقِیامَةِ»، ای علی! من فاطمه، دختر محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هستم. خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری. حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطّلاع نده. تو را به خدا میسپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود میفرستم. علّامه امینی اثبات کرده که فقط سادات، فرزندان بیبیدو عالم نیستند. لذا مادر، برای من و شما هم سلام فرستاده است! میداند من و شما عزادار او هستیم. همانگونه که حضرت صادق القول و الفعل فرمود: «فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرَکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَة». گاهی بعضیها سه دهه، فاطمیّه میگیرند. یک عدّه اعتراض میکنند و میگویند: فقط دو سه روز بگیرید و مردم را اذیّت نکنید. امّا آن کسی که در حال دیگری است، میگوید: از آن موقعی که پهلوی مادرم شکسته و سیلی به گوش او زدند، همه عزادار هستند. مسلمانان! چرا شب دفن شد صدیقه کبری / چرا گم شد نشان قبر آن انسیة الحوراء هنوز از رحلت ختــم رسل نگذشته ایّامی / نگــین خاتم پیامبران بشکست واویلا «السّلام علیک یا فاطمة، یا بنت محمّد(علیها الصّلوة و السّلام)» انتهای پیام/ک
93/01/15 - 14:54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]
صفحات پیشنهادی
در درس اخلاق مطرح شد چرا وجود پیامبر(ص) مشروط به خلقت فاطمه(س) است+پاسخ آیتالله قرهی
در درس اخلاق مطرح شدچرا وجود پیامبر ص مشروط به خلقت فاطمه س است پاسخ آیتالله قرهیخدای متعال به پیامبر ص بیان میفرماید اگر علی ع نبود تو نبودی و اگر فاطمه س نبود شما دو نفر هم نبودید چطور است که پیامبر بیان میفرمایند فداها أبوها اصلاً أمّ ابیها چیست به گزارش خبرگزآیتالله مجتبی تهرانی(ره) مطرح کرد نحوه مواجهه حضرت زهرا(س) با امیرالمؤمنین(ع) بعد از ایراد خطبه فدکیه
آیتالله مجتبی تهرانی ره مطرح کردنحوه مواجهه حضرت زهرا س با امیرالمؤمنین ع بعد از ایراد خطبه فدکیهآیتالله مجتبی تهرانی با اشاره به مبانی خطبه فدکیه میگوید همه این مباحث مقدمهای برای نیل به هدف از خلقت یعنی آدم شدن است زیرا مکتب آدمساز تنها مکتب اهل بیت ع است و غیر از رپای درس اخلاق آیتالله قرهی مخاطب «أینالفاطمیون» چه کسانی هستند؟/ راه تشدید حبّ اهل بیت(ع)
پای درس اخلاق آیتالله قرهیمخاطب أینالفاطمیون چه کسانی هستند راه تشدید حبّ اهل بیت ع آیتالله سیدمحمود مرعشی نجفی گفت یکی از مصداقهای أین الفاطمیون کسانی هستند که وقتی ایام حزن اهل بیت ع میشود و با شادی دنیوی تلاقی پیدا میکند آن شادی را رها میکنند اینجاست که فردایدر درس اخلاق مطرح شد تجلیات سهگانه حضرت زهرا(س) از زبان آیتالله ضیاءآبادی
در درس اخلاق مطرح شدتجلیات سهگانه حضرت زهرا س از زبان آیتالله ضیاءآبادیاز جمله راههای متعددی که خداوند حکیم برای سیر و سلوک حضرت علی ع در مسیر تقرب به خودش قرار داده است تجلیات فاطمه زهرا س است که روزی سه بار به اذن خدا مراتب عالیهای از جمال خدادادیاش را برای شوهر بزرگونحوه مواجهه حضرت زهرا(س) با امیرالمؤمنین(ع) بعد از ایراد خطبه فدکیه از زبان آیتالله مجتبی تهرانی
نحوه مواجهه حضرت زهرا س با امیرالمؤمنین ع بعد از ایراد خطبه فدکیه از زبان آیتالله مجتبی تهرانی آیتالله مجتبی تهرانی با اشاره به مبانی خطبه فدکیه میگوید همه این مباحث مقدمهای برای نیل به هدف از خلقت یعنی آدم شدن است زیرا مکتب آدمساز تنها مکتب اهل بیت ع است و غیر از راهپای درس اخلاق آیتالله ضیاءآبادی آیا تجملگرایی زنان ما با زندگی زاهدانه حضرت زهرا(س) سازگار است
پای درس اخلاق آیتالله ضیاءآبادیآیا تجملگرایی زنان ما با زندگی زاهدانه حضرت زهرا س سازگار استبانوانی که خود را دختران حضرت زینب و حضرت صدیقه طاهره علیهماالسلام مینامند توجهی به زندگی زاهدانه حضرت زهرا س کنند و ببینند آیا با تجملگرایی زنان ما سازگار است به گزارش خبرنگار آییآیتالله مصباحیزدی مطرح کرد اهمیت بصیرت برای درک پشت صحنه سخنان دشمنان/ نحوه تبعیت حسن نصرالله از رهبر انقلاب
آیتالله مصباحیزدی مطرح کرداهمیت بصیرت برای درک پشت صحنه سخنان دشمنان نحوه تبعیت حسن نصرالله از رهبر انقلابرئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره گفت باید فهمید که دشمنان پشت صحنه چه صحبتهایی میکنند و چه قولهایی میدهند و در یک کلام باید دارای بصیرت ایمان و تقوا بود بآشپز بداخلاق غذای خوشمزه درست نمیکند
گفتوگو با سرآشپز برنامههای تلویزیون آشپز بداخلاق غذای خوشمزه درست نمیکند آشپزها معمولا افرادی دوستداشتنی هستند مخصوصا اگر بامحبت باشند یکی از این آشپزهای مهربان رضا طاهری آشپز برنامه سیمای خانواده و به خانه برمیگردیم است در آخرین روزهای سال با او در استودیو صبا قرار گذادر پیام آیتالله سبحانی به همایش بانوان قرآنپژوه مطرح شد آرزوی پیامبر درباره سوره «یس»/ قرآن امان ا
در پیام آیتالله سبحانی به همایش بانوان قرآنپژوه مطرح شدآرزوی پیامبر درباره سوره یس قرآن امان استآیتالله سبحانی در پیامی به همایش بانوان قرآنپژوه ضمن اشاره به آرزوی پیامبر درباره سوره مبارکه یس گفت بهرهمندی از قرآن حتی اندکش سبب در امان ماندن از آسیبهای دنیاست به گزارش خبموسوی در گفتوگو با فارس مطرح کرد تجلیل جامعه اسلامی دانشجویان از شخصیت علمی،سیاسی و اخلاقی آیتالله مصباح
موسوی در گفتوگو با فارس مطرح کردتجلیل جامعه اسلامی دانشجویان از شخصیت علمی سیاسی و اخلاقی آیتالله مصباحدبیر تشکیلات اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان با اشاره به آغاز مجمع این اتحادیه از امروز گفت فردا اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان از شخصیت علمی سیاسی و اخلاقی آیتالله مصباحآیتالله یزدی: مجمع عمومی جامعه مدرسین پاسخ به مطالبات رهبری و مراجع است
آیتالله یزدی مجمع عمومی جامعه مدرسین پاسخ به مطالبات رهبری و مراجع استرئیس شورای عالی جامعه مدرسین تشکیل مجمع عمومی جامعه مدرسین را پاسخ به مطالبات مقام معظم رهبری و مراجع تقلید دانست و تاکید کرد البته این اقدام باید دو سال پیش انجام میشد به گزارش خبرگزاری فارس از قم آیتاللامام جمعه خارگ مطرح کرد خارگ یکی از دروازههای ورود اسلام به ایران/ تبعید آیتالله جنتی به خارگ
امام جمعه خارگ مطرح کردخارگ یکی از دروازههای ورود اسلام به ایران تبعید آیتالله جنتی به خارگامام جمعه خارگ با اشاره به تبعید آیتالله جنتی به خارگ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گفت خارگ یکی از دروازههای ورود اسلام به ایران بوده است که از طریق آن اسلام به فارس رسیده است به گروایت لاریجانی از نحوه تاسیس دانشگاه آیتالله آملی
چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰ ۴۰ قائم مقام رییس دانشگاه آزاد اسلامی در حوزه علوم پزشکی اظهار کرد واقعیت این است که درصد بالایی از بار آموزش پزشکی کشور بر عهده دانشگاه آزاد اسلامی است که حدود 40 درصد از نظر تعداد دانشگاه ها و حدود 25 درصد از نظر رشته ها است به گزارش سرویس دانشگاهیمسئول دفتر آیتالله علوی گرگانی مطرح کرد بهرهگیری از سخنان حضرت زهرا(س) در تبلیغات شهری
مسئول دفتر آیتالله علوی گرگانی مطرح کردبهرهگیری از سخنان حضرت زهرا س در تبلیغات شهریمسئول دفتر آیتالله علوی گرگانی گفت نباید نام عید بر این ایام گذاشته شود و باید حال و هوای شهر را فاطمی کنیم تا رضایت امام زمان را به دنبال داشته باشد به گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقل از رحمله آیتالله مصباح یزدی به دولت: کسی که چنین غلطی{مذاکرات پنهانی} کند راه درست را گم کرده و گمراه شده است
حمله آیتالله مصباح یزدی به دولت کسی که چنین غلطی مذاکرات پنهانی کند راه درست را گم کرده و گمراه شده است مصباح یزدی گفت سردمداران آمریکایی آدم بشو نیستند و نباید به آنها روی خوش نشان داد نمونه خیانت و غیر قابل اعتماد بودن آنان در مذاکره اخیر مشهود است آنها حتی حاضر نیستند بهتکرار / امام جمعه خارگ مطرح کرد خارگ، یکی از دروازههای ورود اسلام به ایران/ تبعید آیتالله جنتی به خارگ
تکرار امام جمعه خارگ مطرح کردخارگ یکی از دروازههای ورود اسلام به ایران تبعید آیتالله جنتی به خارگامام جمعه خارگ با اشاره به تبعید آیتالله جنتی به خارگ قبل از پیروز ی انقلاب اسلامی گفت خارگ یکی از دروازههای ورود اسلام به ایران بوده است که از طریق آن اسلام به فارس رسیدهبازدید معاون عملیات اورژانس کشور از نحوه امدادرسانی به زائرین راهیان نور
بازدید معاون عملیات اورژانس کشور از نحوه امدادرسانی به زائرین راهیان نورمعاون عملیات اورژانس کشور و سرپرست دانشگاه علوم پزشکی اهواز از محل یادمان شهدای هویزه بازدید کردند به گزارش خبرگزاری فارس محمد سرور امروز در حاشیه بازدید از محل یادمان شهدای هویزه که به همراه سرپرست دانشگاه-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها