محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852769659
شکستن سکوت 2 ساله حاتمی کیا در میان خانوده شهدا/ خدا کند در بستر عافیت نمیرم
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: پربيننده ترين خبرهاي سال 92 (13)؛
شکستن سکوت 2 ساله "حاتمی کیا "در میان خانوده شهدا/ خدا کند در بستر عافیت نمیرم
"ابراهیم حاتمی کیا" در مراسم تجلیل خود در جمع خانواده شهدا بعد از سکوتی 2 ساله از خاطرات جنگ و دفاع مقدس سخن گفت.
به گزارش خبرنگار حوزه سینما باشگاه خبرنگاران، مراسم تجلیل از "ابراهیم حاتمیکیا"؛ نویسنده و کارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس عصر روز 7 بهمن ماه به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا در "نخلستان اوج" برگزار شد.
"ابراهیم حاتمیکیا"، کارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس، در مراسمی که برای تجلیل از او در بین فرزندان شهدا برگزار میشد بعد از شکستن سکوتی 2 ساله به ایراد سخنرانی پرداخت که متن این سخنرانی به شرح زیر است:
"از این فضا برای صحبت کردن در این شب عزیز الهام میگیرم شاید این خاطرهای که میخواهم بگویم تکراری باشد، اما باز هم تکرار می کنم. در جریان عملیات بدر، ما برای فیلسمازی به منطقهای در هویزه رفته بودیم. هوا و فضا بسیار زیبا و خوش بود.آسمان آبی و یک دشت سراسری و از دور که نگاه میکردی همه چیز تصویری و روشن است.
من به عنوان مسئول یک تیم فیلمبرداری از قایق پیاده شدم و حرکت کردم به سمت جایی که می گفتند خط بچهها آنجاست. همه چیز قشنگ و زیبا و حتی من صدای بلبلهای وحشی آنجا را هم هنوز به خاطرم هست که منظرهای که ما از دور میدیدیم را بسیار شاعرانه و زیبا میکرد.هیچ صدای انفجاری هم نبود و کسی که نمیدانست در آن منطقه جنگ است که واقعا چه منظره طبیعی شگرفی خیال میکرد.
صد متر، دویست متر حرکت کردم تا به دشتی بسیار زیبا رسیدم که چشمانداز زیبایی را جلوی افق دیدمان قرار میداد. آسمان آبی بود و اگر قرار به عکسبرداری بود، عکس قشنگی از آب درمیآمد، کم کم دیدم که ستون هایی دورادور به اندازه نقطههایی کوچک به این سمت می آیند. شروع به فیلمبرداری کردم ، باز هم منظره خیلی زیبا و قشنگ بود. نقطهها به تدریج نزدیک و نزدیکتر می شدند و میتوانستم آدمها را تشخیص بدهم.
عدهای زخمی بودند و عده ای هم در حال کمک به آنها. تا به ما رسیدند. اولی تا ما را دید رو به دوربین گفت: دیرآمدی برادر؛ الان چه وقت آمدن است. دومی هم آمد و گفت: بهت توصیه میکنم جلوتر نروی.
دیگری گفت:جرات نداشتید در شب عملیات بیایید، الان آمدید؟ ما جلوتر می رفتیم و حرفهایی این رزمندهها را میشنیدیم که بعضی نیش بود و بعضی نوش. کمکم، داشت تصویری واقعی از جنگ به من منتقل میشد و هولی به جان همه ما افتاده بود.
این کارگردان دفاع مقدس اظهار داشت: صدای آتش به ما نزدیک شد و یک هلیکوپتر سنگین عراقی را با آن عظمت دیدیم که آمد بالای سر ما و خیلی راحت شروع به تیراندازی کرد. بچه ها با ضدهوایی می زدند اما اثر نمیکرد. من هم اول شروع کردم به فیلم گرفتن از هلیکوپتر اما بعد دیدم که فایده ندارد و این هلیکوپتر افتادنی نیست و رها کردم.
دشت خلوت بود و فضایی هم برای پناه گرفتن نداشت. یک لحظه حس کردم که هلیکوپتر مماس به سمت ماست و بعد خیلی سریع دیدم آتشی از هلیکوپتر رها شد. گمان کردیم ما را میخواهد بزند و در یک لحظه همه فرار کردیم و پراکنده شدیم. راکت بزرگی بین ما فاصله انداخت و زمین را شخم زد بدون اینکه راکت را ببینم میدیدم که زمین در حال شخم خوردن است. راکت نترکید؛ اما صدای نعره شخم زدن آن می آمد. من حیرت زده، فقط نگاه میکردم و این نقطه عطف ورود من به میدان جنگ بود. اینکه جنگ به این زیبایی هم نیست و روی دیگری هم دارد.
وی افزود: بعد از این اتفاق بین بچه ها حرف افتاد، یکی میگفت برویم جلوتر و یکی میگفت عقبنشینی کنیم و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که جلو رفتن فایدهای ندارد. برگشتیم به جایی که آنجا را ترک کرده بودیم . آنجا دیگر خیلی واضح گلوله های رسام سرخی که به سمت ما می آمدند را میدیدیم. کاملا شفاف و واقعی و فضا خیلی تصویری شده بود.در آن میانه سربازی بلند شد که سرک بکشد که ببیند کجاست و چه خبر است که گلولهای به طرز واضحی به او خورد، دوباره بلند شد و دوباره تیر به او خورد و دوباره و دوباره. من از نزدیک نگاه میکردم و باورم نمی شد که جلوی چشمم چنین تصویری رخ داده. سرانجام بچه ها او را کشیدند پایین.
عقب نشینی شروع شد و به موزات مکانی که آنجا بودیم عقب میرفتیم. من بودم و دستیار فیلمبردارم و صدابردار و پسرعموی من، عباس که عکاس جنگ بود.
در زمینی که عقب نشینی میکردیم حالتی وجود داشت که باید به دفعات از آن رد میشدیم و ناچارا برای چند لحظه در امتداد و مماس با تیر مستقیم قرار میگرفتیم. گل زمین هم حرکت را به شدت سخت می کرد. از معبر اولی که میخواستیم رد شویم؛ پسرعموی من زودتر رد شد و جلوتر از من رفت. من با خودم گفتم که معلوم است که من رد نمیشوم و گلوله حتما به پس کله من می خورد، اما زنده ماندم و رد شدم. اما کم کم رد شدن از هر کدام از آن معبرها برای من ترس وحشتناکی به وجود آورد. همه موضوع 5 ثانیه هم بیشتر طول نمیکشید اما من تشییع جنازه خودم را هم میدیدم، تنها بچه ام را میدیدم و حتی ازدواج محمود با همسر خودم را هم میدیدم.از معبر بعدی، این بار من رد شدم و محمود عقب ماند و این بار حس میکردم زنعموی من، من را دیده است و به سراغ من آمده است و می گوید چرا او را تنها گذاشتی و رهایش کردی تا شهید شود. این بار حتما او شهید میشود.
به تدریج جلو میرفتیم تا آتش خمپاره ها آنقدر قوت گرفت که پناه بردیم به سنگری که تا دیشب برای عراقیها بود. داخل سنگر شدیم و دیدیم که عراقیها دیشب در داخل آن خرابکاری هم کردهاند و باید فقط دور این سنگر بنشنیم. دور سنگر نشستیم در سکوت محض.
سکوت ما را سربازی که در جمع ما بود شکست. سرباز بدون مقدمه گفت من نمیتوانم به اسرائیل بروم. و بعد شروع کرد با خودش حرف زدن که اصلا چهطوری ویزا بگیریم و نمیشود و از این حرفها. تا مدتی کسی صدایش درنیامد تا بالاخره یکی پرسید برادر اصلا اسرائیل چرا میخواهی بروی؟ گفت من بیسیمچیام و دیشب بیسیمام را جا گذاشتم و فرمانده ما میگوید این نوع بیسیمها را فقط از اسرائیل می شود خرید و من حالا چه طوری برم اسرائیل؟
صدایی از بیرون آمد که فریاد میزد آرپیجیزن ها بیایند بیرون.سریع بیایند بیرون. این بنده خدا آرپی جی زن گروه ما نشسته بود و بیرون نمیرفت و نشنیده میگرفت تا بالاخره یکی به او گفت برادر بیرون شما را میخواهد، و آرپیجیزن رو کرد به او و آرپیجی اش را به او داد و گفت بیا برو، اگر میتوانی برو خودت.
از بیرون خبرهای مختلقی میآمد و لحظه به لحظه آتش قویتر می شود. اما ما میشنیدیم که سرداری به اسم عباس کریمی فریاد میزند و آرپی جیهای به زمین افتاده را پیدا میکند و خودش تانک ها را می زند و هر کس به او میگوید بیا عقب نشینی کن. فقط میگوید که :" بچه هام بچههام".
آمدیم جلوتر و رسیدیم به قایقها و خوشحال از اینکه توانستیم زنده بمانیم. زمین گلی بود و اذیت می کرد، در حال عبور بودیم که یکهو یکی پای من را گرفت. برگشتم و دیدم کسی است که نیمی از بدنش در آب و نیمی بیرون است. پای من را به قوت چسبیبده و بچه ها هم دارند رد می شوند. سفت پای من را چسبیده بود. پرسیدم برادر چه کار داری؟ حرفی نمیتوانست بزند، صورتش سفید سفید در اوج معصومیت. من اگر بخواهیم یک پری دریایی مردانه را تمثیل کنم به او اشاره میکنم. آمده بود من را به امتحان بکشد. پای من را ول نمی کرد و آدم ها داشتند میرفتند و خمپاره ها قوت میگرفتند.می دانستم استمداد جان میکند، اما چارهای نداشتم. شروع کردم انگشتانش را نرم نرم باز کردم، سعی می کردم بدون اینکه فشاری به آنها بیاید پای خودم را نجات بدهم و سر آخر گفتم من می روم به امدادگرها میگویم که بیایید کمک.
لازم میدانم بگویم که همچنان جای دست آن عزیز، هنوز روی پای من چسبیده است و از من جدا نمیشود.
عزیزان، ما همان موقع هم قرارمان بر این نبود. عشق سینما ما را به این عالم نکشیده بود. علاقه داشتیم، اما مساله ما سینمای صرف نبود احساس من این بود که باید همین حرفها را بزنم.
همین ساختمانی که داخلش هستید ساختمان سپاه تهران بود و من دم همین در کشیکها دادم از اینجا به ماموریت ها رفتم و کلی خاطره دارم از این ساختمان در آن 8 سال.
دیدم در حرفها و محبتهایی که میکنید حرمت نگه میدارید و البته با اشاره ظریفی از برخی فیلمها میگذرید. اما من باید بگویم که هنرمند و اهل هنر اگر برای آنچه باید بگوید به اجبار بیفتد آن اثر دیگر اثر نمیشود. من هم مثل همه شما در این جامعه زندگی میکنم طغیان بشریت را می بینم و آزارم میدهد و از آنچه طغیان بشریت علیه خداوند مینامم در «دعوت» سخن میگویم. برخی میگویند تو فقط از جهاد و باروت و خون بگو؛ اما من این طغیان را می بینم و نمیتوانم از آن بگذرم. من باید از جوان ها بگویم باید «گزارش یک جشن» بسازم و این گزارش در تاریخ این ممکلت بماند، هر چند ممکن است خیلیها هم خوششان نیاید.
آقای کشوری(فرزند شهید کشوری) امیدواریم زنده بمانم و فیلم شما را از پدرتان ببینم و چه کسی بهتر از شما.خودتان وارد شوید و بسازید و درک کنید که این چه مسیری است.چه قدر سخت و پیچیده.
این نشست خیلی دیرهنگام شکل گرفته است، اما من بیگناهم. من با تک تک شما ارتباط داشتم به انواع مختلف. ولی نگهبان بالای سر شما، بنیاد شهید؛ وقتی که میخواهد خیلی از حرفهای انقلابی و آرمانی در لایههای تکراری و دیکته شده و کلیشه شده طرح شود این امکان را از من میگیرد. من فکر میکنم که آرنولد شوارتزنگر هم باشم کم میآورم. البته باید بگویم که بحثم سیاسی نیست و اصلا نمی دانم الان رئیس بنیاد شهیدکیست. منظورم شخص خاصی نیست.
من خیلی جسارت کردم و فیلم چمران را ساختم، اما باید بگویم که این فیلم صرفا فقط در مورد چمران نیست. واقعا واقعیت آن ماجراها انقدر غلیظ و پیچیده است که ما یا اصلا حرف نمی زنیم یا اینکه اصلا گفتی نیست. اما من تیرم را رها کردم و "ما رمیت اذ رمیت..." و بقیه اش را نمیدانم چه اتفاقی بیفتد.
من را دعا کنید. خدا نکند که من در بستر عافیت بمیرم. در قنوت سحر همیشه میگویم که اصلا قرار ما این نبود. هر وقت از این ساختمان خارج می شدیم با پیکانی که دست ما بود به این قصد می رفتیم که برنگردیم و به خیل این کاروان بپیوندیم. اما چارهای نیست، ما بازماندگان قطعا به چیزهای دیگری هم مشغول میشویم این را رد نمی کنم، مثل خود شماها . شماها هم همه از ذریه آدم هستید. اما وقتی از ما انتخاب را بگیرند از شعور انسانی دور میشویم. ما نسل انتخاب گری بودیم و این راه را انتخاب کردیم. دعا کنید من وقف این عالم باشم، اما وقف این عالم بودن فقط باروت و جنگ نیست که «دعوت» جنگی ترین فیلم من است در شکلی که من به آن اعتقاد دارم.
من اعتقاد دارم که جنگ سلسه خوبان است و اگر اختلافی هم هست از جنس ابوذر و سلمان است. دیدم که خطاهایی هم بوده اصلا این ها را رد نمیکنم، اما این نسلی که دست خالی در بین المقدس بود و یک گردان وارد منطقه می شد بدون اسلحه و فرماندهشان با آنها اتمام حجت می کرد که می توانید برگردید و کسی برنمیگشت آدمهایی واقعی در تاریخ این مملکت بودند. رفتند این بچه ها و عملیت دفاع مقدس را با آن غربت و دست خالی فتح کردند.
امیدوارم خدا به من این اجل را بدهد که سر صحنه ای بمیرم که شرمنده نباشم. انشاا.. که دعای خیر شما پشت سر من باشد و نفس شما مطهر کند این مسیری را که من می روم.
گفتنی است علیرضا رضا داد؛ دبیر جشنواره فجر؛ پژمان لشگریپور، احسان محمدحسنی و مهدی چمران و خانوادههای شهیدان محمدجواد تندگویان، محمدابراهیم همت، محمود کاوه، عباس کریمی، عباس ورامینی، مهدی زینالدین، حمید باکری و... نیز در این مراسم حضور داشتند.
در این مراسم جمعی از فرزندان و خانواده شهیدان از جمله لیلا زینالدین، فاطمه مرقاتی، ناصرنامدار، حسن آزما، رضا رودکی، مهدی همت، رضا کاوند با اهدای کتاب "خون نوشته" از این هنرمند سینمای دفاعی مقدس تجلیل کردند.
"خون نوشته" کتابی است که جمعی از فرزندان شهدا آن را نوشته و شامل دلنوشتههای آنان است.
انتهای پیام/ اس
تاریخ انتشار: ۰۴ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]
صفحات پیشنهادی
چشمان اشکبار حاتمیکیا در میان خانواده شهدا + تصاویر
چشمان اشکبار حاتمیکیا در میان خانواده شهدا تصاویر فیلم چمران صرفا فقط در مورد چمران نیست واقعیت آن ماجراها انقدر غلیظ و پیچیده است که یا اصلا حرف نمی زنیم یا اصلا گفتی نیست اما من تیرم را رها کردم و ما رمیت اذ رمیت به گزارش خبرنگار حوزه سینما باشگاه خبرنگاران مراسمحاتمیکیا: مرا بزنید و تحقیر کنید اما بفهمید قلمتان تحریکم نمیکند/ می خواهید به من بگویید ضدانقلاب، مهم نیست
حاتمیکیا مرا بزنید و تحقیر کنید اما بفهمید قلمتان تحریکم نمیکند می خواهید به من بگویید ضدانقلاب مهم نیست حاتمی کیا گفت ما داریم به جهان میگوییم که دروغگو هستیم ما به سینما میگوییم اسم ما حسین علی و نقی است ولی مثل آنها رفتار نمیکنیم و هیچ نسبتی با آنها نداریم به گزارشکنایه تلویحی فریبرز عرب نیا به ابراهیم حاتمی کیا / مهم بودن قضاوت مردم دچار تزویرمان میکند
فرهنگ و هنر رادیو و تلویزیون حاشیههای اجرای نامداری و حسنی کنایه تلویحی فریبرز عرب نیا به ابراهیم حاتمی کیا مهم بودن قضاوت مردم دچار تزویرمان میکند فریبرز عرب نیا در ویژه برنامه سال تحویل شبکه دو درباره سکوت خود پیرامون همکاری با ابراهیم حاتمی کیا در فیلم چ گفت تزویر درحاتمی کیا: باید دوران تازه ای آغاز شود
حاتمی کیا باید دوران تازه ای آغاز شود باید دوران تازهای آغاز شود این مهمترین و بلندترین حرف حاتمیکیا در صحبتهایش در خبرگزاری تسنیم بود صحبتهایی که دوباره نشان داد حاتمیکیا فعلاً قرار است بدون محافظهکاری عقبنشینی و تعلل مسیر تازهاش را ادامه دهد خبرگزاری تسنیم سال ۹حاتمیکیا: فرش قرمز ما، مسیر خون است
حاتمیکیا فرش قرمز ما مسیر خون است بین آنچه که مردم میخواهند و آنچه بچههای سینما میگویند فاصله است سینما برای من بت نیست فرش قرمز برای ما مسیر خون است ما با چیزهای عجین بودیم که نمیتوانیم از آن دست بکشیم کجاست قلمهایی که با قدرت پای این بحثها بایستد زمانی زیادی است کیادداشت/ حاتمیکیا هرچه بسازد در همین دایره است
یادداشت حاتمیکیا هرچه بسازد در همین دایره استسازمان سینمایی که گمان می کند با اکران گزارش یک جشنمثلا به چیزی دست پیدا میکند باید گفت که فرزندان انقلاب با سلایق مختلف و حرف های گوناگون فرزندان انقلاباند چپ و راست و میانه هم ندارد خبرگزاری فارس-محسن فرجیان ابراهیم حاتمی کیا کیادواره شهدای دانش آموز میاندوآب برگزار شد
یادواره شهدای دانش آموز میاندوآب برگزار شد میاندواب مهاباد - ایرنا - به منظور گرامیداشت 22 اسفند روز شهدا یادواره 28 شهید دانش آموز شهرستان میاندوآب عصر روز پنجشنبه با حضور اقشار مختلف مردم مسئولان و دانش آموزان این شهرستان برگزار شد به گزارش خبرنگار ایرنا در این مراسم معنحاتمیکیا: من جایی نرفته بودم که برگردم
گزیدهای از حرفها و اتفاقات نشستهای رسانهای جشنواره سیودوم 8 حاتمیکیا من جایی نرفته بودم که برگردم در نشست فیلم چ بیشتر سؤالها درباره بازگشت ابراهیم حاتمی کیا به سینمای دفاع مقدس است این نوشتهها صدای حاتمی کیا را در میآورد بازگشت به سینمای دفاع مقدس من جایی نرفسرنوشت ابهام برانگیز خانه سینما/ آشتی کنان ایوبی و حاتمی کیا
سینما در هفته ای که گذشت سرنوشت ابهام برانگیز خانه سینما آشتی کنان ایوبی و حاتمی کیا سینما در این هفته پرحاشیه اخبار پیرامون خانه سینما و آیین افتتاح اکرن نوروزی را به خود اختصاص داد به گزارش خبرنگار حوزه سینما باشگاه خبرنگاران این هفته سینما که ابتدا خبر خوش برگزاری مجمع عموفرزندان شهدا و ایثارگران انتظار استخدام جدید در بدنه دولت را نداشته باشند
چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۸ ۱۸ معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استانداری همدان گفت فرزندان شهدا و ایثارگران انتظار استخدام جدید در بدنه دولت را نداشته باشند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا - منطقه همدان- رضا قیاسی در گردهمایی رابطین ایثارگر استان افزود بزآخرین جزییات اکران فیلم «چ» ابراهیم حاتمیکیا
شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱ ۱۸ پژمان لشکریپور آخرین وضعیت اکران فیلم چ ابراهیم حاتمیکیا را تشریح کرد به گزارش بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا مدیر پروژه چ دربارهی تاریخ آغاز اکران فیلم چ گفت به حول و قوه الهی ان شاءالله از 21 اسفندماه اکران عمومی فیلم سینمایریز و درشت سینمای ۹۲ در فصل زمستان از طغیان حاتمیکیا و انتقاد تند ایوبی تا رکوردداری شیار۱۴۳
ریز و درشت سینمای ۹۲ در فصل زمستاناز طغیان حاتمیکیا و انتقاد تند ایوبی تا رکوردداری شیار۱۴۳شاید هیچکس فکر نمیکرد آخرین ماه سال 92 که با حادثهای تلخ آغاز شد محلی برای انتقادات دامنهدار حاتمیکیا از شرایط سینما باشد و پس از متهم کردن مخالفان به ضد انقلاب بودن توسط ایوبی همه چیخطاب حاتمیکیا و ایوبی چه کسی است؟
خطاب حاتمیکیا و ایوبی چه کسی است پروندهی جشنوارهی فیلم فجر همچنان باز است تا جاییکه باز هم حاتمیکیا در جدیدترین اظهارنظرش انتقاداتی را دربارهی جشنوارهی فیلم فجر مطرح کرده است به گزارش نامه نیوز ابراهیم حاتمیکیا در مراسم تقدیری که به تازگی برای او در موسسه همشهری برگزارحاتمیکیا هرچه بسازد در همین دایره است
حاتمیکیا هرچه بسازد در همین دایره است سازمان سینمایی که گمان می کند با اکران گزارش یک جشن مثلا به چیزی دست پیدا میکند باید گفت که فرزندان انقلاب با سلایق مختلف و حرف های گوناگون فرزندان انقلاباند چپ و راست و میانه هم ندارد فارس ابراهیم حاتمی کیا که این روزها برخلاف عادت هم«خدا بندهلو» مجموعه ترانههای خود را منتشر میکند
خدا بندهلو مجموعه ترانههای خود را منتشر میکندمسعود خدابندهلو از انتشار مجموعه ترانههای خود خبرداد که در آینده منتشر میشود مسعود خدابندهلو شاعر در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس پیرامون تازهترین مجموعه شعر خود اظهار داشت مجموعه ترانههای بنده در قالب یکافتتاحیه رسمی فیلم "چ" در رباط کریم /حاتمی کیا:دستهایم رو به آسمان است
دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۸ ۵۲ اکران عمومی فیلم چ به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا با حضور جمعی از بازیگران این فیلم به طور رسمی در شهرستان رباط کریم افتتاح شد به گزارش بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا مراسم افتتاحیه رسمی فیلم چ عصر دوشنبه 19 اسفندماه در سینما فرهنگاکران نوروزی «چ» تصمیم خلقالساعه نبود/ دلیل غیبت حاتمیکیا در دانشگاه شاهد
فرهنگ و هنر سینمای ایران اکران نوروزی چ تصمیم خلقالساعه نبود دلیل غیبت حاتمیکیا در دانشگاه شاهد مدیر پروژه چ اعلام کرد اکران نوروزی فیلم سینمایی چ به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا از مدتها قبل برنامه ریزی شده بود و برخلاف برخی گمانهزنیها این تصمیم خلقالساعه نبوده است-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها