واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۰
پسرهای گروه به اتاق پزشک بیمارستان امید آمدهاند تا علی را عمو فیروز کنند و او را پیش بچههای سرطانی بفرستند. کف اتاق پر شده از آب و گرد ذغال. مهدی که از نیرویهای بخش خدمات بیمارستان است سرزده وارد اتاق میشود و میگوید: " سیاه سیاهش کن... فایده نداره... بچهها آمدند کیف کنند... سیاه سیاه نشه قبول نیست." به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اصفهان، یک نفر ذغالها را خرد میکند، یک نفر از علی عکس میگیرد، یک نفر هم برای سرخ کردن لبهای عمو فیروز از این اتاق به آن اتاق میرود. علی که کلاه عمو فیروز را هم ندارد، حالا آماده اجرای برنامه است. او میگوید: "بچهها جو دادن با شما، خوندن با من." با سر و صدایی که حاجی فیروز با لهجه خاص و دایره زنگی خود درست کرده، کمتر کسی در اتاقهای بخش باقی میماند و تمام بچهها و مادرانشان آرام آرام به سالن بازی کشیده میشوند. هرچه زمان بیشتر میگذرد و بر تعداد جمعیت اضافه میشود، کار علی برای ادامه برنامه سختتر میشود. حاجی فیروز سه شعر بیشتر حفظ نکرده و حالا باید با همین سه شعر سر تمام بزرگترها و کوچکترهای جمع را گرم کند. او قبل از برنامه فکر میکرد به اتاقهای مختلف بخش سر میزند و برای هر اتاق بین دو تا سه دقیقه بیشتر وقت نمیگذارد. حاجی فیروزه/ سالی یه روزه/ همه می دونن/ منم میدونم/ عید نوروزه نیلوفر، عضو دیگر گروه کادوهایی که جمعیت دانشجویی مردمی امام علی (ع) تهیه کرده را یکی یکی به بچهها میدهد. سیمین محجوبیان، نماینده جمعیت دانشجویی مردمی امام علی (ع) در اصفهان، میگوید: میخواستیم با این کار بچههای سرطانی که بیشترشان سال نو در خانههای خودشان نیستند را شاد کنیم. آنها همیشه ناراحتند و گریه میکنند. مادر یکی از بچهها کادوی پسرش، علی را باز میکند و میگوید: علی نگاه کن. خدا دوستت دارد... مداد رنگی جایزه دادند... تا حالا شش تا کتاب از مدرسه جایزه گرفته... هنوز بچههایی هستند که هنرنمایی حاجی فیروز را ندیدهاند. رفته رفته حاجی فیروز و بقیه بچههای گروه تصمیم میگیرند، برای اجرای برنامه به اتاقهای دیگر بخش هم سر بزنند. مادر علی میگوید: " علی میگه خدا دوستم داره، من میگم شما فرشتهاید... سردت نشه مامان جون، بیا یکم تابت بدم..." علی و مادرش به دهانه همان اتاقی که حاجی فیروز رفته میروند و کارهای حاجی فیروز را از آنجا نگاه میکنند. علی وقتی میبیند حاجی فیروز دارد به اتاق او میرود به سرعت به تخت خود میرود و از آنجا صدا و قیافه بامزه حاجی فیروز را تماشا میکند. بشکن بشکنه بشکن/ من نمیشکنم بشکن/ اینجا بشکنم یار گله داره/ اونجا بشکنم یار گله داره!/ این سیاه بیچاره چقد حوصله داره حسین، یکی از بچههای گروه در مورد چگونگی آشنایی خود با جمعیت دانشجویی مردمی امام علی (ع) میگوید: در دانشگاه صنعتی برنامهای داشتیم که از طریق آن با یکی از بچههای جمعیت آشنا شدیم. اولین برنامه ما یلدا در کوچههای فقر بود که به صورت سراسری در تمام کشور انجام شد. او میافزاید: چون این جمعیت در اصفهان نوپا بود و نیاز به کمک داشت، قول همکاری دادیم و امروز هم دومین برنامه خودمان را برای بچههای سرطانی بیمارستان امید اجرا کردیم. کرامت، یکی دیگر از دانشجویانی که امروز به بیمارستان امید آمده است، میگوید: چقدر خوب است که مردم خصوصا جوانها به جای خیابان گردی، بیایند بچههای کار و بچههای سرطانی را ببینند. این بچهها بیشتر از کمکهای مالی به دوست و رفیق احتیاج دارند. کرامت و دوستانش داوطلبانه به جمعیت دانشجویی مردمی امام علی (ع) پیوستهاند. علی که امروز عمو فیروز بچههای بیمارستان امید شد، میگوید: اگر به ما پول هم میدادند، نمیگرفتیم. به گزارش خبرنگار ایسنای منطقه اصفهان، تمام دانشجویانی که امروز به بیمارستان امید آمدند، علاقهمند هستند در برنامههای بعدی جمعیت دانشجویی مردمی امام علی (ع) شرکت کنند. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]