-شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۰
پسرهای گروه به اتاق پزشک بیمارستان امید آمدهاند تا علی را عمو فیروز کنند و او را پیش بچههای سرطانی بفرستند. کف اتاق پر شده از آب و گرد ذغال. مهدی که از نیرویهای بخش خدمات بیمارستان است سرزده وارد اتاق میشود و میگوید: " سیاه سیاهش کن... فایده نداره... بچهها آمدند کیف کنند... سیاه سیاه نشه قبول نیست." به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ا