تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826820089




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فریاد زنده‌باد برای مردگان!


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فریاد زنده‌باد برای مردگان!
آیا «احمد شاملو» که روشنفکران لیبرال او را «شاعر آزادی» و «مردمی‌ترین هنرمند معاصر» می‌نامند، در جنگ جهانی دوم جاسوس نازی‌ها بود و هر دهه از عمر 75 ساله خود را در خدمت یک جریان سیاسی گذراند؟


به گزارش جوان آنلاين، روزنامه كيهان نوشت: آیا «احمد شاملو» که روشنفکران لیبرال او را «شاعر آزادی» و «مردمی‌ترین هنرمند معاصر» می‌نامند، در جنگ جهانی دوم جاسوس نازی‌ها بود و هر دهه از عمر 75 ساله خود را در خدمت یک جریان سیاسی گذراند؟ یا این ادعاها، پندارهای دروغی است که از عالم «توهم توطئه» می‌آید و فقط به درد «پرونده‌سازی» علیه هنرمندان آزادی‌خواه می‌خورد تا چهره مفاخر این مملکت را نزد نسل جوان مخدوش کند؟ این سوالات از هفته گذشته و پس از اشاره «حسین شریعتمداری» در سخنرانی‌اش به فرصت‌طلبی‌های سیاسی «احمد شاملو» (لانه جاسوسی، 1 اسفند 1392) بیشتر در معرض بحث رسانه‌ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت. عصاره سخن مدیر مسئول «کیهان» این بود که هدف نشریات زنجیره‌ای اردوگاه فتنه از ترویج و تبلیغ چهره‌هایی مانند شاملو، صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و... صرفا «هنجارشکنی» است و به دنبال بالا بردن هر تابلویی غیر از تابلوی «خط امام» و «هنر مردمی» هستند، اما مافیای روشنفکری- بنابر سنت ثابت فکری خود- جز سکوت و مغالطه پاسخ دیگری در برابر سخنان شریعتمداری نداشت. البته واکنش‌های عصبی هجوآمیز، عنصر ذاتی «رفتار روشنفکری» و بیماری شایعی است که امروزه جای تحلیل‌های استخوان‌دار را گرفته است. هرچه هست، وضع و وزن جریان روشنفکری معاصر همین است و این بار، همه شعور خود را به «ابراهیم نبوی» هجویه‌نویس حق‌العمل‌کار در سایت «روزآنلاین» سفارش دادند که نوشت:بعد از کشفیات همکاران شریعتمداری مبنی بر اینکه «صادق هدایت» آدم کثیفی بود، چون کت و شلوار می‌پوشید و کراوات می‌زد و موهایش را شانه می‌کرد و فرانسه را خوب حرف می‌زد، نوبت شاملو رسیده که آقای حسین شریعتمداری گفته که «شاملو جاسوس نازی‌ها بود.» یعنی زمانی که هیتلر خودکشی کرد و جنگ تمام شد، شاملو هنوز بیست سالش نشده بود. حالا سوال ما این است که این شاملوی جاسوس، خبر چه کسی را به آلمان‌ها می‌داد؟‌ تا به حال شاملو صهیونیست، عامل رژیم پهلوی، روشنفکر فاسد، انگلیسی، آمریکایی، همکار با موساد شده، لطفا بگویید که بالاخره کدامش بود و خانواده‌ای را از نگرانی نجات دهید! 1نگرانی خانواده روشنفکران و اردوگاه اپوزیسیون از بازخوانی کارنامه سیاسی و فکری چهره‌هایی مانند «احمد شاملو» اتفاق تازه‌ای نیست؛ کار «ابراهیم نبوی» هم که مطلبش را با زدن اتهامات غیرقابل انتشار به آقای شریعتمداری و نویسندگان «کیهان»‌ تمام می‌کند، فرافکنی عصبی جدیدی نیست! جریان روشنفکری، نه فقط در ایران بلکه در خود غرب، همواره میل دارد تا تصویر بی‌عیب و نقصی از اسطوره‌هایش رواج یابد و در برابر هرگونه نقد تاریخی آنها به شدت آلرژی دارد و به جای پاسخگویی، تیک‌های عصبی می‌زند.برای همین، روشنفکران خود را مجاز می‌دانند هر انگ و برچسبی را به منتقدانشان بچسبانند و از آنان چهره مشتی «افراطی بی‌سواد» و عده‌ای «مرتجع هنرستیز» بسازند تا مبادا روایت‌های رسمی و فانتزی تاریخ روشنفکری از اعتبار بیافتد. نتیجه این جنگ روانی، تغییر اصل صورت مسئله است؛ یعنی آنچه روشنفکران به مخاطبان خود نمی‌گویند و زیرکانه به دست فراموشی می‌سپارند این است که واقعیت چیست و راست و دروغ کدام است؟ بالاخره هنرمندی مثل احمد شاملو «که بود و چه کرد؟» 7 پرده از 7 دهه زندگی روشنفکری و پیشینه سیاسی او را مرور ‌کنیم:1- شاملو می‌گوید «نازیسم» اولین گرایش سیاسی او بود. گرچه «فرهنگ فرهی» رفیق 50 ساله شاملو در شماره 8 مجله «دفتر هنر» (چاپ لس‌آنجلس، مهر 1376، ص925) به کنایه می‌نویسد که این شاعر از یادآوری همسر اولش کراهت دارد، «همانطور که از هواداری‌اش از آلمانی‌ها در سال‌های دهه بیست یادی نمی‌کند؛ دورانی که زندانی متفقین شد.» 2 اما شاملو دست‌کم یک بار در شماره 15 ماهنامه «آدینه» (مرداد1366، ص22) ماجرای همکاری خود با نازی‌ها در جنگ جهانی دوم را شرح داد و آن را به حساب کم‌شعوری خود گذاشت و گفت: «من «زندانی سیاسی» متفقین بودم... و آلت دست گروهی ابله‌تر از خود شدم که با شعار دشمن دشمن ما، دوست ماست، ناآگاهانه- گرچه از سر صدق- می‌کوشند مثلا با ایجاد اشکال در امور پشت جبهه متفقین آب به آسیاب و دار و دسته اوباش هیتلر بریزند. البته آن گرفتاری از آن لحاظ که بعدها کمتر «فریب» بخورم و هر یاوه‌ای را شعار رهایی‌بخش به حساب نیاورم، برای من درس آموزنده‌ای بود.» 3 شاملو حتی برای پاک کردن ننگ همکاری‌اش با نازی‌ها، سراپای خودش را در این گفت‌وگو به فحش کشید و ادامه داد که آدمی بوده است «به اصطلاح معروف بیرون باغ! پسربچه‌ای را در نظر بگیرید که پانزده سال اول عمرش را در خانواده‌ای نظامی، در خفقان سیاسی و سکون تربیتی و... ناگهان در نهایت گیجی و بی‌هیچ درک و شناختی از خواب پریده است.» به هرحال، هم شاملو تایید می‌کند و هم کوهی از اسناد و «تاریخ» به ما می‌گوید که او از سال 1322 به اتهام «خرابکاری در پشت جبهه متفقین با ماموریت از نازی‌ها» 21 ماه را در زندان گذراند و پس از آزادی به ارومیه رفت و آنجا نیز مجددا بازداشت شد. 42- شاملو می‌گوید پس از نازیسم به «کمونیسم» پیوست. این آخرین باری نبود که شاملو اعتراف کرد می‌تواند تا «هر یاوه‌ای را به جای شعار آزادی‌بخش» اشتباه بگیرد و «آلت دست گروهی ابله‌تر از خود» شود. با جدایی از فاشیسم آلمانی، او به فاشیسم روسی روی آورد. پایان دهه 1320 عضو «حزب توده» شد و مزدش هم استخدام در سفارت مجارستان با عنوان «مشاور فرهنگی» بود. 5 با ژستی چپ‌گرا شعرهای «قطعنامه» و «آهن‌ها و احساس» را سرود و در همین دوره، 9 شماره از مجله «روزنه» و 3 شماره از مجله «آهنگ صبح» را برای توده‌ای‌ها درآورد. 6 این بار نیز به اتهام «ارتباط با شوروی‌ها» یک سال را در زندان قصر ماند و زمستان 1333 آزاد شد.7 تا 30 سالگی، شاملو دو بار به همکاری با فاشیستی‌ترین احزاب استعماری در ایران پرداخت. همانطور که پس از جدایی از نازی‌ها آنها را به فحش کشید، با رفقای توده‌ای خود نیز همین کار را کرد. 83- شاملو در 34 سالگی به یک مدیر دولتی رژیم پهلوی و نویسنده سفارشی «فیلمفارسی» تبدیل شد. او در میانه دهه 1330 برای سومین بار ایدئولوژی سیاسی خود را عوض کرد و پس از پیوند با محافل سلطنتی از طریق «اسماعیل پوروالی»، در سال 1338 رسما به عنوان یکی از مدیران سمعی و بصری وزارت کشاورزی منصوب گشت. 9 از همین سال نیز شروع به فعالیت سینمایی در جهت سیاست‌های فرهنگی رژیم پهلوی دوم کرد و نام وی به عنوان سناریونویس 20 فیلمفارسی از جمله «نیرنگ دختران» و «بی‌عشق هرگز» ثبت شد؛ فیلم‌هایی بی‌اعتبار و سفارشی که حتی روشنفکران آنها را «آبگوشتی» و «مبتذل» می‌نامند.10 در نیمه اول دهه 1340 طوسی حائری همسر دومش را طلاق داد و سال 1343 با «آیدا سرکیسیان» ازدواج کرد و خیلی سریع با سرمایه همسر سومش مجموعه شعر «آیدا در آینه» را منتشر کرد. 114- شاملو در 41 سالگی گفت «مردم مرا از گند و عفونت و نفرت سرشار کرده‌اند. من به هیچ چیز در زندگی اعتقاد ندارم!» 12 او در میانسالی از فاشیسم سیاسی به فاشیسم ذهنی و آنارشیسم روانی رسید. البته در پایبندی به هیچ ایدئولوژی‌ای یک هنرمند مسئول یا روشنفکر اصیل نبود و تقریبا هر 10 سال یک بار زیر حرف‌هایش می‌زد و از اعتقادات قبلی‌اش ابراز پشیمانی می‌کرد. در 13 فروردین 1345 شاملو در گفت‌وگو با مجله «فردوسی» گفت: «برای من همه چیز آیداست... تنها آرزویی که برایم باقی مانده این است که پس از مردن، لاشه مرا در گورستان عمومی دفن نکنند. بگذارید دست‌کم پس از مرگ آرزوی من برای به دور ماندن از مردم و پلیدی‌هایشان برآید؛‌ مردمی که از ایشان متنفرم. من وظیفه‌ای برای خود در قبال این مردم نمی‌شناسم... من یک لاکی دارم و خزیده‌ام توش. من به هیچ چیز در زندگی اعتقاد ندارم.» 13 علی‌رغم این ادعاها، شاملو حتی همسر سومش «آیدا» را بازی می‌داد. وقتی در بهار 1354 از سفر به کنگره نظامی در رم ایتالیا بازگشت، در مصاحبه‌ای با روزنامه «رستاخیز» گفت: «روزها در کوچه‌های رم فریاد می‌زدم آیدای من کجاست؟ و می‌گریستم...»14 ولی یدالله رویایی، همسفر و رفیق شاملو در خاطرات خود صریحا نوشت که حرف‌های او در «رستاخیز» دروغ است، چرا که «روزها و شب‌های ما در کوچه‌های رم و بارهای ونیز به مستی و بی‌خبری می‌گذشت؛ با ویسکی و آذوقه‌ای از تریاک و شیره ناب(!) که با خود برده بودیم و مخدراتی دیگر، گاهی هم از نوع علیایش: با دلبرکانی نه چندان غمگین.» 15    5- شاملو در 55 سالگی رسما از میلیشیای نظامی منافقین حمایت کرد! او سال‌های 1356 و 1357 را در آمریکا و انگلیس گذراند و با حمایت «فرح پهلوی» از 10 مرکز در رژیم شاه حقوق می‌گرفت، 16 اما 9 ماه پس از پیروزی انقلاب، شاملو ناگهان «چریک» شد!آبان 1358 او به همراه «محمدعلی سپانلو»، «هوشنگ گلشیری» و... برای حمایت رسمی از کاندیداهای 2 سازمان تروریستی «چریک‌های فدایی خلق» و «مجاهدین خلق» (منافقین) در اولین دوره انتخابات مجلس در بیانیه‌ای نوشت: «تحقق آرمان‌های قیام به منظور استقرار مناسبات عادلانه اجتماعی در گرو مبارزه برای تثبیت حقوق کار و دموکراسی است و آن را در پیوندی ناگسستنی با مبارزات ضد امپریالیستی خلق‌مان ارزیابی می‌کنیم.» 17 خرداد 1360، همان زمان که منافقین جوانان انقلابی را سلاخی می‌کردند، شاملو در نامه‌ای به حمایت مجدد از «مسعود رجوی» پرداخت و رجوی نیز روز 14 خرداد در نشریه «مجاهد» به او پاسخ داد: «برای مجاهدین خلق و میلیشیای مردمی و برای همه انقلابیون ایران به طور اعم، جای سرفرازی است که اکنون بیش از پیش از حمایت شما و سایر دوستانتان برخوردار شده‌اند.» 18 این‌چنین، زندگی سیاسی شاملو به کلکسیونی از «تجربه‌های فاشیستی» تبدیل شد که از نازیسم آلمانی و فاشیسم روسی تا میلیشیای نظامی منافقین و چپ آمریکایی را در خود جای داد.6- شاملو در 66 سالگی مجددا در فاشیسم روسی فسیل شد و گفت «فردوسی حق ضحاک ماردوش را خورد.» سال 1368 شاملو برای 18 ماه با دعوت «بنیاد سیرا» به آمریکا و اروپا رفت، اما نتیجه سفر هولناک بود. سخنرانی‌هایش درباره تاریخ ادبیات ایران، رسالت روشنفکران و موسیقی سنتی صدای بسیاری از چهره‌های سرشناس فرهنگی را درآورد. مهدی اخوان ثالث، شاعر شهیر عصر ما، پس از شنیدن سخنرانی شاملو در «دانشگاه برکلی» کالیفرنیا درباره اینکه «کاوه آهنگر لمپن بود»19 به او پاسخ داد: «می‌گوید کاوه لمپن بوده. حالا بوده، مگر چه اشکالی دارد؟ تو که طرفدار لمپن‌ها بودی! کجای کاری بچه! مطرح بودن به هر قیمتی! آخر یعنی چه!» 20 در دهه 1350 نیز شاملو بر اساس همین روش ماتریالیستی تصحیح و تفسیری از «حافظ» را ارائه داد که استاد «مرتضی مطهری» در مقاله مفصلی به نقد رویکرد الحادی آن پرداخت 21 و بعدها حافظ‌شناسانی مانند «بهاءالدین خرمشاهی» بر آن ردیه نوشتند. 22ممکن است کسی شعری از شاملو را دوست داشته باشد یا نداشته باشد. این یک احساس شخصی است و موضوع بحث ما نیست؛ مهم این است که ارزش نظریه‌های ادبی شاملو حتی در زمان خود بسیار مورد مناقشه بوده است، چون قصد تحمیل روش تحلیل مارکسیستی «دیاگنوف» (مورخ روس) را بر فضای فرهنگی ایران داشت و مانند او معتقد بود «ضحاک ماردوش یک مصلح اجتماعی و یک ایرانی نیکوکار بود!» (فصلنامه ره‌آورد، بهار 1369، شماره 25) با تصویری که شاملو از آراء و دیدگاه‌هایش در آمریکا و اروپا از خود به جای گذاشت، نزد اکثر محافل فرهنگی داخلی و خارجی منفور شد و تا زمان مرگش جز نزد عده‌ای قلیل از نویسندگان و نشریات طیف اکثریت «سازمان چریک‌های فدایی» و مجلاتی مانند «آرش» و «کار» (چاپ خارج کشور) و ماهنامه «آدینه» (به سردبیری فرج سرکوهی و مسعود بهنود، چاپ تهران)، مورد اقبال دیگر محافل فرهنگی و فکری نبود. 237- شاملو پس از مرگ «شاعر آزادی» و «وجدان روشنفکری ایرانی» شد! روز 6 مرداد 1379، همزمان با تشییع جنازه شاملو، «صادق صبا» رئیس فعلی بخش فارسی BBC با انتشار مقاله‌ای در روزنامه انگلیسی «گاردین» نوشت: «با مرگ احمد شاملو ایران قوی‌ترین نماد وجدان روشنفکری خود را از دست داد.» 24 یک روز بعد روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» یادواره‌ای را برای او به چاپ رساند و نوشت: «شاملو شاعر نوگرای ایران و یک چپ‌گرای سیاسی بود که برای براندازی حکومت شاه تلاش کرد!» 25 روزنامه «ایران» (ارگان رسمی دولت خاتمی) این مقالات و گزارش‌ها را در روزهای 8 و 9 مرداد 1379 بازنشر کرد. در عرض یک هفته، انگلیسی‌ها شاملو را به «شاعر آزادی و ملی» تبدیل کردند و از قضا نخستین مجلس بزرگداشتش نیز در لندن با سخنرانی «اسماعیل خویی» (شاعر لائیک و ضد دین) برگزار گشت؛ گرچه خویی و شاملو در دهه 1360 دشمنان درجه یک همدیگر به شمار می‌رفتند و هر یک، دیگری را «تروریست فکری» می‌نامید و صفحات نشریات «کیهان لندن»، «پویشگران» و ... صحنه دعوای آنان بود. 26 * * * بالاخره روزی غوغای روشنفکری فرو می‌نشیند و تاریخ داوری می‌کند که چگونه «شاعر فاشیست» تبدیل به «شاعر آزادی» شد و چرا کسی را که در دانشگاه برکلی گفت «حرکت انقلابی مردم در سال 1357 مانند حرکت گاوها بود» 27 در مطبوعات انگلیسی و آمریکایی یک «چپ‌گرای انقلابی» نامیدند. آنچه تاسف هر ناظر منصفی را برمی‌انگیزد، تقلید بی‌کم و کاست روزنامه‌های نزدیک به «مجمع روحانیون مبارز» و مدعیان «خط امام» مانند «حیات نو» (به مدیریت سیدهادی خامنه‌ای) و «خرداد» (به مدیریت عبدالله نوری) به همراه روزنامه‌های دولتی «ایران» و «همشهری» از تاریخ‌سازی‌ انگلیسی‌ها درباره شاملو است. این روزنامه‌ها پس از مرگ شاملو همان تیترهایی را چاپ می‌کردند که روزنامه‌های زنجیره‌ای «بهار» و «فتح» می‌زدند 28 و رویکردی همسو با هفته‌نامه «کیهان لندن» و فصلنامه «ره‌آورد» (ارگان کلوپ روتاری) داشتند. 29نسلی می‌تواند قربانی «جعل تاریخ» شود. این خطر کمی نیست و اثری که اشاره «حسین شریعتمداری» در سخنرانی‌اش بر سابقه «همکاری شاملو با نازی‌ها» در فضای رسانه‌ای گذاشت، توجه مجدد مخاطبان به نیمه پنهان و هویت واقعی جریان روشنفکری معاصر بود.* منابع و اصل اسناد این نوشتار در «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان» جهت مطالعه محققان موجود است و در آینده در کتاب «تاریخ سری ادبیات معاصر» به چاپ خواهد رسید. برای مطالعه بیشتر، نک: جلد 8 مجموعه «نیمه پنهان»، تهران: دفتر پژوهش‌های کیهان، 1380، صص 83-128.

نویسنده : پیام فضلی‌نژاد 



تاریخ انتشار: 13 اسفند 1392 - 19:29





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن